1

یادداشت/ چالش‌های صنعت خرما، از فرآوری تا صادرات به قلم مهدی کریمی تفرشی

ایران سومین تولید کننده خرما در جهان است که سالانه ۱٫۳ میلیون تن خرما تولید می کند. از طرفی زنجیره فرآوری خرما نیز در کشور فعال است و سالانه بیش از یک میلیون تن خرما تولید می کند. یعنی ضریب فرآوری خرما در کشور ۷۸٫۷ درصد است.

اما علیرغم ارزش افزوده ای که این صنعت می تواند در کشور ایجاد کند همچنان با مشکلات و چالش های فراوانی دست و پنجه نرم می کند.

اصلاح و جایگزینی ارقام مناسب تجاری و توسعه ارقام از طریق کشت بافت از جمله چالش های تولید خرما در کشور است. از طرفی عملیات کاشت و برداشت خرما نیاز به مکانیزه شدن دارد و باید بالابرهای مناسب در این زمینه فراهم شود.

متاسفانه تعاونی های کارآمدی هم در زمینه مسائل نخلداران در کشور وجود ندارد.

ظرفیت صنایع فرآوری و بسته‌بندی خرما در کشور ناکافی است. احداث این صنایع فرآوری در قطب‌های تولید به طور مناسبی انجام نشده است. در واحدهای بسته بندی و فرآوری خرما از فناوری های مدرن و به روز استفاده نمی شود و بنابراین سطح فرآوری به نسبت پایین است.

به علاوه در فرآوری محصولات خرما جای خلاقیت و نوآوری بسیاری وجود دارد که لازم است انجمن های تخصصی تحقیق و توسعه و پژوهشکده ها در این حوزه به طور فعالتری ورود کنند و با ایده های نوآورانه به این صنعت وارد شوند.

اصول و الزامات مرتبط با برچسب‌زنی محصولات منطبق با استانداردهای ملی یا بین‌المللی نیز در این صنعت آنچنان که انتظار می رود رعایت نمی شود. ظرفیت های سردخانه ای نیز در برخی استان ها با کمبود مواجه است.

بعلاوه واحدهای فناوری در صنعت خرما نیز با کمبود نقدینگی مواجهند و تامین منابع مالی در این حوزه با چالش مواجه است.

بازار فروش خرما در زنجیره ارزش خرما اهمیت بسیار بالایی دارد که این روزها این بازار همچون گذشته به دلیل افزایش قیمت ها رونق چندانی ندارد و تقاضا برای مصرف این محصول کاهش پیدا کرده است.

بررسی آمار و اطلاعات مربوط به صادرات خرما نشان دهنده آن است که ایران، در سال ۱۳۹۹ با رقمی‌حدود ۲۹۷ میلیون دلار دومین صادر کننده بزرگ خرما در جهان بوده است. با این حال، با توجه به پایین بودن متوسط قیمت خرمای صادراتی ایران به کشورها در سال ۲۰۲۰ در مقایسه با قیمت صادراتی کشورهای دیگر نظیر تونس، عربستان، فرانسه، هلند و آمریکا، ارزآوری به نسبت کمتری دارد. ضمن اینکه خرمای ایران عمدتاً به صورت فله ای و در بسته‌بندی‌های بزرگ ۵ الی ۱۰ کیلویی به کشورهای دیگر صادر می‌شود که هم از نظر بازار پسندی مناسب نیست و هم اینکه فرصت و زمینه انجام فراوری‌های مختلف را محدود می‌کند. از این رو، صادرات خرمای ایران با ارزش افزوده پایین‌تری همراه است. در واقع می توان گفت معمولاً خرمای ایران بعد از صادرات به کشورهای هدف، در آنجا با انجام فراوری‌های مختلف، مجدداً بسته‌بندی شده و با الصاق برچسب مربوط به انواع استانداردهای کیفی و بهداشتی (حلال، ایزو ۲۲۰۰۰، ایزو ۹۰۰۲ HACCP) ، با برند و بسته‌بندی‌های دیگر به بازار عرضه می‌شود. حتی به کشور ایران نیز صادر می‌شود و این جای تاسف بسیار دارد.

عدم توجه شرکت‌های صادرکننده به الزامات، ویژگی‌ها، سلایق و نیاز بازارهای هدف به ویژه از نظر نوع بسته‌بندی محصول، یکی از مهم ترین دلایل ضعف نظام بازاریابی محصول خرما ست.

با توجه به اینکه ایران سومین تولیدکننده خرما در جهان است انتظار می رود روی صادرات این محصول به عنوان یکی از کالاهای با ارزش گسترش دهنده صادرات غیر نفتی مدیریت بیشتری صورت گیرد چرا که این محصول پتانسیل این را دارد که منشاء ارزآوری و ایجاد ارزش افزوده در کشور باشد.




یادداشت/ مدیریت ریسک، کلید حل مشکلات کسب و کارها به قلم علی زنداکبری

علی زند اکبری
مدیر عالی و اجرائی کسب و کار

این روزها بسیاری از کسب و کارها در مواجه با شرایط ناخواسته ای هستند که آنها را با چالش‌های متفاوتی روبرو کرده است. افزایش تورم، تلاطم بازارهای ارز و طلا، افزایش نوسان در قیمت کالاها و … از جمله مشکلاتی است که بازار کسب و کار این روزهای کشور بیش از پیش با آن دست و پنجه نرم می کند. اما اگر تمامی این موارد از ابتدای آغاز کسب و کار و یا در حین آن به عنوان ریسکهای آکار مورد توجه قرار می گرفت، آسیبهای ناشی از بحرانها بوجود نمی آمد یا اثرات آن به حداقل می رسید.

چاره کار کجاست؟

برای جلوگیری از خسارات تحمیلی بحرانها در صنایع، شرکتها و یا کسب و کارها، بهترین کار تشکیل تیم مدیریت ریسک در سازمانها و شرکتها است و کسب و کارهای کوچک می توانند با استفاده از مشاورهای متخصص ریسک ضمن برآورد مشکلات احتمالی پیشاپیش جهت حل آن راه حلهای مختلف را در نظر گیرند.

چرا شرکتها و کسب و کارها از مدیریت ریسک دوری می کنند؟

هزینه های بالای تشکیل تیم مدیریت ریسک و خدمات مشاوره ای آن، مهمترین علت فراری بودن کسب و کارها از تشکیل تیم مدیریت ریسک است. این در حالی است که اگر مدیران هر داد و ستد و خدمت از کوچک تا بزرگ با دیدی بلند نظرانه به سیر تحولات دنیای امروز نگاه کنند، هزینه کرد برای نکته مهمی به اسم “مدیریت ریسک” از ضررهای بزرگ احتمالی برای کسب و کارشان جلوگیری می کند و همزمان باعث آرامش ذهنی و روانی برای احتمالات بد مختلف در بازار کاریشان است. نکته دیگر آنکه بعضی از شرکتها و کسب و کارها اصولا به مدیریت ریسک اعتقادی نداشته و با دیدی سنتی به بازارهای خود نگاه می کنند و ریسک و مدیریت آن را شیوه راهبردی برای ادامه کار خود نمی بینند.

ریسک و مدیریت ریسک چیست؟

ریسک به زبان عامیانه شامل خطری است که به علت عدم قطعیت در وقوع حوادثی در آینده رخ می دهد و هر آنچه این عدم قطعیت بیشتر باشد به اصطلاح گفته می شود ریسک زیادتر است، اما ریسک در کسب و کار همواره در جائی است که امکان فرصتی برای ضرر یا سود پیش بیاید و تنها منحصر به بخش منفی کلمه ریسک نمی شود جائیکه شاید شما با سود بیشتر، کسب و کارتان را در توهمهای مدیریتی دچار خطر می کنید. مثلا با پیش خرید مواد اولیه بیش از نیاز بازار تقاضای کالایتان! در بسیاری از این زمینه ها شما یاد میگیرید برای دور کردن ریسکهای مختلف، شجاعت “نه” گفتن را اجرا کنید و البته مهم است که درک کنیم ریسک رخدادی ناشی از کمبود اطلاعات و دانش ما است.

 به یاد داشته باشید می توان با پیشبینی هر نوع ریسکی، استراتژی مقابله با آن را تبیین کرده و برای جلوگیری و یا کاهش صدمات، ریسک آن را مدیریت نمائید. بنابراین “مدیریت ریسک” را باید فرآیندی در نظر گرفت که طی آن هر کسب و کاری در قالب کوچک یا بزرگ، چه کارگاه و چه شرکتهای کوچک و چه در قالب سازمان یا شرکتهای بزرگ، اقدام به شناسائی، ارزیابی و کنترل تهدیدات برای سرمایه و درآمد خود نمایند و با دیدگاهی وسیع و آینده نگارانه گذرگاههای سخت خود را پیدا نموده و برای آن پیشاپیش چاره ای بیاندیشند.

هرچند ریسک در ظاهر معنائی خود بار منفی دارد اما مدیریت ریسک فضائی ایجاد می کند برای شناسائی فرصت ها در جهت سرمایه گذاری کاری بر پتانسیلهای کمتر دیده و شناخته شده در کسب و کار.

نکات کلیدی در مدیریت ریسک : شناخت کسب و کار و اولویت بندی خطرات

 یکی از نکات حساس و ظریف در مدیریت ریسک، درک و شناخت کامل و صحیح از نوع کسب وکار و محلی است که کسب وکار در آن فعالیت دارد. این مهم از اصلیترین مراحلی است که کسب وکارها باید به آن توجه ویژه داشته باشند. بطور مثال اینکه ما بدانیم در کسب و کار برنامه نویسی چه نرم افزارهائی جدیدا وارد بازار شده اند و شرکتهای فعال در حوزه فعالیت ما چه نوع سبکی را برای پیشرفت کاریشان مد نظر دارند، در این صورت انتخاب نوع برنامه نویسی شرکت ما برای مشتریان تعیین کننده است. حال اگر ما در شهری فعالیت نمائیم که اصولا به تکنولوژی برنامه نویسی اعتقاد نداشته و یا به هر علتی نیاز نداشته باشند، پس حضور ما در آن شهر بی معنی است و یا اگر کسب وکار ما در حوزه تولید برنج باشد فعالیت ما در بخشهای کم آب ذاتا با مشکل مواجه است چراکه آب زیاد لازمه کاشت برنج است.

نکته مهم دیگر اولویت بندی خطرات احتمالی است که براساس آن با بهره مناسب  و هماهنگ از منابع، علاوه بر به حداقل رساندن خسارات وقایع ناخوشایند، تحقق فرصتهای به وجود آمده را نیز به مرحله عمل رسانده و فرصتی مغتنم را برای کسب وکار ایجاد می نماید. اولویت بندی نمودن اشتباه در خطرات احتمالی می تواند موجب غفلت ما از یک ریسک و توجه بی موقع به ریسک دیگری شود. گاهی نیز لازم است دو یا چند ریسک را به صورت موازی مدیریت نمود چراکه در بعضی صنایع ریسکها بیش از تصور ما به صورت زنجیر وار به یکدیگر متصل هستند.

مدیریت ریسک چه مزیتهائی برای ما دارد؟

-یکی از مراکز هزینه بر و در عین حال مهم در کسب و کار بخش حقوقی است با پیشبرد مدیریت ریسک در کسب و کار و توجه به وقایع خطیر و آسیب زای آن مسئولیتها و هزینه های بخش حقوقی به طرز چشمگیری کاهش می یابد.

-مدیریت ریسک با ایجاد حس امنیت روانی در محل کار به کسب وکار آرامش می دهد.

-وقتی در محل کسب و کار آرامش باشد پس تمرکز کارکنان بر نوآوری و انجام صحیح کار واقع می شود و در نتیجه تجارت در کسبو کار به بهره وری بیشتر و با ثبات تر می رسد.

-تغییر فرهنگ سازمانی با پیشبینی مشکلات احتمالی از دیگر مزایای مدیریت ریسک است. وقتی شما به کوچکترین ریسکهای احتمالی در کسب وکار خود تمرکز کنید و کارکنانتان را در این مسیر هدایت نمائید نسبت به سایر شرکتها چابک تر بوده، فرهنگ خود اصلاحی را به سیستم خود تزریق نموده اید.

-افزایش ظرفیت رشد فرصتی است که شما با مدیریت ریسک می توانید بیش از رقبا به آن دست یابید چراکه برای تولید محصول جدید می توانید به تجربیات مدیریت ریسک سالهای گذشته خود رجوع کرده و در تولیدات جدید آنها را در نظر بگیرید.

-حضور قدرتمند درعرصه رقابت با مدیریت ریسک، سطح بالای مدیریت در کسب و کار را نشان می دهد. وقتی شما در اوقات بحرانهای اقتصادی با پیشبینی بخش مدیریت ریسک، توانمند و کارا به راه خود ادامه می دهید، عرصه رقابت را درهمه حال در اختیار خود خواهید داشت.

-یکی از مزایای مدیریت ریسک اجبار در پایش فرآیندهای کسب وکار است تا علاوه بر شناسائی ریسک ، پوشش آن نیز به موقع صورت پذیرد. این پایش خود به بهبود فرآیندها کمک نموده و در نتیجه مستقیما در بهبود کسب و کارها اثر می گذارد.

در پایان متذکر می شوم اهمیت مدیریت ریسک در دنیای امروز و برای تمامی کسب و کارها امری حیاتی است و بحث و نوشتار در خصوص  مدیریت ریسک می تواند به چندین جلد کتاب منجر شود و هدف این یادداشت تنها در حد جلب توجه تمامی کسب و کار ها به این مقوله مهم وادی تجارت است.




یادداشت/ بحران‌های هیبریدی و مسئله ناپایداری کشاورزی در خاورمیانه به قلم حسین شیرزاد

نویسنده: دکتر حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

امروزه مصرف جهانی نفت تقریباً ۱۰۰ میلیون بشکه در روز است و خاورمیانه ظرفیت نسبتا کمی برای تولید بیشتر دارد. زمانی که مصرف در سال ۲۰۰۸ تهدید به پیشی گرفتن از عرضه شد، نفت به ۱۴۰ دلار در هر بشکه رسید. اما وقتی همه‌گیری کووید-۱۹ تقاضا را در بهار ۲۰۲۰ سرکوب کرد، قیمت نفت کاهش یافت. زمانیکه قیمت ها همچنان به زیر ۳۰ دلار در هر بشکه کاهش یافت که کمتر از نیمی از سطح قبلی بود، عربستان سعودی بیشترین ضربه را خورد و تولید را حدود ۲۰ درصد کاهش داد. بیش از شش ماه کاهش تولید جهانی نفت طول کشید تا از طریق مازاد عرضه به نتیجه برسد. اما دولت های خاورمیانه ممکن است تمایلی به کاهش تولید خود نداشته باشند. کاهش مداوم مصرف جهانی، هر چند اندک، کشورهای حاشیه خلیج فارس را تحت فشار قرار خواهد داد تا تولید خود را در تلاش برای بیرون راندن تولیدکنندگان پرهزینه از بازار و ارایه تضمین های لازمه به خریداران بزرگ افزایش دهند. به علاوه نبرد بین محدود کردن تولید و تامین سهم بازار تا حدی اختلاف بر سر تولید در جولای ۲۰۲۱ بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی را توضیح می دهد از سوی دیگر، خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)  علی رغم رشد سریع جمعیت از جمله آسیب پذیرترین نقاط جهان در برابر تغییرات آب و هوایی و ناپایداری کشاورزی هستند. رخدادهای ۱۵ ساله اخیر، تلفات مخربی را که تغییرات آب و هوایی بر منابع آب و سیستم های تولید غذا در منطقه داشته و پتانسیل آن ایجاد زمینه های پرورش تروریسم و ​​افراط گرایی خشونت آمیز را برجسته کرده است . بنابراین از این مهلکه هیچ کشوری در امان نخواهد ماند. در این رابطه کشورهای ثروتمند خلیج فارس نیز طی ۵۰ سال آینده با کاهش منابع آب شیرین مواجه خواهند شد، در حالی که در عراق، میانگین دمای هوا با سرعتی دو تا هفت برابر سریعتر از میانگین جهانی سیستم های تولید آب و غذا افزایش می یابد، سیستم های تولید زراعی در سراسر شام با فروپاشی قریب الوقوع روبرو هستند. از سال ۲۰۲۱ تغییرات آب و هوایی شروع به تشدید شکنندگی در کشورهایی کرده است که یا گرفتار درگیری یا در حال گذار پس از مناقشه هستند. این کشورها برای مقابله با تأثیر جمعیت رو به رشد جوانان، ضعف خدمات بخش‌های عمومی، تورم، قیمت‌های بی‌ثبات نفت، حکمرانی ضعیف، و عواقب ناشی از همه گیری یا هیبرید بحران ها روبرو هستند و قطعا با تکثیر گروه‌های مسلح و تشدید درگیری‌ها بر سر آب و منابع طبیعی و تسهیل جذب نیرو برای سازمان‌های افراطی نیز روبرو خواهند شد. برای رسیدگی به این مشکل، دولت‌ها باید تغییرات آب و هوایی را به‌عنوان یک موضوع مهم در سیاست عمومی در نظر بگیرند، تهدیدی که با انبوهی از چالش‌های دیگر مرتبط است و  هنگامی که با هم ترکیب می‌شوند قادرند تا اثری چند برابری ایجاد کنند. اتخاذ سیاست عمومی در این کشورها، مستلزم تلاش مجدد برای ارائه خدمات به کشاورزان، تعادل نارضایتی‌های اقتصادی کوتاه‌مدت با الزام بلندمدت به اقدامات ریاضتی و اصلاحات حکمرانی خوب و در نهایت ایجاد انعطاف‌پذیری در سیستم امنیت غذایی است تا خشونت و تروریسم به راحتی نتوانند شکوفا شوند.البته بافت قومی- اجتماعی  در آسیب‌پذیرترین کشورها ممکن است به فرسایش نیروهای ملی ادامه دهد، اما این بدان معنا نیست که دولت‌ها نمی‌توانند مکانیسم‌های واکنشی برای کند کردن روند نزولی ایجاد کنند. بهر حال باید پذیرفت که مشکل، کمبود آب بدتر خواهد شد. طبق گزارش هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) ، میانگین بارندگی در سطح جهانی در سه دهه گذشته به پایین ترین حد خود رسیده است و این پدیده با افزایش دما به تدریج تبدیل به تهدید می شود این سازمان در گزارش سال ۲۰۲۲ خود مجدداً بر خطر درگیری های ناشی از آب و هوا تأکید کرده است. کشاورزی نقش اساسی در زندگی اقتصادی و اجتماعی منطقه ایفا می کند و ۸۴ میلیون نفر از جمعیت ۲۹۶ میلیونی خاورمیانه را به کار گمارده است. با شروع هزاره سوم، کشاورزی بیش از ۱۳ درصد از کل تولید ناخالص داخلی خاور نزدیک را در مقایسه با کمتر از ۵ درصد میانگین جهانی و کمتر از ۲ درصد در ایالات متحده تشکیل می داد. با این حال، این اهمیت به طور قابل توجهی در بین کشورهای مختلف متفاوت است. اگرچه کل مساحت منطقه بیش از ۱۵ درصد از کل مساحت جهان را تشکیل می دهد اما زمین های کشاورزی تنها ۸  درصد از کل مساحت را تشکیل می دهند. با اینکه تنها تنها ۳۲ درصد از زمین های کشاورزی آبی است اما بیش از ۵۰ درصد از کل تولیدات کشاورزی را شامل می شود. در خاورمیانه، افت آب زیرزمینی و فرونشست اراضی یک مشکل بزرگ است( کمتر از ۲٫۱٪ از کل منابع آبی جهان در خاورمیانه وجود دارد) و فرسایش بادی ۳۵ درصد و فرسایش آبی  17 درصد از کل منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد، بر اساس گزارش موسسه منابع جهانی،  منطقه ای که ۱۲ کشور بحرانی از ۱۷ کشور تحت فشار آب را در خود جای داده است بحران زاست. در حال حاضر، ۵۰ درصد از جمعیت خاورمیانه و شمال آفریقا با کمبود آب شرب مواجه هستند و وضعیت تا سال ۲۰۵۰ بدتر خواهد شد، بنابراین چشم انداز نگران کننده است. بانک جهانی تخمین می زند که کمبود آب ناشی از آب و هوا برای کشورهای خاورمیانه هزینه خواهد داشت و برآوردها نشان می دهد که۶  درصد تا ۱۴ درصد از تولید ناخالص داخلی کشورهای خاورمیانه تا سال ۲۰۵۰، به دلیل تأثیرات مربوط به آب بر کشاورزی، بهداشت و درآمد تحت تاثیر قرار خواهند گرفت. این مسئله نشان‌دهنده پیامدهای شدیدکوتاه‌مدت برای ثبات ملی و منطقه‌ای، از جمله شعله‌ورشدن تعارضات ژئوپلیتیکی است. ترکیه بیش از ۹۰ درصد از آبی را که به فرات می ریزد و ۴۴ درصد آن را در دجله کنترل می کند. در حالی که سوریه با درگیری و آشفتگی های ژئوپلیتیکی دست و پنجه نرم می کند از دسامبر ۲۰۲۰، سدهای ترکیه 60 درصد جریان فرات را به کشورهای همسایه مانند سوریه و عراق قطع کرده اند که منجر به کمبود مواد غذایی و برق در سوریه شده است. این امر بحران آب در عراق را تشدید کرده است که ممکن است منجر به از دست دادن دسترسی حداقل هفت میلیون نفر به آب شود. بیش از ۱۲ میلیون نفر در عراق و سوریه به دلیل افزایش دما و بارندگی کم سابقه دسترسی به آب، غذا و برق را از دست داده اند. بیابان زایی در سراسر منطقه در عراق، افغانستان، سوریه، اردن ، و ایران در حال افزایش است و شوری خاک همه کشورهای منطقه را تهدید می کند. به عنوان مثال، عملکرد محصولات زمستانه در سوریه و عراق در سال ۲۰۲۱ به دلیل خشک ترین و گرم ترین فصل در ۳۰ سال گذشته بسیار ضعیف بود و درگیری اصولا، افول اقتصادی از سال ۲۰۱۷ بحران امنیت غذایی را تشدید کرده است. هزینه آب در اردن طی دهه گذشته به دلیل کمبود آب زیرزمینی ۳۰ درصد افزایش یافته است. کشورهای ثروتمند خاورمیانه نیز در معرض خطر هستند. به غیر از کشورهای شکننده منطقه، در امارات متحده عربی نیز با بالاترین سرانه مصرف آب در جهان دارای به دلیل رشد جمعیت و مصرف بیشتر آب خانگی، خطر کاهش منابع آب شیرین آن در ۵۰ سال آینده وجود دارد. تغییرات اقلیمی می‌تواند با شعله‌ور ساختن شکاف‌های اجتماعی-اقتصادی و از بین بردن اعتماد به نهادهای عمومی، تأثیر مخربی بر امنیت و ساختار جوامع داشته باشد. این مشکل به بهترین وجه به عنوان در”بحران‌های هیبریدی به هم پیوسته” خلاصه می‌شود که با هم ترکیب می‌شوند و دومینوی مشکلات را در سطح محلی، ملی و ژئوپلیتیکی ایجاد می‌کنند. نخستین بارقه ها نیز با تضعیف نهادهای دولتی آغاز می‌شود و به فضاهای غیردولتی ختم می‌شود که در آن گروه‌های مسلح افراطی و  فرقه های جنایتکار رشد می‌کنند، این فشارهای روانی بر مردم باعث جابجایی داخلی جمعیت‌ها و مهاجرت و بحران پناهندگان می‌شود و یادآوری میکند که هیچ کشوری در منطقه و فراتر از آن در امان نیست. کمبود آب و فقر مردم را مجبور به مهاجرت به کلان شهرها و شهرهای پرجمعیت در جستجوی شغل می کند که هزینه ها و فشارهای بیشتری را بر زیرساخت های عمومی تحمیل می کند. ارتباط بین بحران های اقلیمی و ناآرامی های اجتماعی در نتیجه مهاجرت آب و هوا مدت هاست که ثابت شده است. جنگ داخلی سوریه به غیر از مجموعه ای از عوامل دیگر به خشکسالی پنج ساله ای که در سال ۲۰۰۷ در کشور رخ داد، نسبت داده شده است. خشکسالی باعث ایجاد فقر بی‌سابقه‌ای شد و راه را برای مهاجرت به مناطق حاشیه‌ای شهرهای اصلی سوریه که پیش از این تحت فشار رشد جمعیت قرار داشتند، هموار کرد. هجوم پناهندگان و فشار ناشی از آن بر زیرساخت‌های ضعیف، نارضایتی‌های ریشه‌ای را ایجاد کرد که در قیام ۲۰۱۱ نقش اساسی داشت. دولت ورشکسته، مهاجرت کنترل نشده و فضاهای بدون هژمونی حکومتی به طور مستقیم به گروه های مسلح و تروریست هایی که از آسیب پذیری فقرا تغذیه می کنند، این امکان را می دهد تا صفوف خود را افزایش دهند. تخریب زیرساخت‌ها در نتیجه حکمرانی ضعیف، تراکم جمعیت و افزایش هزینه‌ها می‌تواند شرایطی را ایجاد کند که برای جمعیت محلی غیرقابل تحمل شود، به‌ویژه در تابستان که دمای شدید و کمبود باران منجر به افت و کاهش محصول و دسترسی محدود به آب و برق می‌شود. این پدیده خود را درتظاهرات و آشوب در سطح منطقه، در لبنان، اردن و عراق نشان داده است. بحران آب و هوایی کنونی عراق ناشی از چهار دهه سوء مدیریت، شیوه های بد اقتصادی و تخریب فعال شبکه های امنیت آب و هوایی است  چنانکه می توان بحران آب و هوایی کنونی در این کشور را در یک رویداد شدید خاص که منجر به بی ثباتی اکوسیستم حیاتی در عراق شد، ردیابی کرد. خشک شدن باتلاق های بین النهرین، مجموعه ای از تالاب ها در نزدیکی مرز جنوب شرقی عراق، یک جنایت زیست محیطی است که این کشور هنوز از آن نجات پیدا نکرده است.  این تالاب‌ها زمانی بزرگ‌ترین تالاب‌های خاورمیانه و اوراسیای غربی بودند که بین ۱۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ کیلومتر مربع از سطح آب و پوشش گیاهی را پوشش می‌دادند.  پس از جنگ تحمیلی عراق برعلیه ایران، نزدیکی تالاب به مرز، و پس از قیام شیعیان علیه حزب بعث، صدام حسین عمدا منطقه ای را که بسیاری از شورشیان شیعه از آنجا فرار کرده بودند، خشک کرد. این نوعی مجازات و ابزاری برای کنترل قیام بود. نتیجه،  یک تحول ویرانگر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی بود. به عنوان مثال، پس از اینکه تالاب که در گذشته منبع نیمی از ماهی های مصرفی در عراق بود، خشک شد. بحران با پایان یافتن شیلات، مهاجرت پرندگان به مناطق مختلف، افزایش طوفان های گرد و غبار و افزایش ۵ درصدی دمای منطقه آغازشد. البته تأثیر اجتماعی آن رویداد به همان اندازه فاجعه‌بار بود. خانواده هایی که برای نسل های زیادی در تالاب ها زندگی می کردند یا در داخل کشور آواره شدند یا به صورت “پناهنده آب و هوایی” به کشورهای مجاور راهی گشتند. حتی جمعیت منطقه از ۵۰۰۰۰۰ نفر در دهه ۱۹۵۰ به ۲۰۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۳ کاهش یافت. ویرانی زیست محیطی عراق با فروپاشی رژیم صدام خاتمه نیافت. عملیات ایالات متحده در عراق در مقایسه با سطح عملکرد قبل از تهاجم، تقریباً ۵۰ درصد به تخریب زیرساخت های آبی و نابودی کشاورزی کشور افزود. پس از آن، داعش نیز با کنترل سدها و سیستم های آبرسانی، کنترل و قطع دسترسی آب به چندین شهر و استان، آلوده کردن عمدی آب به نفت خام و زیر آب بردن ۱۰۰۰۰ خانه، کنترل خود را بر منابع آبی تسلیحاتی کرد که منجر به جابجایی ۶۰۰۰۰ نفر شد. بدون شک ،تغییرات آب و هوایی و اثر دومینوی بحران های اقلیمی خطر درگیری مسلحانه را افزایش می دهد. تنش های ژئوپلیتیکی  مانند نزاع بین عراق، ترکیه و ایران بر سر ساخت سدهایی که جریان آب را محدود می کند  و سیاست هایی که به منابع آب وجه تسلیحاتی می بخشد، چشم انداز منازعات آتی را افزایش می دهد. در همین حال، گروه‌های مسلح مانند داعش توانایی قابل توجهی در مسلح کردن زیرساخت‌های آبی با کنترل زیرساخت‌های آبی در سوریه و عراق برای کسب مشروعیت یا مجازات دشمنان و جوامع تحت کنترل این سازمان از خود نشان داده‌اند.  داعش در برخی موارد، از دسترسی به آب مالیات میگرفت. این گروه در مقطعی” سد تبقه” را کنترل کرد که ۲۰ درصد برق سوریه را تامین می‌نمود و آب پنج میلیون نفر را تامین می‌کرد. بر اساس تحقیقات دانشگاه استنفورد؛ خشکسالی، سیل، بلایای طبیعی و سایر تغییرات آب و هوایی بین ۳ تا ۲۰ درصد از درگیری ها در قرن گذشته را تحت تأثیر قرار داده اند. البته واکنش به بحران های آب و هوایی در کشورهای شکننده احتمالا ضعیف و کند خواهد بود و کاهش اعتماد به نخبگان سیاسی که در پی آن رخ می دهد، رقابت ستیزه جویان با دولت ها را آسان تر می کند. برخی از گروه‌های شبه‌نظامی، مزیت‌های جغرافیایی و کنترل منابع آب را به قیمت گروه‌های دیگر ایجاد کرده‌اند و شرایط سیاسی و امنیتی مجموعاً صفر را ایجاد کرده‌اند – که در برخی موارد توسط رقابت‌های قومی و فرقه‌ای تشدید شده است. به نظر می رسد که در آینده از هر چهار درگیری بین دولت ها، یکی از آنها ناشی از تغییرات آب و هوایی است. دولت های خاورمیانه باید در نحوه برخورد با تغییرات آب و هوایی تجدید نظر کنند و نحوه تصمیم‌گیری درباره تهدیدات مرتبط با آب و هوا را با در نظر گرفتن پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت بحران، دوباره تنظیم نمایند. به عنوان مثال، فشار برای دیجیتالی شدن و استفاده از فنآوری های نوین کشاورزی در منطقه هنوز در مراحل اولیه خود است. مجمع جهانی اقتصاد تخمین می زند که فناوری های دیجیتال می توانند انتشار جهانی  کربن را تا ۱۵ درصد کاهش دهند. دیجیتالی شدن پهنای باند بیشتری را برای موسسات در خاورمیانه فراهم می کند تا با چالش های اجتماعی-اقتصادی که تغییرات آب و هوایی می تواند ایجاد یا تشدید کند، مبارزه کنند و به عنوان بخشی از این فرآیند، دولت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، مؤسسات چندجانبه و بخش خصوصی باید بودجه تحقیقات مرتبط با آب و هوا را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا افزایش دهند، در حال حاضر این منابع در مقایسه با منابعی که به مؤسسات در غرب اعطا می‌شود، کمرنگ است. مواجه با تغییر اقلیم تا زمانی که به عنوان یک معضل هیبریدی و منبع افزایش خطر شناخته نشود، کارساز نیست و باید به فهرست رو به رشد مسائلی که منطقه با آن مواجه است، اضافه شود. بی تردید تغییر اقلیم، رنج بی حد و حصری را بر سکونتگاه های روستایی در خاورمیانه تحمیل می کند که قبلاً در بحران های اجتماعی-اقتصادی، ناآرامی های اجتماعی، افراط گرایی خشونت آمیز، تخلیه روستاها و بحران آب غرق شده است. سرمایه‌گذاری در تحقیق و آگاهی بخشی به جوانان می‌تواند باعث تغییر فرهنگی در دولت و جامعه شود و امکان تنظیم مجدد رویکردهای اصلاح بخش عمومی را فراهم  ‌کند و راهبردهای حکمرانی خوب را برای تشویق و فعال کردن نوآوری‌هایی که چالش‌های مرتبط با آب و هوا را کاهش می‌دهند، تنظیم نماید. هیچ منطقه ای از جهان به اندازه خاورمیانه در پیامدهای تغییرات آب و هوایی جهانی غوطه ور نیست. این منطقه حدود ۳۰ درصد از تولید جهانی نفت را تشکیل می‌دهد و درآمدهای نفتی باعث درآمدهای دولت در منطقه می‌شود به دلیل درآمدهای نفتی، دولت‌های خاورمیانه می‌توانند درصد زیادی از جمعیت خود را در دولتهای فربه شان استخدام کنند و این کار را نیز می‌کنند. اما با روی گردانی جهان از نفت به عنوان منبع انرژی، اقتصاد خاورمیانه به شدت تغییر خواهد کرد. در عین حال، خاورمیانه در معرض پیامدهای تغییرات اقلیمی به شدت با فقر، ناامنی غذایی و تهی از آب است نه کشور از ده کشور کم آب جهان در خاورمیانه هستند. خشکسالی کشاورزان را از زمین خود دور می کند، بسیاری از روستاها و شهرهای ساحلی منطقه در معرض تهدید افزایش سطح آب دریا هستند و افزایش دمای تابستان به طور فزاینده ای با رطوبت ترکیب می شود و بقای انسان را به خطر می اندازد .این یعنی خاورمیانه در هر دو طرف مسئله تغییرات آب و هوایی جای گرفته است یعنی هم  با تغییر الگوهای مصرف انرژی جهانی و هم با تغییر آب و هوا، و هم تغییر در رژیم غذایی منطقه ای، خاورمیانه نیز به شدت تغییر خواهد کرد.




چه افرادی کاندیدای دهمین دوره انتخابات اتاق بازرگانی ایران شدند+ لیست افراد

به گزارش پایگاه خبری صنعت غذا و کشاورزی”اگروفودنیوز” تبلیغات دهمین دوره انتخابات اتاق بازرگانی ایران آغاز شده و تا ۲۴ ساعت قبل از برگزاری انتخابات ادامه خواهد داشت.

در همین راستا ستاد برگزاری انتخابات با اعلامیه ای نام افراد واجد شرایط و لیست نهایی کاندیدا ها را اعلام کرد:

برای مشاهده و دانلود لیست اعضا روی لینک زیر بزنید

برای مشاهده لیست اعضا اینجا کلیک کنید




یادداشت/ کنفرانس داووس(Davos 2023) و گفتگو پیرامون سیستم های غذایی به قلم حسین شیرزاد

نویسنده: حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

در طول کنفرانس داووس ۲۰۲۳ به میزبانی مجمع جهانی اقتصاد، سخنرانان بر نیاز به بودجه بیشتر، سرمایه گذاری در کشاورزی در مقیاس کوچک، حمایت از کشاورزان خرده پا،کشاورزی احیا کننده و رشد فناوری های داده محور دیجیتال تاکید کردند. البته در این کنفرانس دانشگاهیان، دولت‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌های غیرانتفاعی، هنرمندان، سازمان‌های مدافع کشاورزان و احزاب صنفی گرد هم آمدند تا در مورد مسائل مهم روز بحث کنند.اما امسال گفتمان امنیت غذایی و چرخش های بنیادین در سیستم‌های غذایی در فهرست مهمترین مسائل آن بود. در این رابطه “تانیا اشتراوس”، رئیس ابتکار جهانی سیستم‌های غذایی؛ در مجمع جهانی اقتصاد، تأکید نمود که کشاورزان در سراسر جهان (به‌ویژه کشاورزان خرده‌مالک) بار تأثیرات آب‌ و هوایی و ناامنی غذایی را به دوش می‌کشند، اما نمی‌توانند بار انتقال آن را به تنهایی تحمل کنند. “آلوارو لاریو”، رئیس صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی سازمان ملل متحد (IFAD) بر نگرانی اشتراوس صحه‌گذارد و بر اهمیت حمایت از کشاورزی در مناطق روستایی تأکید نمود. لاریو، در بیانیه ای پیش از کنفرانس گفت که تنها سرمایه گذاری های بلندمدت در اقتصادهای روستایی می تواند راه حل های موثر و طولانی مدت برای مقابله با گرسنگی، کمبود تغذیه و فقر ارائه دهد.  این همان چیزی است که کشاورزان کوچک مقیاس را قادر می‌سازد تا تولیدات محلی را افزایش دهند، بهتر با تغییرات آب و هوایی سازگار شوند، زنجیره‌های غذایی کوتاه و محلی بسازند و کسب‌وکارهای روستایی کوچک و کارآ ایجاد کنند، بازارهای محلی و فرصت‌های تجاری خلق و کشاورزی جهان را حفظ کنند. همچنین عمده سخنرانان خواستار سرمایه گذاری فوری در سیستم های غذایی روستایی شدند. بر اساس گزارش IFAD، کشاورزان خرده پا، دو نفر از هر سه نفر روی کره زمین را تغذیه می کنند، با این حال آنها با عمده بحران های آب و هوایی، فقر و کمبود حمایت های رسمی مالی روبرو هستند. به گزارش ایفاد؛ کشاورزان خرده پا حتی در شرایط تشدید تورم در جهان، درگیری های محلی و منطقه ای، و رویدادهای شدید آب و هوایی، اکثریت تولیدکنندگان جهان را تشکیل می دهند، این گروه از کشاورزان حدود ۳۰ درصد محصولات غذایی را تنها در ۱۱ درصد از کل زمین های کشاورزی زمین تولید می کنند.”ادریس البا” سفیر حسن نیت IFAD نیز زنگ خطری را برای سرمایه گذاری روستایی به صدا درآورد و اظهار داشت: “[کشاورزان] فقط به دنبال کمک و حمایت نیستند، بلکه به دنبال سرمایه گذاری هستند.” در ادامه سخنرانان، شیوه های کشاورزی احیا کننده را به عنوان ابزار دیگری برای تقویت امنیت غذایی جهانی ترویج کردند. گذار از “کشاورزی متعارف” یکی از اجزای کلیدی گفتگوها در مورد دستیابی به امنیت غذایی در حرکت رو به جلو در آینده بود. در همسویی با چارچوب جهانی تنوع زیستی، “دوروتی شیور”،مدیر پروژه پایداری غذا در( Unilever ) و مدیر( One Planet Business)” استفانیا آوانزینی” خواستار تغییر یارانه های کشاورزی به سمت شیوه های کشاورزی احیاکننده هستند.” شیور و آوانزینی” در یادداشتی می نویسند: «در صورت اجرای صحیح، شیوه های کشاورزی احیاکننده می تواند از تنوع زیستی در مزارع و اطراف آن محافظت و نظام بهره برداری را تقویت کند، حفظ کربن و آب در خاک را بهبود یا حفظ کند و انعطاف پذیری محصولات و طبیعت را افزایش دهد. در این میان  دولت‌ها می‌توانند با اصلاح یارانه‌های زیان‌بار کشاورزی و ایجاد فرصت‌هایی برای اقتصاد عادلانه، از گذار به کشاورزی احیاکننده حمایت کنند. لذا، به منظور حمایت از کشاورزان کوچک مقیاس و انتقال کشاورزی احیاکننده، محققان ادغام سیستم های غذا و داده ها را تشویق می کنند. محققان فناوری کشاورزی در مجمع جهانی اقتصاد خواستار توجه بیشتر به جمع‌آوری داده‌های پاک‌تر و کارآمدتر برای حمایت از کشاورزان هستند زیرا بی‌ثباتی آب و هوا، لجستیک ناامن و نوسانات بازار در آینده نزدیک ادامه دارد. “جولی سویت”، رئیس و مدیر عامل (Accenture) به مزایای ساده‌سازی داده‌های دیجیتال در کشاورزی در زمینه‌های مختلف کشت و اقلیمی اشاره می‌کند: “در بسیاری از موارد، کشاورزان در مورد اینکه چرا باید داده‌ای واقعاً  صحیح و متصل به داده‌های خارج از اتمسفر داشته باشند یا در استفاده از مدل‌های اساسی، تولید دیجیتال، کشاورزی تردید داشتند. کشاورزی دقیق نسل چهارم این تردیدها را برطرف نموده است. مجمع جهانی اقتصاد سه راه‌حل کلیدی برای ناامنی غذایی جهان می‌بیند: “سرمایه‌گذاری مالی در کشاورزی احیاکننده، سیاست قوی برای تقویت رشد بازار، و رهبری ملی در تغییر سیستم‌های غذایی که پذیرای راه‌حل‌های پیچیده و کل‌نگر مانند تغییرات آب و هوا و امنیت غذایی باشد”. پیشنهاد بازنگری در سیستم های غذایی -در داووس ۲۰۲۳ – در واقع نوعی تغییر گرایش در صنعت ده تریلیون دلاری غذا محسوب میشود. تخمین زده می شود که از هر هشت نفر روی کره زمین یک نفر کشاورز است البته به آنها میلیون‌ها نفری که در زنجیره ارزش غذایی و کشاورزی – تولید کود یا تولید تجهیزات کشاورزی – کار می‌کنند، اضافه کنید. آنچه واضح است این است که این یک غول پرپیچ و خم و هزارتوی است. غذا و کشاورزی از نظر تعداد کارگران و تولیدکنندگان از همه صنایع دیگر برتری دارد – در بین آنها، یک میلیارد کشاورز جهان بیش از ۵۰۰ میلیون مزرعه را اداره می کنند که بیشتر آنها دارای وسعتی کمتر از دو هکتار با درآمد سالانه ۱۰ تریلیون دلار، هستند. این صنعت غول پیکر سهم عمده ای در تولید ناخالص داخلی جهانی و نقش مهمی در تغییرات آب و هوایی دارد. حدود یک چهارم کل انتشار گازهای گلخانه‌ای از سیستم‌های کشاورزی، غذا و سایر سیستم‌های کاربری زمین (AFOLU) ناشی می‌شود و ارزش این صنعت بزرگ‌ متجاوز از “مرزهای سیاره‌ای” ما است، چون مناطق امن زیست‌محیطی برای حفظ ثبات کره زمین باید حفظ شوند. همچنین صنعت غذا آسیب پذیرترین صنعت در برابر تهدید ایجاد شده توسط تغییرات آب و هوایی است، زیرا محصولات کشاورزی به طور فزاینده ای در معرض خطر سیل، خشکسالی، آتش سوزی جنگلی و امواج گرمایی هستند که ناشی از افزایش دمای جهانی است. در ادامه”هوبرت کلر”، شریک و مدیریت ارشد “لومبارد اودیر”، با ترسیم تصویری واضح از تأثیر این بخش بر ثبات محیطی گفت: «وقتی به مسائل زیست محیطی فکر می کنیم، عمدتاً به انرژی فکر می کنیم. اما انرژی اگرچه امری حیاتی است،اما هیچ بخشی به اندازه کشاورزی، غذا و سایر کاربری‌های زمین (AFOLU) برای ثبات کلی محیط‌زیست ما تأثیرگذار نیست. کشاورزی ناقض شماره یک مرزهای متعارف بهره برداری در سیاره، مسئول ۹۰ درصد جنگل زدایی جهانی،سبب از دست دادن ۷۰ درصد گونه های در معرض خطر ،علت ۶۵ درصد آلودگی های شیمیایی کشاورزی و استفاده از ۷۰ درصد منابع آب شیرین جهانی است”. او توضیح داد که بسیاری از مشکلات در نحوه عملکرد ناکارآمد این بخش نهفته است و افزود، نیمی از زمین های قابل سکونت روی زمین را برای کشاورزی مهیا کرده ایم که 80 درصد از این زمین به تولید گوشت و لبنیات اختصاص دارد. این در حالی است که گوشت تنها ۲۰ درصد کالری جهان را تامین می‌کند، نسبت به تولید غذاهای گیاهی آب فشرده‌تر است و انتشار گازهای گلخانه‌ای را دو برابر می‌کند. او گفت که در راستای تحول بخش کشاورزی و  برای ایجاد سیستم های غذایی پایدار، ما باید یک میلیارد هکتار از زمین های کشاورزی را به طبیعت برگردانیم – این منطقه تقریباً به اندازه چین است- ما باید از مصرف حیوانی به سمت مصرف گیاهی برویم.ما باید غذاهای مختلف، برای گونه های مختلف تولید کنیم، و باید آنها را متفاوت تولید کنیم تا کارآمدتر توزیع شوند”. او در پایان گفت: “اگر می‌خواهیم سلامت سیاره‌ای، انسانی و اقتصادی را حفظ کنیم، باید با تغییرات اقلیمی مقابله و از تنوع زیستی محافظت کنیم، تحول درکشاورزی جهان امری ضروری است”. خبر خوب این است که بسیاری از راه‌حل‌ها – مانند شیوه‌های کشاورزی احیاکننده، هوشمندسازی، اینترنت اشیاء، روبوتیک و هوش مصنوعی، پروتئین‌های جایگزین، و کودهای کربن‌زدایی – در حال حاضر وجود دارند. البته، در تلاش برای ایجاد این سیستم غذایی جدید، ما نباید کشاورزان خرده‌مالک جهان را فراموش کنیم.  او گفت: «ما باید اهمیت آنها را درک کنیم چون 80 درصد در آسیا و آفریقا از این مزارع کوچک تغذیه می‌شوند – در حقیقت یک سوم کل جمعیت جهان توسط کشاورزان خرده‌مالک تغذیه می‌شود.آنها بار عمده تغییرات آب و هوایی را تحمل می کنند. اینها کسانی هستند که به ما غذا می دهند. چگونه می توانیم غذای خود را از آنها تهیه کنیم و سپس از آنها حمایت نکنیم؟ همانطور که ما سیستم‌های غذایی خود را تغییر می‌دهیم، باید به آنها کمک کنیم تا شیوه‌های کشاورزی خود را تطبیق و تغییر دهند، باید به بیرون آوردن جوامع روستایی از فقر و توانمندسازی زنان کمک کنیم. ایجاد آینده ای عادلانه پیام کلی “نیکولا گریچکا”، یکی از بنیانگذاران جنبش غذای اجتماعی (SGM) بود. نیکولا، نیاز به ” ایجاد راه حل های اساسی در سطح جامعه ” کشاورزی را با استفاده از ” پیشرفت های تکنولوژیکی، هماهنگی و تمایل ” بیان کرد . او ادامه داد که برای جبران عدم تعادل قدرت، باید به کشاورزان ” صندلی” داد … ما باید نه در مورد آنها بلکه با آنها صحبت کنیم و به راه حل مشترکی برسیم. اما در این اجلاس به سیطره یک چرخه معیوب نیز در جهان کشاورزی اشاره شد. در حالی که جوامع کشاورزی کوچک به طور قابل توجهی در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیرتر هستند، از اوایل سال ۲۰۲۲، کشاورزان در سراسر جهان با یک مشکل مشترک بنام افزایش هزینه مارپیچی کودها نیز مواجه شده اند.”آلزبتا کلاین”، مدیر عامل انجمن بین المللی کود، هشدار داد که روسیه، بلاروس و اوکراین صادرکنندگان مهم مواد خام مورد نیاز برای تولید کود هستند: “جنگ در اوکراین به دلیل نقصان در قیمت گذاری، مشکلات زنجیره تامین را ایجاد می کند. ما به اندازه کافی کود نداریم. در عین اینکه باید تولید را برای کشاورزان مقرون به صرفه کرده و به بازار جهانی متصل شویم.”. به گفته “آرن کارتریج”، مشاور ویژه غول کودهای شیمیایی (Yara International)، کشاورزان با مشکل دیگری نیز مواجه شده اند. وی گفت: ما باید در مورد سلامت خاک صحبت کنیم. چون خاک ها تخریب شده است و بازدهی کمتری دارد. کشاورزان مجبورند از مواد شیمیایی بیشتری استفاده کنند و یک چرخه معیوب ایجاد کنند. اما در حالی که مشکل در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه یکسان است، جوامع روستایی اغلب فاقد منابع لازم برای مقابله با آن هستند. چگونه می توانیم از کشاورزان کوچک حمایت کنیم؟ ” یارا” در تلاش است تا یک بستر “دانشی خاک” ایجاد کند. در این میان “دانش بومی و اطلاعات مدرن” بسیار زیادی وجود دارد اما پراکنده است و ما باید آن را به راحتی در دسترس قرار دهیم و با تولید اطلاعات به حل مشکل فرسایش خاک کمک کنیم. تغییر اقلیم و زنجیره تامین: دو موضوع بزرگ داووس ۲۰۲۳ بودند. داووس با مدل‌سازی کل اکوسیستم مشتریان زنجیره یادآوری نمود که مدل های کسب و کار زنجیره ارزش کشاورزی برای مدیریت ریسک، چقدر سریع در حال تغییر هستند. به عنوان مثال، یک شرکت کود شیمیایی با شیوع کوید، به سرعت عملیات فروش خود را در مناطق روستایی یک کشور در حال توسعه دیجیتالی کرد یا چگونه یک سازنده تراکتور در حال بررسی مدلی هوشمند و دقیق شبیه Uber برای مالکان زمین در اراضی کوچکتر است. به اعتقاد حاضرین در این مجمع، امسال سال بحرانی برای آب و هوا خواهد بود و درگیری روسیه و اوکراین اگرچه به طور کلی انتقال انرژی را تسریع کرده است و اگرچه تغییر از سوخت های فسیلی به انرژی های تجدیدپذیر با انگیزه های امنیتی صورت گرفته است، اما حرکت به سمت پایداری درکشاورزی را نیز بهبود بخشیده است. لذا کشاورزان کوچک باید “کم آبیاری، کودها، بازار امن” را با هزینه هایی به مراتب کمتر برای تغییر سیستم های غذایی دریافت کنند، راج کومار سینگ، وزیر اتحادیه کشاورزان هند درمیزگرد مجمع جهانی گفت که هند بکمک یارانه هوشمند و با پمپ های آب خورشیدی و آمونیاک سبز به کشاورزان کمک می کند تا ردپای کربن خود را کاهش دهند و کشورهای توسعه یافته باید با کمک به کشاورزان کوچک در کشورهای در حال توسعه با دسترسی ارزان تر به آبیاری، کود و بازار، در مورد تغییر سیستم های غذایی صحبت کنند.او گفت که هند میلیون‌ها پمپ آب خورشیدی را به کشاورزان ارائه می‌کند و به زودی آمونیاک سبز کافی برای توقف واردات کودهای مبتنی بر آمونیاک، که بخش بزرگی از واردات هند را تشکیل می‌دهد، تولید خواهد کرد. اما به مشارکت های عمومی و خصوصی (PPPs) بیشتری نیاز است. در میزگرد مجمع تاکید شد که کشورها به یک” وزارت سیستم های غذایی” نیاز دارند، نه فقط یک وزارت کشاورزی تا بر سیاست‌های مردم‌محور تکیه ‌کنند، و بخش خصوصی را برای پذیرش زودهنگام سیستم‌های جدید تشویق نمایند. بنابراین در تحولاتآتی اهداف چندوجهی جریان دارد.”تران هونگ ها”، معاون نخست وزیر و وزیر منابع طبیعی و محیط زیست ویتنام، گفت ویتنام قبلاً چنین PPP هایی را عملیاتی کرده است. کشاورزان در کشورهای در حال توسعه معمولاً ثروتمند نیستند و به مشارکت بین همه سهامداران – تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و سایرین در طول زنجیره ارزش – به منظور مشارکت در دانش و تقسیم سود نیاز دارند. او افزود که بناگزیر اصطکاک هایی نیز در این فرایند وجود دارد اما دولت ها می توانند نقش متعادل کننده ای را ایفا کنند تا اطمینان حاصل شود که اجزای زنجیره می تواند به طور کامل توسعه یابد. “رامون لاگوارتا”، رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت پپسی  شرکت خود را “عمدتاً یک شرکت کشاورزی” اعلام کرد، و گفت که شرکت او در تلاش است تا “کشاورزی را احیاکننده، پایدار و مثبت تر” برای کره زمین نماید. او با درخواست برای توافق بین‌المللی که به موجب آن هر کشوری برای تغییر سیستم غذایی خود پاسخگو باشد، گفت که باید کشاورز را در مرکز قرار داد و مطمئن شد که کشاورز در عین استفاده از منابع کمتر و تولید کربن کمتر، پول خوبی به دست می‌آورد. لاگوارتا، با تاکید بر نیاز به “جنسی کردن کشاورزی” گفت نسل بعدی کشاورزی وجود نخواهد داشت مگر اینکه کشاورزان حرفه خود را دوست داشته باشند، امرار معاش کنند و به سرمایه گذاری در کشاورزی ادامه دهند. در پایان مدیر عامل کارگیل عنوان نمود که خاک را باید به عنوان یک دارایی مالی در نظر گرفت وکشاورزی احیاکننده بر بحث های داووس در مورد غذا و زمین غالب است. “دیوید مک لنان”، مدیر اجرایی شرکت کارگیل ( Cargill Inc.) طی یک پانل تخصصی به صراحت عنوان نمود که”من سال هاست که در داووس حضور داشته ام و فکر می کنم هرگز قبلاً به این اندازه از اهمیت کشاورزان در زنجیره تامین مواد غذایی گفتگو نشده است”.او گفت که “طوفان ها، تورم، مسائل پایداری زنجیره تامین و جنگ در اوکراین منجر به آگاهی فزاینده ای در مورد ارزش کالاهای کشاورزی و تولیدکنندگانی که آنها را تهیه می کنند، شده است لذا، فشار برای کشاورزی سازگارتر با آب و هوا، یا “کشاورزی احیاکننده” بخش بزرگی از بحث است و سوالاتی را در مورد چگونگی غلبه بر چالش های مالی و فرهنگی و تضمین سلامت خاک ایجاد می کند.مک لنان گفت: «خاک کشاورز مانند پول یا تجهیزات کشاورزی، یک دارایی است، و به توانایی آن در به دام انداختن کربن علاوه بر تولید غذا اشاره کرد. “ما باید در مورد اینکه چگونه از آن محافظت کنیم آگاه تر باشیم؟ چگونه از آن به عنوان یک دارایی استفاده کنیم و به آن فکر کنیم، همانطور که به یک دارایی مالی فکر می کنیم؟ مک ‌لنان، رئیس یکی از بزرگترین تاجران کالاهای کشاورزی در جهان، گفت: کشاورزان برای  برهم زدن سنت‌های غلط کاشت چند دهه گذشته و روی آوردن به محصولات مختلف به «نوعی شبکه ایمنی» نیاز دارند و امروزه مصرف‌کنندگان جوان‌تر برای غذایی که قابل ردیابی و منشأ آن شفاف است، پول پرداخت می‌کنند. اما به عقیده بسیاری از منتقدین “داووس هنوز بد” است. زیراچگونه مجمع جهانی اقتصاد می تواند با جدیت تظاهر کند که به بحران های جهانی رسیدگی می کند در حالی که توسط شرکت هایی که به این بحران ها دامن می زنند تأمین مالی می شود؟ اما بنظر می رسد، امسال نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد در در کوه های آلپ سوئیس، داووس میهمانی بهتری بود چون با وجود “جنگ، فاجعه آب و هوایی، هرج و مرج قیمت انرژی، تورم، اپیدمی، گرسنگی و بیماری، بی ثباتی سیاسی و افزایش نابرابری.خوش‌بینی کمتری وجود داشت و مسئله غذا و کشاورزی هسته داغی را تشکیل داده بود.




یادداشت/ برندسازی جغرافیایی در جهان با کشفِ چهره تازه از عسل کُنار ایران به قلم علیرضا صفاخو

یافته‌‎های تحقیقاتی دکتر «شبنم پری‌چهره» یکی از محققان هیات علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور که در سومین کنگره بین‌المللی علمی زنبورعسل ایران در بهمن ماه جاری در کرج ارائه شد و ابعاد جدید و ارزشمندی از معرفی عسل کُنار ایران به عنوان عسل خاصی که خاستگاه اصلی آن در استان زیبای بوشهر است، از جهاتی چند حائزاهمیت است.

یافته‌‎های تحقیقاتی دکتر «شبنم پری‌چهره» یکی از محققان هیات علمی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور که در سومین کنگره بین‌المللی علمی زنبورعسل ایران در بهمن ماه جاری در کرج ارائه شد و ابعاد جدید و ارزشمندی از معرفی عسل کُنار ایران به عنوان عسل خاصی که خاستگاه اصلی آن در استان زیبای بوشهر است، از جهاتی چند حائزاهمیت است. در این یادداشت به بُعد بِرَندسازی جغرافیایی و ارزش افزوده آتی آن برای زنبورداران و کشاورزان منطقه در درجه نخست و سپس پرآوازه کردن نام عسل ایران در جهان و کمک به بازاریابی سایر عسل‌های ایران که در سرزمینی با گیاهان دارویی متمایز تولید می‌شود، می‌پردازم.

وقتی گفته می‌شود از منظر «بِرَندسازی مبتنی بر جغرافیا»، به این معناست که وقتی به لطف این مطالعه مشخص شد که عسل کُنار ایران چه تاثیرات مهمی در پیشگیری و مبارزه با مخاطرات مرگبار بیماری‌های حاد گوارشی دارد، اگرچه پیش از این هم عسل طبیعی به عنوان شفابخش انسان جایگاه خاصی در تمام ادوار تاریخی داشته است، اما انواع مختلف آن با توجه به تغذیه زنبورعسل از شهد گیاهان با پوشش گیاهی مختلف نیز متفاوت خواهد بود. در واقع به لطف همین ویژگی نیز، عسلی مانند «کُنار» می‌تواند در ایجاد تمایز انواع عسل به لحاظ بِرَند جغرافیایی حائزاهمیت باشد. کما اینکه وقتی با بِرَندسازی ملی، یک کشوراز طریق آن تصویر ذهنی کلی سیاسی، فرهنگی و تجاری خود را به سایر ملل جهان معرفی می‌کند و این موضوع جنبه گردشگری را نیز شامل می‌شود؛ «برندسازی جغرافیایی یا همان نشانِ جغرافیایی» هم می‌تواند در ابعاد ملی و بین‌المللی دستاوردهای شیرین خود را به ارمغان آورد. در همین‌جاست که آشکار می‌شود چرا در سالهای اخیر کشورهای بیشتری بجای اتکای صِرف بر برند مقاصد گردشگری، به برندسازی مکانی -Place Branding – یا همان برندسازی جغرافیایی روی می‌آورند و هویّتی همه‌جانبه را ترویج می‌کنند تا در واقع برندهای مقصد، در قالب برندسازی یک مکان (با همه جوانب هویّت‌بخش) گسترش یابد کما اینکه چه بسیار مردم ایران که امروز محلات استان مرکزی را با «گلاب» آن می‌شناسند یا لیقوان را به پنیر آن و توسکانی (Tuscany) برای روغن زیتون تولید شده در ایتالیا، یا (Roquefort) برای پنیر تولید شده در این منطقه از کشور فرانسه.

به هر حال در مورد همین دستاورد تحقیقاتی خاص که محقّق برجسته کشورمان در حوزه علوم دامی در موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی و دانشگاه خوارزمی به عنوان طرح دوره «پسا دکترای» خود ارائه کرد و پس از سخنرانی او در کنگره و مشاهده مستندات، شگفتی دکتر استفان استانگاچیو – Dr. Stefan Stangaciu دبیرکل فدراسیون بین‌المللی آپی‌تراپی نیز در سالن برانگیخته شد و این استقبال به قدری بود که اشتیاق او بیش از خود ایرانیان در سالن نمود بارز یافت، می‌توان به ضرس قاطع ادعا کرد همان گنج نهفته از خروجی این تحقیق، یافته‌هایی است که ما ایرانیان حسب عادت دیرینه «مرغ همسایه غاز است»، عمدتا از کنار آن به سادگی می‌گذریم! کما اینکه متولیان برگزاری این کنگره بین‌المللی نیز در انتخاب ساعت مُساعد برای سخنرانی محقق هموطن خودمان وهمچنین اطلاع‌رسانی فراگیر از ارزش‌آفرینی این دستاورد مهم، کارنامه قابل ذکری در اطلاع رسانی آن به جای نگذاشتند!

و همه این‌ها در حالی است که وقتی نگارنده به عنوان «روزنامه‌نگار- خبرنگار بخش کشاورزی» در نخستین جشنواره عسل کُنار ایران در اوایل دهه ۹۰ خورشیدی عازم استان بوشهر شده بودم؛ اگرچه می‌شود به دلیل تجربه نخست از ضعف فاحش شیوه ضعیف اجرای آن و چه بسا چند جشنواره بعد از آن چشم‌پوشی کرد، اما امروز که عسل «کُنار» بوشهر به دلیل محبوبیتی ویژه بین ملل خلیج فارس و حتی به دلایلی غیر از دستاورد جدید، ثبت ملی نیز شده است، جا دارد تا برای جبران فاصله بسیار آن در ابعاد ملی و جهانی با عسل «مانوکا» ی نیوزلند که با همین خصوصیات مشابه و شاید هم کمتر از کُنار ایران، زبانزد بازار جهانی عسل است، «نقشه راه» تازه‌ای ترسیم کرد.

در واقع وقتی به بازار جهانی عسل در سال ۲۰۲۱ نگاهی بیافکنیم که به ارزش ۸٫۳۸ میلیارد دلار آمریکا رسید و تجزیه و تحلیل گروه IMARC نشان داده است که شرکت‌های برتر تولیدکننده عسل به طور فزاینده‌ای بر انجام فعالیت‌های تحقیق و توسعه (R&D) گسترده به منظور بهبود مستمر کیفیت و کیفیت عسل تمرکز می‌کنند، می‌توان اینگونه برداشت کرد که افزایش تقاضا برای محصولات تقویت‌کننده سیستم ایمنی در میان توده‌ها به دلیل شیوع سریع بیماری کرونا (COVID-19) در سراسر جهان، شرکت‌های پیشتاز جهان را تشویق کرده است تا انواع محصولات تقویت‌شده از عسل را در بازار معرفی کنند. در نتیجه همین نگاه نیز هست که چشم‌انداز مثبتی برای عوامل دیگر از جمله افزایش استفاده از عسل در فرمولاسیون محصولات مختلف مراقبت از پوست یا شربت‌های ضدسرفه، از طریق دسترس بودن آسان محصول از طریق کانال‌های خرده‌فروشی سازمان‌یافته آنلاین و آفلاین، و افزایش سرمایه‌گذاری توسط تولیدکنندگان و فروشندگان پیشتاز برای توسعه استراتژی‌های بازاریابی قوی و تایید افراد مشهور یافت شود. به بیان دیگر، همین رویکرد نیز باعث شده که انتظار برود بازار جهانی عسل در درازای سال‌های ۲۰۲۲ – ۲۰۲۷میلادی به ارزش ۱۱٫۶۴ میلیارد دلار آمریکا برسد.

در واقع اینکه چگونه برند (نشان) عسل «مانوکا» به چنین نقطه‌ای از شهرت جهانی رسیده است، تحلیل و مجال مفصلی را در حوزه واکاوی شگردهای تجاری و تبلیغاتی می‌طلبد، اما دستکم در استفاده از تجربه برند سازی از عسل مانوکا، نباید توجه حداکثری به آن را نادیده انگاشت که اگر شرکت Oha Honey LP زیر چتر شرکت مادر خود (Ngai Tahu) در تحویل عسل Manuka مانوکا در سراسر جهان نقش موثری دارد، درواقع واحدهای عملیاتی‌اش، شبکه‌ای را در پنج منطقه عمده تولید عسل در نیوزلند و یک مرکز پردازش و بسته‌بندی در Wairarapa ایجاد کرده است که به آن امکان می‌دهد تا محصولات با کیفیت بالا از عسل «مانوکا» را تولید کند.

لذا در چنین شرایطی انتظار می‌رود تا برندهای سرشناس صنایع غذایی کشور، بجای بسته بندی عسل‌های متعارف که سایر زنبورداران محلی هم توان عرضه آن را به مشتریان خاص خود دارند، آستین همّت بالا زده و با مشورت اتحادیه سراسری زنبورداران کشور یا اتحادیه‌های محلی، در معرفی جهانی عسل «کُنار» بعنوان عسلی که فقط یکی از ویژگی‌های ایمنی‌سازی خیره‌کننده‌‎اش در پژوهش اخیر خانم دکتر «شبنم پری‌چهره» هویدا شده است، تصمیم ملی اتخاذ کنند.

علیرضا صفاخو- روزنامه‌نگار




ثبات حلقه مفقوده اقتصاد کشور

امیرسامان اسکندری- مدیرمسئول پایگاه خبری صنعت غذا و کشاورزی

یکی از مسایل مهم و چالش های تولیدکنندگان و صنایع مختلف عدم ثبات است، این کلید واژه را می توان در بخشنامه های گوناگون دولت در حوزه تولید و صادرات به خوبی لمس کرد، که فعالان اقتصادی از آن به عنوان قوانین خلق الساعه یاد می کنند،همین قوانین باعث شده که تولیدکنندگان در تصمیم گیری ها و سیاست های خود با تردید مواجه شوند و بسیاری از فرصت ها و بازارهای صادراتی را به راحتی از دست بدهند.

عدم ثبات نرخ ارز از دیگر نکات قابل توجه در اقتصاد کشور به ویژه چالش بزرگ صنایع می باشد که تاثیر زیادی در کمبود و افزایش قیمت مواد اولیه،  تجهیزات و ماشین آلات گذاشته است، این موضوع یکی از همیشگی های اقتصاد ایران است که عوامل زیادی از جمله سیاست خارجی، تحریم های بین المللی و سیاست های نادرست دولت در بخش اقتصاد، در به وجود آمدن نقش داشته اند و به نوعی باعث دست و پای تولید را بسته است.

شاید یکی از مسایل دیگر که کمتر به آن اشاره شده، عدم ثبات و تعویض صندلی متناوب  برخی از مدیران میانی و جابجایی آنها در حوزه های تصمیم گیری باشد که باعث می گردد مکاتبات و یا حتی تفاهم هایی که با تشکل های مختلف  بعد از جلسات متمادی  در موضوعات  گوناگون از جمله اصلاح تعیین قیمت ها و… به نتیجه رسیده، به نقطه صفر خود برگردد که اصلاح این گونه تغییرات و بدون پشتوانه بودن مذاکرات صورت گرفته قبلی از مشکلات بزرگ تشکل ها و فعالان اقتصادی است.

بدون شک عدم ثبات در همه زمینه ها  از جمله نرخ ارز، بخشنامه های مرتبط با تولید و تجارت، استفاده از مدیران متخصص و موفق دولتی و عوامل متاثر از این  فقدان پایداری ها در سیاست های کلی  از عوامل  مهم  بازدارنده رشد اقتصادی است .

به طور کلی سه عنصر رشد اقتصادی، تورم و بیکاری از عوامل مهم در ثبات اقتصادی است و عدم پایداری در هر یک از مواردی که در این یادداشت به آن اشاره شد، خود باعث بیکاری و عدم اشتغالزایی و تورم خواهد شد که در نهایت رکود و عدم رشد اقتصادی را به همراه خواهد داشت.

ایجاد شرایطی پایدار و به دور از عدم قطعیت و نااطمینانی در اقتصاد که فعالان و بازیگران اقتصادی به دور از پرداخت هرگونه هزینه ریسک ناشی از این عدم نااطمینانی‌ها، تصمیم‌گیری کنند و به طور خاص در اقتصاد به طور معمول پنج شاخص؛ نرخ تورم، نرخ ارز، نرخ بهره، وضعیت مالی دولت و در نهایت ترازپرداخت‌ها معیارهایی اقتصادی برای اندازه‌گیری میزان ثبات اقتصادی یک کشور هستند.

 ثبات اقتصاد کلان مبنای رشد اقتصادی است. زمانی که یک تولید‌کننده به دنبال سرمایه‌گذاری است باید چشم‌انداز روشنی نسبت به وضعیت آینده اقتصاد داشته باشد زیرا هرگونه عدم اطمینان نسبت به شاخص‌های اقتصادی برای او همراه با ریسک (نااطمینانی) است و افزایش ریسک جریان مالی و تولیدی بنگاه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در واقع شاخص‌های بالا زیرمجموعه‌ای ازشاخصی وسیع‌تر به نام امنیت اقتصادی هستند. امنیت بالاتر یعنی کاهش هزینه ریسک تصمیم‌گیری.

موضوع دیگری که این روزها نقل محافل است، بحث انتخابات اتاق بازرگانی به تاریخ دهم اسفند ماه سال جاری در سراسر کشور می باشد که امید می رود با حضور فعالین بخش خصوصی و به ویژه تولیدکنندگان و کارآفرینان بزرگ کشور همراه باشد چرا که آمدن به صحنه خبرگان اقتصادی و صاحبین صنایع کمک ویژه ای به تقویت پارلمان بخش خصوصی خواهد کرد و آرزو داریم، تشکل ها، اتحادیه ها و انجمن ها با تشویق بزرگان صنعت خود، برای حضور درانتخابات دهمین اتاق بازرگانی ایران نقش آفرینی بیشتری کرده و شاهد اتاقی پویا ، منسجم و قوی باشیم.

بدون شک اتحاد بخش خصوصی و تمرین و اجرای دقیق دموکراسی در انتخابات بخش خصوصی، کمک خوبی برای ایجاد فضای باز اقتصادی خواهد کرد.




یادداشت/لزوم مسوولیت‌پذیری اتاق‌های بازرگانی

امیرحسین کاوه
عضو اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران و مدیرعامل گروه صنعتی سدید

اگر اعضای اتاق بازرگانی، انگیزه و حساسیت و تعهد بر اجرای وظایف طبق اساسنامه‌ها را داشته باشیم، به‌جای ترس از دولتی شدن می‌توانیم الگوی مطالبه‌گری و تلاش و کار درست برای دولت‌ها هم باشیم.

اتاق بازرگانی در تدارک برگزاری انتخابات خود است. هر چهار سال یک‌بار اعضای اتاق‌ها از حق انتخاب خود استفاده می‌کنند و افرادی را به این محفل مهم به عنوان هیات نمایندگان رهسپار می‌کنند.

اتاق جایی که برخی نامش را پارلمان بخش خصوصی، و برخی «تشکل تشکل‌ها» و برخی اتاق مشاوره و لابی‌گری می‌نامند که ۱۰۰ سال پیش اطاق تجار بود.

اتاق هر چه هست و نیست، به‌طور قطع محفل مهمی است. همواره مورد توجه دولت‌ها و فعالان اقتصادی بوده و آن‌قدر مهم که برخی هشدار می‌دهند ممکن است دولت، آن را به عقد خود در آورد و برخی هشدار می‌دهند اگر توجه نکنید این جایگاه مهم، ملک طلق عده‌ای خاص می‌شود.

پس از همین جا رقابت‌ها و نگرانی‌ها آغاز می‌شود. عده‌ای در پی تغییر اتاق و شفافیت؛ عده‌ای دنبال اصلاح قانون و اساسنامه؛ عده‌ای در پی اصلاح آیین‌نامه‌ها برای ورود فعالان اقتصادی واقعی و برخی مصرّ به شرایط عضویت فراگیر و همگی خواهان انتخابات واقعی و سالم‌تر و عده‌ای هم نگران ساختار گسترده و سازمان فربه و برخی هشدار می‌دهند مراقب رانت اطلاعاتی و امتیازات آن برای عده‌ای خاص باشید.

فعلا به جای قضاوت در خصوص نگرانی‌ها، بهتر است نخست ببینیم در اساسنامه و قانون و حتی عرف رفتاری اتاق‌ها و ذهن اتاقی‌ها چه وظایفی می‌تواند ترسیم شود که از دیدگان محو یا از قلم افتاده است! پارادایمی که اگر حاکم شود ما را به یک اتاق متعالی می‌رساند.

در وهله‌ی نخست به نظر می‌رسد باید جا انداخت که اتاق بازرگانی در اذهان همه جایی باشد که به بخش خصوصی کشور پشتیبانی فکری و جرات عملی و جسارت کار و توسعه می‌دهد تا در میدان‌های بزرگ‌اقتصادی ایفای نقش بزرگ‌تر و مناسب‌تری از آنچه که اکنون هست، داشته باشد.

اتاق باید فعالان بالقوه و بالفعل اقتصادی را فارغ از عضویت، شناسایی و بر تسهیل کار آنها به حاکمیت و دولت تاکید کند.

اتاق بازرگانی چگونه می‌خواهد به فعالان اقتصادی عضو خود احساس مسوولیت تزریق کند و بسیاری از آنها را از بی‌تفاوتی و بی‌خیالی و چه بسا خمودگی خارج کند؟

آیا توجه شده است که اتاق‌های بازرگانی سراسر کشور با امکانات در دسترس‌شان، می‌توانند مرکز برآورد و محاسبه درست و دلسوزانه و صادقانه و راهکار جو شوند.

اتاقی‌ها باید ثابت کنند اگر حرفی می زنند برای منافع شخصی یا صنفی نیست، بلکه راه حل آفرین با واقع گرایی برای منافع ملی هست.

اتاق با توجه به جبر جغرافیای ایران و جبر سیاسی منطقه و با توجه به تاریخ عملکرد کشورهای دوست و دشمن می‌تواند با اعلام وضعیت حقیقی از شرایط کشور و ارائه آن به افکار عمومی و حاکمیت و دولت‌ها با جلب اطمینان همه که آنها درست می گویند یا سعی دارند بهترین ها را بگویند، برای همکاران بخش خصوصی و حتی اقتصاد دولتی نسخه بپیچد و گام‌های تام و بلندی برای رفع موانع بردارد.

آیا ما اتاقی‌ها طی اقدامات تبلیغی موثر، توجه مسوولان کشور به این نکته را جلب کرده‌ایم که اتاق های بازرگانی با امکانات گسترده‌ کشور و امکانات نامتناهی فکری و تخصصی و اجرایی مدیران بخش خصوصی و مجاهدت و تجربه تک تک اعضایش، به عنوان عاشقان خاک پاک میهن اسلامی، می‌تواند در صورت توجه به آن منشا تلاش، امید و مطالبه‌گری با نشاط و کار مضاعف در کشور باشند.

آیا در اتاق بازرگانی ایران این حس هست که در شرایط جنگ اقتصادی به شناخت حریف در عرصه بین‌الملل بیش از همیشه توجه کنند و با به حرکت در آوردن نیروی بخش خصوصی در رویدادهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای، رقبای اقتصاد این مرز و بوم را پشت سر گذارد؟

در اتاق چقدر اعتقاد داریم سیاست‌های اصل ۴۴ ریل گذاری درست اقتصاد کشور است و باید اجرای مفاد آن را حداقل همچون مواد اولیه کارخانجات خود دنبال کنیم؟ باید هر چه می‌توانیم از حجم اقتصاد در دست دولت کاهش و بر سهم بخش خصوصی افزود.

اگر ما اعضای اتاق، انگیزه و حساسیت و تعهد بر اجرای وظایف طبق اساسنامه‌ها و عهد بر مفاد فوق با چارچوب فکری و فرهنگی که اتاق با اقدامات خوب و دلسوزانه خودش می‌تواند موثر باشد را داشته باشیم، به جای ترس از دولتی شدن می‌توانیم الگوی مطالبه‌گری و تلاش و کار درست برای دولت‌ها هم باشیم.




یادداشت/ حکمرانی نو در چهارمین انقلاب کشاورزی به قلم حسین شیرزاد

نویسنده: دکتر حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

طی قرون گذشته انقلاب‌های کشاورزی، نشان‌دهنده یک تغییر پارادایم بواسطه تغییرات معرفتی چشمگیر از طریق دگرگونی در مناسبات و نظام ‌های تولید یا پذیرش روش‌ها و فناوری‌های جدید بوده اند. چنانکه در پایان آخرین عصر یخبندان در ۱۲۰۰۰ سال پیش، رقابت روزافزون، آدمی را مجبور نمود تا از جستجو و شکار حیوانات وحشی برای جمع آوری غذا، به کشاورزی و اهلی کردن حیوانات حرکت کند. در  انقلاب اول، شکارچیان-گردآورنده – به سوی کشاورزی مستقر حرکت کردندکه به “انقلاب نوسنگی” نیز معروف است. اما انقلاب دوم، شاهد تغییر سیستم‌های تولید در واکنش به فناوری‌های جدیدی بود که در بریتانیای اواسط قرن هفدهم تا اواخر قرن نوزدهم، ایجاد شد و شاهد پذیرش تناوب زراعی “چهار دوره ای نورفولک “، ورود اصلاح نژاد و گزینش گونه های انتخابی برای به حداقل رساندن تنوع ژنتیکی، تبدیل اجتناب ناپذیر اراضی مرتعی به کشاورزی، حفر کانال و تکنیک های احیای زمین بود. در انقلاب سوم، فناوری‌های انقلاب سبز به کشورهای در حال توسعه صادر ‌شدند. بگونه ای که از دهه ۱۹۶۰ به بعد با توسعه انواع کودهای مغذی و بذور پرمحصول، تولید غلات، علی رغم افزایش تنها ۳۰ درصدی اراضی زیر کشت، سه برابر شد. در اولین مرحله”انقلاب سبز” کشاورزی جهان با حکمرایی “دولت محور” و نورماتیو، همگام با چالش های دوران پس از جنگ جهانی دوم با پیشرفت هایی در زمینه آفت کش ها، کودها و روش های جدید آبیاری مواجه شد. این روش‌ها به تغذیه جمعیت در حال رشد کمک کردند، اما تأثیرات مخرب زیست ‌محیطی، ماهیت تولید را ناپایدار کرد. دومین مرحله انقلاب سبز با حکمروایی شرکتهای بزرگ، عمدتاً به بهره وری، حداکثر رساندن بازده با استفاده از ارتقای کارایی تخصیصی، گزینش ارقام پربازده و در نهایت اصلاح ژنتیکی و ویرایش ژنوم مربوط بود. کشاورزی جهان در این دوره که متکی به سرمایه شرکتها و بکارگیری “ژنتیک مندلی” در اصلاح نباتات و حیوانات بود، دگرگون شد. تحولات بیوتکنولوژی در دهه هشتاد میلادی، طلوع یک انقلاب ژنی را رقم زد که گمان می رود جایگزین ژنتیک مندلی به عنوان محرک تغییرات فنی در کشاورزی شود. در سومین مرحله انقلاب سبز، دینامیزم جهانی تقاضا و پذیرش رویکرد لیبرال «بازار آزاد» توسط کشورهای در حال توسعه منجر به حضور فزاینده شرکت‌های چندملیتی در تمام مراحل سیستم‌های کشاورزی شد. حکمروایی شرکتهای چند ملیتی با روش های نوآورانه زنحیره ارزش برای کشاورزی در اواخر دهه ۱۹۹۰ پدیدار شد که بر ترکیبی از ورودی‌های بیولوژیکی و اطلاعات مکانی استوار بود و بر مولفه فضایی داده‌ها، جمع‌آوری، پردازش و ذخیره اطلاعات توسط یک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تأکید و با ترکیبی از اجزای اصلی شبکه حسگر و نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی، متغیرهایی مانند رطوبت، دمای خاک و سطح آب را ردیابی می‌نمود. تراکتورهای مجهز به حسگر( ارتفاع، سبزی و زیست توده) محصولات را اندازه گیری کرده و یک ایستگاه هواشناسی داده های مربوط به باد، باران و دما را جمع آوری می کند. این نوآوری که به عنوان “کشاورزی دقیق” شناخته می شد، مزارع را دوباره پیکربندی کرد و فناوری‌های مکان‌یابی و نقشه‌برداری، کشاورزان را قادر می‌ساخت تا تنها در مکانهای مورد نیاز از منابع کافی استفاده کنند. البته مفهوم کشاورزی نسل سوم در دهه ۱۹۸۰ در مینه سوتا، ایالات متحده ظهور کرد، جایی که کشاورزان برای اولین بار با حسگرهای خاک برای اندازه گیری غلظت مواد آلی زمین و از پیشرفت‌ها در اتوماسیون، هوش مصنوعی (AI) و شبکه‌های حسگرهای مرتبط با اینترنت اشیا (IoT) بهره ‌بردند و یک رویکرد فضایی در تمام سطوح فرآیند کشاورزی – حتی در سطح مولکولی – برای درک بهتر سیستم‌های بیولوژیکی اعمال گردید. ایجاد مزارع هوشمند با حجم زیاد داده، اغلب نیاز به استفاده از یادگیری ماشینی به عنوان زیرمجموعه‌ای از هوش مصنوعی که به یادگیری رایانه‌ها برای تشخیص اشکال و الگوها و شناسایی «نقاط داغ» در مجموعه داده‌های عظیم اشاره داشت. در کشاورزی نسل سوم، تحول دیجیتالی اقتصاد کشاورزی در حال تکامل بود تا آن که بارقه های نسل چهارم فنآوری های کشاورزی پدیدار شد. کشاورزی وجه ایی مالی بخود گرفت، سرمایه گذاری خارجی توسط شرکت های جهانی به خوبی در بخش کشاورزی و خدمات غذایی ریشه دوانده و برای حدود پانزده سال سالانه بیش از ۱۰ درصد رشد داشته است و تمایل دارد برای مواد تشکیل دهنده خود به پردازنده های فراملیتی غذا متکی باشد. جهان در آستانه یک انقلاب دیگر در نحوه تولید مواد غذایی میباشد. نسل چهارم انقلاب سبز، با حکمروایی “پلی سنتریک یا حکمروایی چند سطحی”، سه عنصر دولت، جامعۀ مدنی و بخش خصوصی با یک «دگردیسی کامل» مواجه است. جمعیت جهان با سرعت بی سابقه ای در حال افزایش است، هر روز جمعیت جهان حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر افزایش می یابد و به کالری بیشتری در روز نیاز دارد و احتمالاً تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰ میلیارد نفر خواهد رسید و تقاضا برای غذا را افزایش خواهد داد. این وضعیت در حالی است که چالش های زیست محیطی مانند تغییرات آب و هوا، تخریب خاک، آلودگی آب و از دست دادن تنوع زیستی معیشت کشاورزانی که در ۵۷۰ میلیون مزرعه در جهان کار می کنند و بخش عمده ای از آنها شرکت های خانوادگی هستند را تهدید میکند. بنابراین باید از فناوری های پیشرفته برای افزایش بهره وری مزرعه استفاده کردبه موازات قواعد جهانشمول رگولاتوری “گات” و سپس (WTO ) ، تغییرات آب و هوا به سرعت در حال تغییر اکوسیستم کشاورزی است و میزان انتشار گازهای گلخانه ای به بالاترین میزان در تاریخ رسیده است که نیاز به برنامه آلترناتیو و یارانه های هوشمند دولتی برای مبارزه با اثرات گرمایش جهانی دارد. علاوه بر این، نزدیک به ۳۳ درصد از مواد غذایی تولید شده در جهان برای مصرف انسان هر ساله هدر می رود و فناوری نوآورانه باید بتواند نحوه توزیع و مصرف مواد غذایی را بهبود بخشد، زنجیره تامین را برای بهتر شدن تغییر و کیفیت و ماندگاری مواد غذایی را  افزایش دهد. در سال های اخیر به حاشیه راندن دهقانان کوچک، سیاست های مدرنیزاسیون “ضد روستایی”، سیاست های نئولیبرال و رکود نسبی در بهره وری کشاورزی، به ویژه در خاورمیانه، جنوب آسیا و آفریقا، نیاز به ایده های جدید برای بهبود معیشت روستایی را برجسته می کند. برای افزایش بهره‌وری، تغییر پارادایم می‌تواند کشاورزان را قادر سازد تا نهاده‌ها را به طور مؤثرتری مدیریت کنند، سیستم‌های تولید بهره‌ورتر و کارآمدتر را اتخاذ کنند و منابع طبیعی را حفظ کنند. این راهبردهای بدیل در کشاورزی نسل چهارم، پتانسیل تغییر شکل کل اقتصاد کشاورزی را نیز بدلیل تغییرات ژرف در شیوه حکمروایی به همراه دارد. در سال‌های اخیر، چارچوب‌هایی مانند «کشاورزی دقیق»، «کشاورزی هوشمند» و «کشاورزی دیجیتال» در سیاست‌گذاری و گفتمان عمومی رایج شده است و بودجه عمومی و توجه رسانه‌ها به پیشبرد انقلاب موسوم به «انقلاب چهارم کشاورزی» اختصاص یافته است. این انقلاب متمایز از انقلاب های قبلی است و به عنوان ارائه راه حلی فن آورانه برای چالش های فعلی و آینده ارائه می شود. همانطور که وارد چهارمین انقلاب کشاورزی پیش‌بینی‌شده می‌شویم، محققان استدلال کرده‌اند که باید در مورد اینکه مسیرهای نوآوری آینده چگونه به نظر می‌رسند، از جمله اینکه کدام فناوری‌ها نسبت به سایرین اولویت دارند، روشن باشیم به عنوان مثال، دولت بریتانیا ۹۰ میلیون پوند برای «انقلاب فناوری جدید در کشاورزی» متعهد شده است و اتحادیه اروپا از طریق پروژه هایی مانند «EIP-Agri»  برای تسهیل دیجیتالی‌سازی کشاورزی، در پروژه‌های نوآورانه مانند «Smart-AKIS»، «EIT Food»  و در بخش خصوصی D4F» « در حال میلیون‌ها یورو سرمایه گذاری هستند. اما از آنجایی که این یک اصطلاح نسبتاً جدید است، وجوه معناشناسانه انقلاب چهارم کشاورزی هنوز مبهم است، اغلب «کشاورزی هوشمند»، «کشاورزی دقیق»، «کشاورزی دیجیتال» و سایر اصطلاحات مشابه  بجای هم استفاده می‌شود. ممکن است به نظر برسد که چهارمین انقلاب کشاورزی با فناوری‌های نوظهور مختلفی مانند هوش مصنوعی، هواپیماهای بدون سرنشین، روباتیک و ویرایش ژن مرتبط است، همچنین به طور کلی پذیرفته شده است که نسل چهارم کشاورزی، به طور قابل توجهی حاملین، ارزش ها و هویت های کشاورزی فعلی را تغییر خواهد داد. اما هنوز تا رسیدن به تأثیر بالقوه کامل بیوتکنولوژی در کشاورزی فاصله داریم، پیشرفت‌های نانوتکنولوژی نویدبخش افزایش بیشتر مرزهای تحقیق و نوآوری در کشاورزی است. در این محیط جدید، جنبش های روستایی در کنار بخش خصوصی به عنوان بازیگر اصلی در تحقیق و توسعه کشاورزی ظاهر و بتدریج جانشین بخش دولتی می‌شود که در دوره های اولین مراحل انقلاب سبز نقش محوری را ایفا کرد. در هرحال، پیش‌بینی تأثیرات چهارمین انقلاب کشاورزی یک مؤلفه کلیدی از نوآوری مسئولانه است، که محققان استدلال می‌کنند که باید زیربنای گذار به سوی آینده‌های مختلف باشد. در این میان، اثرات مثبت مختلفی از فناوری‌های جدید پیش‌بینی می‌شود، از جمله افزایش بازده، بهره‌وری بیشتر در محیط‌زیست، و مزایای اجتماعی، مانند کاهش نیروی کار فیزیکی، پر کردن شکاف‌ها در تأمین نیروی کار مهاجر، و ارائه زمان بیشتر برای کشاورزان برای گذراندن با خانواده در حین انجام کار؛ اما بدون درک روشنی از اینکه کدام فناوری ها در انقلاب گنجانده شده اند، درک چگونگی آنها توسط ذینفعان مختلف و تأثیرات نابرابر آنها در سراسر جامعه دشوار است. با این حال، ما می دانیم که مزایای انقلاب فناوری احتمالاً به طور نابرابر در سراسر جامعه پخش می شود و خطرات آن به طور مشابه به احتمال زیاد در بین جوامع کشاورزی به طور نابرابر تقسیم می شود. به عنوان مثال، چندین حوزه از ریسک ها از جمله ماهیت در حال تغییر کار مزرعه (به عنوان مثال، جابجایی احتمالی نیروی کار، از دست دادن ارتباط با زمین)؛ مسائل مربوط به اعتماد در عرضه. تغییر ماهیت زنجیره ارزش، عدم اعتماد به مالکیت داده ها، امنیت و حریم خصوصی، پذیرش عمومی فناوری و بسیاری دیگر شناسایی شده است. با همه این تفاسیر، انقلاب سبز چهارم کشاورزی تاب آور و سازگارتری است چون علاوه بر آزادسازی ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی کشاورزی دهقانی، دامنه کشاورزی را در زمینه های مختلف مانند فرهنگ، رفاه و درمان در کشاورزی تولید محور گسترش خواهد داد و از طریق فعالیت های فرهنگی، مانند ترکیب کشاورزی با بازی و اوقات فراغت، کشاورزی در خدمت رفاه انسان ، منجر به مقدار بیشتری از کشت مشترک و مستقل می شود. تغییرات در تولیدات کشاورزی عمدتاً در تأسیسات کشاورزی با فناوری کشاورزی هوشمند، فناوری سایبری و زیرساخت های ابری رخ می دهد. سازه های دیجیتال توانمند، بر توان کنترلی محیط رشد و ارزش محصولات کشاورزی می افزاید. با به دست آوردن اطلاعات در مورد رشد، آب و هوا و تجهیزات کشاورزی می توان حجم تولید را به حداکثر رساند و احتمال خسارات ناشی از بلایای طبیعی، خطاهای سیستم و سایر عوامل را به حداقل کاهش داد. علاوه بر این، جمع آوری داده های زیست محیطی در مورد کشت از طریق یک پلتفرم خدمات کشاورزی و با استفاده از داده های بزرگ امکان پذیر است. جریان اطلاعات را می توان برای ارزیابی روند فروش بازار با توجه به تجزیه و تحلیل ترجیحات بازار مورد استفاده قرار داد و سپس می توان داده ها (محیط کشت، اطلاعات آفات، اطلاعات آب و هوا و آب و هوا، حاصلخیزی خاک، ارتباط توپوگرافی و غیره) را برای بهینه سازی به کشاورزان بازخورد داد. محیط های تولید در سال‌های اخیر، داده‌های بزرگ و هوش مصنوعی برای گسترش زمینه‌های مهندسی ژنتیک با توجه به کشاورزی و دامداری مورد استفاده قرار گرفته‌اند. در چارچوب حل و فصل قوانین، مقررات ژنومیکس و مسائل اخلاقی، امکان کشت محصولات خوراکی و گیاهان زیستی که در آب و هوای خشک رشد می کنند، وجود خواهد داشت.با استفاده از ماشین آلات کشاورزی هوشمند، تصمیم بهینه برای هر مکان انتخاب و مواد مغذی تجویز شده متناسب با مزرعه وارد میشود، و چندین تراکتور قادر خواهند بود وظایف یکسانی (یعنی مدیریت آفات و بیماری ها، سمپاشی، علف‌کشی) را در موقعیت‌های مختلف با رعایت فواصل معین انجام دهند در شب، زمانی که کشاورز خواب است، یک ربات می تواند از طریق FPS و نقشه های الکترونیکی هدایت شود، وارد مزرعه شود، کارهای کشاورزی لازم را تمام کند و قبل از طلوع صبح به خانه برگردد. اما سه رویکرد وجود دارد که نسل چهارم، تأثیر عمده ای بر بخش کشاورزی خواهد داشت. اول، “سیستم بهینه سازی دقیق” بسیاری از مشکلات فعلی در کشاورزی را حل خواهد کرد. درکشاورزی فعلی، نهاده ها و ستانده ها ناهماهنگ هستند. یعنی اگرچه از نظر تولید غذا در سراسر جهان، غذای کافی برای کل جمعیت تولید می شود، اما بسیاری از مردم از گرسنگی می میرند با این حال ۳۰ تا ۵۰ درصد غذای تولید شده دور ریخته می شود،.همچنین حدود ۸۰ درصد از آب روی کره زمین برای کشاورزی استفاده می شود، با این حال تنها ۲۰ درصد از محصولات قابل دوام کشت می شود و مازاد استفاده نشده باقی مانده، دور ریخته می شود. در انگلستان، استفاده از کود نیتروژن منجر به آلودگی های آب شد. هر یک از این مشکلات را می توان از طریق “کشاورزی هوشمند” حل کرد. کشاورزی هوشمند، روشی است که با آن شرایط رشد گیاه و خاک برای مدیریت دقیق محصولات محاسبه می شود، لذا این سیستم می تواند با ایجاد یک سیستم کشاورزی بهینه که تولید، توزیع و مصرف را به هم متصل می کند، مسایل متنوعی را حل کند. دوم، بازگرداندن عناصر تولید روستایی، به روستا از جمله منابع انسانی، تأثیر عمده ای بر کشاورزی خواهد داشت. سرمایه، نیروی کار و منابع تکنولوژیکی که روستاهای کشاورزی را در نسل‌های قبلی ترک کرده‌اند، احتمالاً در طول نسل چهارم باز خواهند گشت. سوم، فن آوری های نسل چهارم تاثیر قابل توجهی بر مشکلات مربوط به تغییر اقلیم خواهد داشت. کشاورزی به شدت تحت تاثیر آب و هوا است و در حال حاضر علم هیچ ابزاری برای پیش بینی و کنترل دقیق آن ندارد. فناوری های آتی می تواند از خرد و تجربه بشر پیشی بگیرد و مشکلات خاصی را حل کند که با فناوری فعلی قابل حل نیستند، مانند بوی بد دام، هزینه پردازش بیش از حد، و احتمال وقوع آفات به دلیل تغییرات آب و هوایی،آنفولانزای پرندگان و بیماری تب برفکی و مهمتر از همه، با ترکیب فناوری های متنوعی مانند همگرایی صنعتی و فناوری ترکیبی، مشاغل جدیدی ایجاد می کند. علاوه بر این، تغییرات عمده ای در مدیریت ریسک، صنعتی سازی زیستی و هوش مصنوعی، تولید، توزیع و مصرف و همچنین محیط روستایی و زندگی روستایی را تغییر خواهد داد. ربات های کشاورزی شاخصه نسل چهارم است. ربات ماشینی است که به طور مستقل حرکت می کند، از انسان تقلید می کند، محیط بیرونی را تشخیص می دهد و در مورد نحوه مدیریت موقعیت های مختلف قضاوت مستقلی می کند. ربات های کشاورزی در هر زمینه ای از فرآیند کشاورزی از جمله تولید، فرآوری، توزیع و مصرف عمل خواهند کرد. آنها محیط خدمات را تشخیص می دهند و به طور مستقل کار یا خدمات هوشمندی را ارائه می دهند.  ربات‌های کشاورزی را می‌توان به عنوان «سیستم‌های هوشمند تولید کشاورزی که می‌توانند دخالت انسان را به حداقل رسانده، خود را کنترل کرده و کارایی را به حداکثر برسانند» تعریف می‌شوند.  ماشین‌های کشاورزی سنتی و وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین می‌توانند توسط روبات‌ها در زمینه‌های انتخاب محصولات کشاورزی، سیستم‌های توزیع خودکار، تسهیلات باغبانی و مراقبت از دام خودکار استفاده شوند. استفاده از ربات را می توان بسته به محل استفاده آنها به سه قسمت تقسیم کرد،. این رشته ها شامل ربات های کشاورزی میدان باز، ربات های کشاورزی تسهیل گر و ربات های دام است و هدف از این کاربری ها بهبود بهره وری از طریق اتوماسیون، کشاورزی و ترویج کشاورزی سازگار با محیط زیست خواهد بود. حکمرانی شبکه ای و ریزوماتیک در نسل چهارم اگرچه پیچیده است ولی کارآ تر بوده و مشارکت برد- برد دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی با همکاری شرکتهای بین المللی را با خود به ارمغان خواهد آورد.

در نهایت؛ بیش از ۲۰۰ سال پیش، بیشتر از ۹۰ درصد از جمعیت زمین به کشاورزی مشغول بودند، اما اکنون بیش از ۸۰ درصد از جمعیت کشورهای عمده OECD در بخش های صنعت و خدمات مشغول بکار هستند. جمعیتی که در حال حاضر به کشاورزی مشغول اند، تنها ۲ تا ۳ درصد است. نه تنها جمعیت درگیر در کشاورزی کاهش یافته است، بلکه در اکثر کشورهای توسعه یافته، سن افراد در خانوارهای کشاورز نیز در حال افزایش است. در بیش از ۹۷ کشور، بیش از ۵۰ درصد از جمعیت خانوارهای کشاورزی بالای ۶۰ سال و بیش از ۴۰ درصد افراد بالای ۶۵ سال هستند. بنابراین، در تغییر پارادایم از کشاورزی صنعتی -دیجتیالی(پسافوردیستی) به سیستم های متنوع کشاورزی منبعث از هوش مصنوعی، تنها ۵ درصد از جمعیت جهان در بخش کشاورزی کار می کنند. طی ۳۰ سال گذشته، تولید مواد غذایی با سرعت بیشتری نسبت به جمعیت و به طور متوسط ​​۲٫۵ درصد در سال، افزایش یافته است اما در حال حاضر، کشاورزی یکی از علل اصلی خشک شدن آب های زیرزمینی، فرسایش فیزیکی، آلودگی شیمیایی و فقیر شدن خاک ها و تغییرات آب و هوایی در سطح جهان است و تقریبا ۳۰ درصد گازهای گلخانه ای را می توان به آن نسبت داد. لذا بدون اصلاحات اساسی در سیستم غذایی و کشاورزی، وضعیت فقط می تواند بدتر شود. شاید به این دلیل که بازده کشاورزی کاهش یافته و به دلیل گرم شدن کره زمین در مناطقی که بیشترین حساسیت را نسبت به تغییرات اقلیمی و کمبود آب دارند، انبوهی از زمین‌ها از دست رفته است. به اینها فشارهای ناشی از شهرنشینی و افزایش تعداد پروژه های معدنی، برق آبی، توریستی و زیرساختی اضافه شده است که همه آنها در حال رقابت جهت کسب فضای بیشتر هستند. علاوه بر این، زمین های عظیمی در آینده به تولید سوخت های کشاورزی اختصاص داده خواهد شد، در حالی که می دانیم که تولید جهانی غذا باید دو برابر تا سه برابر شود تا نیازهای غذایی ۱۰ میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰ برآورده شود. بنابراین مهمترین اصل حکمرانی کشاورزی، هماهنگی، هارمونی و سازگاری با حکمرانی آب در آینده و تحول آفرینی کشاورزی از سیستم کشاورزی بهره وری به سیستم کشاورزی چند منظوره به منظور افزایش تاب آوری در شرایط پر ریسک اقلیمی است.




یادداشت/ قارچ‌های خوراکی و داروئی انواع و علل اهمیت به قلم علی زند اکبری

علی زند اکبری
کارشناس بهداشت مواد غذائی و عضو سازمان نظام مهندسی و نظام دامپزشکی

اهمیت مواد خوراکی طبیعی و سبزیجات برای سلامتی جوامع، امری واضح و ثابت شده است، یکی از این مواد خوراکی قارچ‌ها هستند. قارچ‌های خوراکی در اصل میوه و بخش تولید مثل کننده قارچ‌های حقیقی هستند. قارچ‌ها سرشار از مواد پروتئینی، گلوسیدی، ویتامینها، لیپیدها و مواد معدنی و مهمی همچون آهن، سنیوم، پتاسیم، مس، کلسیم، فسفر، روی و حاوی انواع ویتامینها و منبع مناسبی از فیبرها می باشند. از اینرو غذای مناسب و کاملی برای انسان محسوب می شوند. ضمن آنکه به خاطر راحتی پرورش قارچهای خوراکی به نسبت بسیاری از محصولات، عرضه آن بصورتهای متنوعی همچون کنسرو، خشک، تازه و پودر نیز به بازار میسر است. بیش از چهل هزار گونه قارچ در جهان شناسائی شده و نکته مهم بر خلاف بسیاری از دیدگاه عوام این است که قارچها از انواع گیاهان نیستند چراکه فاقد کلروفیل بوده و قادر به تامین غذای خود از طریق فتوسنتز نیستند.

علل کلی توجه کارآفرینان و تولیدکنندگان جهان به قارچ‌های خوراکی

بسیاری از کارآفرینان و تولید کنندگان مواد خوراکی در جهان علاقه خاصی به پرورش این خوراکی دارند. اما دلایلشان چیست؟ در ذیل چند نکته مهم از این دلایل را بر می شمریم:

-پروتئین قارچها جایگزین مناسبی برای پروتئین حیوانی در سرتا سر جهان است چراکه تامین پروتئین حیوانی در اکثر کشورها به علت هزینه بالا به صرفه نمی باشد.

-تغییرات فصلی و آب وهوائی در پرورش قارچها نمی تواند عامل محدود کننده جدی باشد. این محصول در فضای بسته و با فراهم آوری شرایط مناسب به راحتی قابل تولید است و با امکان ایجاد سرما، گرما و یا رطوبت مورد نظر امکان پرورش در هر اقلیم جغرافیا از ایسلند یخبندان تا صحرای گرم آفریقا را دارد.

-قارچها به عنوان یک ریز مغذی قوی، به عنوان یک کاتالیزور مورد اطمینان، عملکرد مناسبی در بدن انسان دارد.

-ویتامین ب از لحاظ ساختاری اهمیت ویژه ای برای بدن کودکان در حال رشد، زنان باردار و اشخاصی با ساختار بدنی ضعیف دارد این ویتامین به همراه ویتامینهای مهم دیگرهمچون ویتامینهای دی و سی در ساختار قارچهای خوراکی وجود دارند.

-تولید بالا و بازگشت سریع سرمایه از جمله نقاط قوت اقتصادی تولید قارچهای خوراکی است.

از معروف‌ترین قارچ‌های خوراکی

از معروفترین انواع خوراکی قارچها در جهان می توان به موارد زیر اشاره نمود:

 -قارچ دکمه ایAgaricus sp- قارچ صدفی/ Pleurotus sp/قارچ ترافل  -Tuber sp/ قارچ مرغ چوب / -Grifola frondosa  مورال ها/  -Morochella sp/

-قارچ چینی یا والوریلاVolvariella sp/ -قارچ شی تاکهLentinola edodes/

 -قارچ گوش چوبAuriculaaria polytricha/-قارچ نامه کوPholiota nameko/

-قارچ سر میمون یا ریش پیرمرد Haricium erinaceus/

-قارچ فلامولینا ولوتیپس Flammulina velutipes/

-قارچ کوپرینوس یا مرد پشمالوCoprinus comatus/

ارزش غذائی قارچ‌های خوراکی

از آنجا که ارزش غذائی قارچهای خوراکی بسیار بالاست به صورت مجزا به آن اشاره می کنیم:

-قارچها غنی از آنتی اکسیدان، پنی فنول و فیبر می باشند.

-همانطور که قبلا اشاره شد قارچها حاوی منابع خوبی از مواد معدنی است که جای تاکید بیشتر نیز دارد. آهن، پتاسیم، روی، مس، سلنیوم و فسفر از جمله این مواد معدنی هستند. پتاسیم موجود در قارچ از پتاسیم موز بیشتر است و همانطور که می دانیم پتاسیم در تعادل مایعات بدن، تنظیم ریتم قلب و کارکرد صحیح عضلات و اعصاب نقش مهمی دارد.

-قارچها بدون چربی و سدیم و کلسترول می باشند.

-از ویژگیهای قارچها کم کالری بودن آنهاست : ۱۳ کیلو کالری در هر صد گرم!

-قارچها حاوی انواع ویتامینها از سی، دی، ائی، ای و انواع ویتامین ب(۱-۳-۷-۱۲٫٫٫) هستند.

-یکی از مواد مهم موجود در قارچها ژرنیوم است که از خستگی جلوگیری نموده و انرژی را افزایش می دهد.

-پروتئین قارچ ۷۰ تا ۹۰ درصد قابلیت هضم داشته و ارزش آن از سبزیجات و حبوبات بالاتر و از پروتئین حیوانی کمتر است. قارچها از پروتئین گیاهی و اسید نوکلئیک غنی هستند و از طرفی قارچ ها حاوی هشت نوع اسید آمینه ضروری بدن می باشند.

-نود درصد وزن قارچ را آب تشکیل می دهد.

-قارچها دارای کیتین هستند که بدون تجزیه و گوارش از روده عبور می کنند و به همین علت باعث تجزیه کلسترولها می شوند.

-قارچها ضد کم خونی هستند چراکه دارای ویتامین ب۱۲ می باشند.

-ویتامین دی موجود در قارچها از پوکی استخوان جلوگیری می کند.

-قارچها سیستم ایمنی بدن را تقویت می کنند.

نکات مهمی درباره قارچ‌های سمی

باید دقت کنیم در طبیعت علاوه بر قارچهای مفید خوراکی، قارچهای سمی و غیر مفید برای خوراک نیز وجود دارد لذا باید نکات مهمی را درباره آنها بدانیم:

-یکی از نکات مهم در خصوص قارچها این است که باید بدانیم مردم می توانند نسبت به قارچها حتی قارچهای خوراکی و غیر سمی حساسیت داشته باشند.

-ترکیب برخی قارچها با مشروبات الکلی موجب تولید سم می شود.

-عاقلانه ترین کار برای تهیه قارچ، تهیه قارچها از مراکز تهیه و توزیع آنهاست و بهتر است هرگز شخصا اقدام به چیدن قارچها نکنیم.

-بعضی قارچها هنگام رویش سمی نیستند اما با بلوغ و پیر شدن سمی می گردند.

-شاید بعضی قارچها سم شان با پختن از بین برود، درحالیکه سم بعضی از قارچهای دیگر حتی با پختن نیز از بین نمی رود، در هر درجه و در هر مدت زمان.

-یکی از نکات مهمی که باید توجه داشت این است که تشخیص قارچ سمی از غیر سمی حتی برای خبره ترین کارشناس قارچ هم مشکل است.

-رنگ، بو، طعم و شکل ظاهری قارچها در سمی بودن آنها تعیین کننده نیست.

-مصرف برخی قارچها برای حیوانات بی خطر بوده اما برای انسانها خطر دارد و بالعکس.

-هیچ قانون و یا راه سریع علمی/عملی خارج از آزمایشگاه برای تعیین سمی و غیر سمی بودن قارچها وجود ندارد.

قارچ‌های داروئی

سالهاست قارچها به علت داشتن خواص داروئی در کشورهای آسیائی همچون چین، ژاپن و کره مورد استفاده قرار می گرفتند مثلا ژاپنیها سالهاست قارچ شتیاکه را گرامی داشته از آن در درمان سرطان استفاده می کنند بطوریکه این قارچ به نام اکسیر زندگی در این کشورمعروف گشته است. در چین از دو هزار سال پیش استفاده از قارچ مرسوم بوده و بیش از ۳۵۰ دارو از ده قارچ مختلف از آن زمان ثبت گردیده است. در هند، ایران و مکزیک از قارچها در مراسمهای بومی و مذهبی استفاده می شده است. دانشمندان بزرگ کشورمان همچون ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و محمد ذکریای رازی از قارچها دردرمان بیماریهائی همچون صرع، یرقان، تب و درد مفاصل و… استفاده می نمودند.

تعدادی از قارچ‌های داروئی معروف

-قارچ کله میمونی : این قارچ در جلوگیری از رشد تمور، تقویت سیستم ایمنی، بهبود گردش خون و… تاثیر دارد.

-قارچ میتاکه : این قارچ در کاهش قند، جلوگیری از فعالیت ویروسها خصوصا آنفولانزا مشهور است.

-قارچ دنبلانی : در درمان کم خونی، از بین بردن انگل آسکاریس، دل پیچه کودکان و تقویت بینائی کاربرد دارد.

-قارچ تکمه ای: در درمان سنگ کلیه، کاهش کلسترل، درمان کم خونی و جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی نقش دارد.

همانطور که به اختصار شرح داده شد قارچها فواید بسیاری برای تولید و استفاده دارند لذا با توجه به زیر ساختهای خوب کشورمان در زمینه تولید و عرضه انواع قارچها، توانائی رونق اقتصادی، تجاری و ایجاد فرصتهای شغلی باید به بهترین نحو ممکن برای صنعت تولید قارچ فراهم آید تا از مزایای صادراتی آن، اقتصاد کشور نیز بیش از پیش بهره مند گردد.