1

یادداشت/ صنایع غذایی ایران در ۱۴۰۱: مدلی با متغیرهای آشکار و نهان!

تاثیر افزایش نرخ ارز را باید در ادامه بحران های دیگری که درصنعت غذای ایران و جهان وجود داشته است بررسی نمود.

بحران تامین مواد اولیه در اثر کرونا و جنگ اوکراین تغییرات مهمی در شبکه توزیع  مواد اولیه صنعت غذا به وجود آورد. این بحران ها بین المللی بودند و تولیدکنندگان ایرانی نیز با تجربه فراوان در جایگزینی مواد اولیه، کماکان با آنها دست و پنجه نرم می کنند.

 به جرات می توان گفت تجربه مدیران و کارشناسان تولید، تضمین کیفیت و تحقیق و توسعه در صنایع غذایی ایران درجایگزینی مواد اولیه و تولید محصولات غذایی با کیفیت و ویژگی های حسی یکسان با گذشته، در عین تغییرات در مواد اولیه، در جهان بی نظیراست.

این به خودی خود یک مزیت نیست و مشخص است وقتی که باید درنو آوری صرف شود به آزمون مواد اولیه و جایگزینی آنها و‌تطبیق قیمتی با گذشته اختصاص خواهد یافت و در بهترین حالت، محصولاتی مشابه گذشته خواهیم داشت.

 بحران دیگری که درسال ۱۴۰۱ به وجود آمد، واقعی شدن قیمت روغن و آرد بود که در بسیاری از صنایع غذایی کاربرد گسترده ای دارند. قطعا از لحاظ برنامه ریزی اقتصادی، ۱۰برابر شدن قیمت روغن خام، موضوع ساده ای نیست. بنابراین، بحران سرمایه در گردش نیز به موضوعات پیشین اضافه شد.

آخرین بحران، افزایش قیمت ارز است. صحبت هایی در مورد نرخ ثابت ارز برای واردات مواد اولیه تولید کنندگان مطرح شده است که باید ابعاد آن هر چه سریع تر مشخص شود.

 افزایش قیمت ارز آن هم در شرایطی که وارادت مواد اولیه، تخصیص و انتقال ارز خودموضوعی پیچیده و زمان بر است نگرانی های بسیاری در میان تولید کنندگان به وجود آورده است.

 حال در نظر بگیرید افزایش قیمت های جهانی مواد اولیه هم اتفاق افتاده است و سقف های جدیدی در قیمت های دریافت شده در واحدهای بازرگانی در شرکت های تولیدی صنایع غذایی شنیده می شود. مهم ترین اثر این فشار مضاعف، نا اطمینانی و عدم قطعیت در برنامه ریزی های تامین، تولید، فروش و منابع انسانی خواهد بود. درنظر بگیرید رقبای کشور های همسایه، بسیاری از مشکلات ذکر شده را ندارند و نتیجه چنین رقابتی مشخص است.

نگرانی دیگر این است که عوامل مذکور قطعا بر میزان اشتغال ایجاد شده توسط صنعت غذا که یکی از اشتغال زا ترین صنایع کشور است تاثیر گذارخواهد بود و برنامه های توسعه ای تولید کنندگان را با چالش روبرو خواهد نمود.

بهترین مثال در توصیف وضعیت این روزهای صنعت غذا، موضوع مدل سازی است. دانشجویان صنایع غذایی در دوره کارشناسی ارشد، واحدی به نام مدل سازی را می گذرانند که در آن ارتباط بین تعدادی متغیر به نام ورودی مدل را با تعدادی متغیر به نام خروجی مدل بررسی می کنند. باید گفت این روزها بیشتر از هر زمان دیگری، فعالیت در صنعت غذای ایران به مدلی شبیه است با متغیر های آشکار و نهان که هر لحظه در حال تغییرند و بازه تعریف شده ای نیز برای تغییرات وجودندارد تا بتوان برای تجربه های آتی از آن استفاده نمود. زیرا در یک مدل، ارتباط بین ورودی ها و خروجی ها کشف می شود و برای حالتهایی که در بازه های تعریف شده ای قرار دارند، پیش بینی هایی با درصد های تحقق مشخص انجام می گردد. اما مصرف کننده محصولات غذایی ایرانی شاید اطلاعی از این متغیر ها ندارد و به حق، انتظار همان محصول پیشین با کیفیت و البته قیمت سابق را دارد! شاید حداقل انتظار از سیاستگزار کلان این است که بازه ای منطقی برای متغیر های این صنعت تعریف کنند تا این صنعت پیشرو و اشتغال آفرین کمتر متضرر گردد. 

دکتر عزیزالله زرگران

عضوهیئت علمی انستیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی کشور،دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی




یادداشت/ کشاورزی کارخانه‌ای در عصر پسا فوردیسم به قلم حسین شیرزاد

حسین شیرزاد
تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

انتظار می رود جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ به ۱۰ میلیارد نفر برسد، و یکی از روش های تولید مواد غذایی به صورت تجمعی و متکثر، کشاورزی صنعتی – کارخانه ای است. کشاورزی آمریکا، اتحادیه اروپا و اخیرا چین، در طول قرن گذشته از مزارع سنتی کوچک خانوادگی به صنایع کشاورزی بزرگ تغییر جهت داده است تا صنعت تولید حیوانات خوراکی با هدف افزایش تقاضای گوشت، به حداکثر رساندن حاشیه سود شرکتهای چند ملیتی و به حداقل رساندن هزینه های تولید برای تقاضای رو به رشد طبقه متوسط همراه شود. این نوع از تأسیسات کشاورزی به عنوان عملیات تغذیه متمرکز حیوانات (CAFO) شناخته می شود و همچنین به عنوان مزارع صنعتی یا مزارع کارخانه ای (Factory Farming) در نظر گرفته می شود. در مزارع صنعتی، حیوانات با تراکم بالا پرورش داده می‌شوند و از آنتی‌بیوتیک‌ها و آفت‌کش‌ها برای کاهش بیماری و آفت‌های تشدید شده توسط این شرایط زندگی شلوغ استفاده می‌شود مکانیزم CAFO شامل تمام جنبه های تولید، تغذیه، پرورش و فرآوری حیوانات یا محصولات آنها برای مصرف انسان می شود . کشاورزی صنعتی، محصول دوران پس از انقلاب صنعتی است و در دهه ۱۹۲۰ بلافاصله پس از کشف ویتامین های A و D شروع به رشد کرد. با افزودن ویتامین ها به غذا، حیوانات دیگر برای رشد به تحرک و نور خورشید نیاز نداشتند، این پیشرفت در عملیات کشاورزی باعث افزایش کارایی در تولید محصولات کشاورزی شده است. در قرن هجدهم، نزدیک به پنج هکتار زمین برای تغذیه یک نفر لازم بود، در حالی که به دلیل بهبود عملکرد کشاورزی، امروزه تنها نیم جریب نیاز است که افزایش ده برابری در بهره وری را نشان می دهد.به تدریج افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش تقاضای مواد غذایی باعث رشد این صنعت شد. طبق گزارش وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA)، تعداد مزارع صنعتی طی بیش از ۲۰ سال ۲۳۰ درصد افزایش یافته است ( از ۳۶۰۰ در سال ۱۹۸۲ به تقریباً ۱۲۰۰۰ در سال ۲۰۰۲ ) افزایش یافته است. امروزه تنها چهار شرکت در ایالات متحده ۸۱ درصد تولید گوشت گاو، ۷۳ درصد گوسفند، ۵۰ درصد مرغ و ۶۰ درصد خوک هایی را که آمریکایی ها می خورند تولید می کنند. با این حال، افزایش در سرعت عملیات کشاورزی چالش های جدیدی را نیز به همراه داشته است. مثلا مدیریت نادرست پسماندهای تولید شده، قرار گرفتن سکونتگاه ها در معرض آلاینده ها، کاهش ارزش های زیبایی شناختی و ملکی و قرارگیری تأسیسات در مناطق حاشیه شهری، عدالت زیست محیطی و پرسش هایی را در مورد پایداری کشاورزی صنعتی ایجاد کرده است. به گونه ای که سه علت ریشه ای تخریب محیط زیست از مزارع صنعتی، حجم زیاد زباله های تولید شده، عدم مدیریت و دفع مناسب این مواد و استفاده ناپایدار از آب و تخریب خاک مرتبط با تولید خوراک است. تخمین زده می شود که دامپروری عامل ۵۵ درصد فرسایش خاک و رسوب، ۳۷ درصد استفاده از آفت کش ها در سراسر کشور، ۸۰ درصد مصرف آنتی بیوتیک ها و بیش از ۳۰ درصد کل بارگیری نیتروژن و فسفر به منابع آب آشامیدنی ملی است. روند مزارع صنعتی منجر به تولید حجم زیادی زباله در مناطق جغرافیایی نسبتاً محدود شده است. به عنوان مثال، کودهای خوکی معمولاً در گودال های عمیق یا تالاب های بیرونی ذخیره می شوند و سپس به عنوان کود طبیعی در مزارع کشاورزی استفاده می شوند. رواناب و نفوذ آب‌های سطحی، آب‌های زیرزمینی نزدیک به مزارع خوک ها را تحت تأثیر قرار داده است و در نتیجه خطر سلامتی را برای محیط‌زیست و جمعیت انسانی ایجاد می‌کند. در گزارش سال ۲۰۰۱، USDA تولید کود دامی از حیوانات مزرعه را ۹۲۰۰۰۰ تن ماده خشک در روز تخمین زد. از این توده، ۸۶٪ (۷۸۸۰۰۰ تن در روز) از حیوانات در مزارع صنعتی پیش بینی می شود. تأسیسات خوک، گوشت گاو و طیور منبع مجموعه ای از آلاینده های شیمیایی و بیولوژیکی هستند که به هوا، آب و خاک تخلیه می شوند، و مشاهده شده است که باعث ایجاد اثرات اکولوژیکی و بیماری در افراد در معرض خطر شده اند. گزارش ها ارتباط بین مزارع صنعتی در جوامع روستایی و افزایش بیماری های تنفسی از جمله آسم و برونشیت، اختلال در سلامت روانی از جمله افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه، آزار و اذیت اعضای جامعه صریح، و ادراک عمومی ساکنان محلی از جامعه را مستند کرده اند. مطالعات ارتباط مزارع کارخانه ای با انتشار ذرات معلق هوا که مسئول بیماری های تنفسی و افزایش مرگ و میر است، تایید کرده است. کارگران در معرض انواع خطرات شغلی در CAFO ها هستند و با انتقال بیماری های منتقله از حیوانات به جمعیت وسیع تری به عنوان ناقل بیماری ها عمل می کنند. به هرحال امروزه کشاورزی صنعتی سیستم برتر تولید مواد غذایی در ایالات متحده است. اصطلاح “کشاورزی صنعتی” به نوعی از کشاورزی اطلاق می شود که در آن تعداد زیادی دام و گیاه در محیط های کنترل شده و پر تراکم پرورش داده می شود. از فناوری مدرن برای ترویج رشد سریعتر و کاهش میزان بیماری و مرگ و میر در دام ها استفاده می کند و محصولات غذایی را در مقیاس انبوه تولید می کند.کشاورزی کارخانه ای شکل فشرده ای از کشاورزی صنعتی است که بر تولید انبوه گوشت، ماهی و لبنیات متمرکز است. حیوانات در طول سال در حجم زیادی پرورش می یابند. آنها برای رشد سریع پرورش داده می شوند و بسیاری از آنها به جای رژیم غذایی سنتی خود از غلات تک محصولی تغذیه می شوند. مزارع کارخانه ای بر عنصر رقابت پذیری و تولید سود متمرکز هستند. مزارع کارخانه‌ای بطور متعارف در مقیاس عظیم تاسیس شده و در بریتانیا نیز در حال افزایش هستند. در سال ۲۰۱۷، گاردین گزارش داد که با افزایش ۲۶ درصدی در کشاورزی فشرده در کارخانه ها طی شش سال، 800 مزرعه بزرگ دیجیتالیزه برای حیوانات تاسیس شده و این مزارع دارای سوله هایی با بیش از ۴۰۰۰۰ پرنده، ۲۰۰۰ خوک یا ۷۵۰ خروس مولد هستند.آمارهای سال ۲۰۲۱ در بریتانیا نشان داده که بیش از ۷۴ درصد حیوانات در مزارع کارخانه ای پرورش می یابند.کشاورزی کارخانه ای یک سیستم زنجیره ای اغلب خودکار برای پرورش حیوانات برای مصرف انسان نیز است. در مزارع کارخانه ای، حیوانات هیچ انتخابی در مورد نحوه زندگی خود ندارند. آنها به گونه ای بزرگ شده اند که سریع رشد کنند تا بتوانند با بیشترین سرعت ممکن به محصول تبدیل شوند. در مزارع کارخانه ای که بیشتر آنها متکی بر عملیات تغذیه حیوانات متمرکز یا CAFO هستند، حیوانات یک گونه در فضاهای بسیار کوچک در کنار هم اغلب با دسترسی کم یا بدون دسترسی به خورشید یا هوای تازه زندگی می کنند. بسیاری از فرآیندهای حیاتی آنها – مانند تولد، تغذیه، آبیاری و تلقیح – به شدت مکانیزه است و به سلامت جسمی و نیازهای اجتماعی و روانی آنها توجه چندانی نمی شود. کشاورزی کارخانه ای تعداد زیادی از حیواناتی را در بر می گیرد که به طور انتخابی برای بهره وری بیشتر، اغلب در قفس یا آغل، پرورش داده شده اند و هدف آن تولید بیشترین مقدار گوشت، شیر و تخم مرغ در کوتاه ترین زمان ممکن است. ظهور مزارع کارخانه نقطه پرباری در تاریخ مصرف و تغذیه آدمی به دلیل تولید مقادیر انبوه غذا برای جمعیت رو به رشد انسانی به شمار می رود. در طول چهار دهه گذشته، الگوهای مصرف جهانی گوشت به طور چشمگیری نوآورانه، دانش بنیان و به طرف کاربرد وسیع هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء تغییر کرده است در میان «سه بزرگ» محصولات غذایی با مشتقات حیوانی یعنی – گوشت گاو، خوک و طیور – می‌بینیم که چگونه خوک‌ها و به‌ویژه مرغ‌ها به طور فزاینده‌ای در صنعت گوشت در حال گسترش کشاورزی کارخانه ای گنجانده می‌شوند. میانگین مصرف سالانه گوشت در سطح جهانی از ۲۳ به ۴۳ کیلوگرم در سال بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۲۰۱۳ افزایش یافته است. البته افزایش مصرف گوشت کاملاً نابرابر در سراسر جهان توزیع شده است. در حالی که «اقتصادهای نوظهور» مانند چین و برزیل (اگرچه تا حدودی هند) بیشترین افزایش مصرف را دارند، اروپا مقدار نامتناسب زیادی از گوشت حیوانی مصرف می کند، در حالی که ایالات متحده همچنان مصرف کننده اصلی گوشت باقی مانده است. طبق طبقه بندی سازمان ملل، یک شهروند متوسط ​​در ۵۰ کشور کمتر توسعه یافته جهان، هنوز کمتر از ۱۵ کیلوگرم گوشت در سال مصرف می کند.

ریشه ها و دلایل رواج کشاورزی کارخانه ای

منشاء “پرورش و تولید کارخانه ای” را می توان در توسعه فوردیسم و مکانیزه شدن کشتارگاه های خوک در ایالات متحده در دهه ۱۹۳۰ جستجو کرد.این صنعت از آنجا به سرعت به گونه های دیگر و کشورهای دیگر، از جمله صنعت طیور ایالات متحده گسترش یافت. در بریتانیا، کشاورزی کارخانه‌ای با قانون کشاورزی در سال ۱۹۴۷ آغاز شد که به صنعت CAFO یارانه پرداخت جنگ جهانی دوم  جهت صنعتی شدن تولیدات دامی را بیشتر تقویت کرد، زیرا نیاز مبرمی برای ارضای تقاضاهای سرسام آور برای مواد غذایی وجود داشت.کشاورزی کارخانه ای در اواخر قرن بیستم در سراسر کشورهای توسعه یافته جهان معرفی شد و تا به امروز به گسترش خود را در آمریکای لاتین ، آسیا و آفریقا ادامه می دهد.

 اما اگرچه کشاورزی کارخانه ای در سراسر جهان گسترش یافته است، اما در کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده ، بریتانیا ، استرالیا ، کانادا و اتحادیه اروپا پیشرفته تر و رایج ترین است. چون حدود 99 درصد از حیوانات پرورشی در ایالات متحده در CAFO پرورش می یابند. آنها در ایالت هایی مانند آیووا، ایلینویز، کانزاس، نبراسکا و کارولینای شمالی متمرکز هستند و اغلب در مناطقی با آلودگی آب و هوای بالا متمرکز هستند. حتی در برخی از ایالات، تعداد حیوانات پرورشی از جمعیت انسان بیشتر است. در بریتانیا، حدود ۷۳ درصدحیوانات پرورشی در مزارع کارخانه ای نگهداری می شوند. اینها در شمال و شرق یورکشایر، لینکلن شایر، نورفولک، سافولک، شروپشر، هرفوردشایر، گلاسترشایر و سامرست در انگلستان، و شهرستان‌های تایرون و آنتریم در ایرلند متمرکز شده‌اند. اما از نگاهی دیگر به موضوع، دو عامل بزرگ در پشت تداوم  و افزایش چشمگیرکشاورزی کارخانه‌ای در ایالات متحده و سراسر جهان، وجود دارد. مهمترین عامل، افزایش مصرف جهانی گوشت و تقاضای فزاینده برای گوشت ارزان است، چنانکه تقاضا برای محصولات حیوانی در کشورهای با درآمد کم و متوسط ​​بین سال های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۴ سه برابر شد و همراه با آن افزایش کشاورزی کارخانه ای در آن کشورها نیز با سرمایه گذاری های هنگفتی همراه بود. تا اثبات شود که کشاورزی کارخانه‌ای عامل اصلی افزایش مصرف گوشت است. کشورهایی مانند ایالات متحده، برزیل و چین با تولید مازاد محصولات حیوانی که می تواند به خارج از کشور صادر شود، به تامین این تقاضا کمک می کنند. بی تردید جریان های پولی و قدرت سیاسی متراکمی در پس کشاورزی صنعتی  این حیوانات وجود دارد که برای بالا نگه داشتن استانداردهای رفاهی، یارانه های دولتی بیشتر و افزایش تقاضای مصرف کنندگان تلاش می کند. هنگامی که سیستم کشاورزی کارخانه ای یک کشور گسترش می یابد، نه تنها تقاضای مصرف کننده را برآورده می کند، بلکه تقاضای اضافی نیز ایجاد می کند. همانطور که تولید کارخانه ای گوشت و محصولات لبنی یکنواخت تر می شوند، عرضه قابل پیش بینی تر و قیمت ها مقرون به صرفه تر می گردد، اندازه بازار رشد می کند. شرکت های بزرگ وارد صنعت می شوند و برای سهم بازار و رشد درآمد رقابت می کنند. آنها به طور پیوسته کارایی را بهبود می بخشند و هزینه ها را کاهش می دهند .کمپین های بازاریابی را برای تحریک تقاضا توسعه داده و به کمک شبکه بانکها سرمایه در گردش زیادی جذب می نمایند. کشاورزی کارخانه ای دارای مدرن ترین حاکمیت شرکتی و به شدت به تامین حقوق صاحبان سهام پای بند است. از سوی دیگر، کشاورزی کارخانه ای به مقادیر زیادی غلات هم نیاز دارد.تامین و تولید این حجم عظیم از غله به مقدار زیادی زمین و آب نیاز دارد. گوشت بیشتر به معنای غلات بیشتر است. و روش هایی که  در این صنعت برای تولید غلات و پرورش حیوانات استفاده می شود، آسیب های زیست محیطی عظیمی ایجاد می کند. به عنوان مثال، چین اکنون ۷۰ میلیون تن سویا (تقریباً دو سوم بازار صادراتی جهانی) را برای تغذیه خوک‌های خود وارد می‌کند و در عین حال، بخش‌های زیادی از زمین‌های قابل کشت را در کشورهای دیگر خریداری یا اجاره می‌کند. وزارت کشاورزی ایالات متحده پیش بینی می کند که واردات سویای چین در دهه آینده به ۱۱۰ میلیون تن برسد که در حال حاضر کل تولید صادراتی جهان است.از طرفی تقریباً اکثریت افزایش مصرف سویا در چین به دلیل پاکسازی جنگل های بارانی در برزیل است. به طور باورنکردنی، فرآورده های گوشتی تا حد زیادی پرمصرف ترین مواد غذایی برای تولید هستند. دولت چین گزارش داده است که بیش از ۵۰ درصد از آب شیرین این کشور و همچنین بخش بزرگی از خاک سطحی آن آلوده است. از آنجایی که برای تولید یک تن غلات به ۱۰۰۰ تن آب نیاز است، واردات غلات کارآمدترین راه برای واردات آب است. چین با واردات یونجه برای گاوهایش، سویا برای خوک ها و ذرت برای مرغ هایش، می تواند تولید گوشت را افزایش دهد و در عین حال به  بهای بوجود آمدن آسیب های زیست محیطی در کشورهای کارائیب در جهت جبران بخشی از کاهش منابع داخلی خود برآید. پس از پاندمی کرونا،کشاورزی کارخانه ای از منظر حجم سوله و مقیاس تولید و درجه اتوماسیون در کشورهای در حال توسعه افزایش بیشتری یافت. کشاورزی کارخانه ای با استانداردهای تغذیه‌ای یکسان حتی باعث ادغام مزارع در ایالات متحده گردید. تعداد کل مزارع در ایالات متحده بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۲ معادل ۵۰ درصد کاهش یافت، در حالی که تعداد کل حیوانات پرورشی به شدت افزایش یافت.از سال ۲۰۲۰، تقریباً 1.6 میلیارد حیوان در ۲۵۰۰۰ مزرعه کارخانه ای که در سراسر ایالات متحده پخش و محدود شده اند.تقریباً ۹۹ درصد از حیوانات در ایالات متحده در مزارع کارخانه پرورش می یابند بیش از ۷۰ درصد گوشت جهان از مزارع کارخانه ها تهیه می شود، یک مزرعه کارخانه ای مرغ گوشتی می تواند سالانه حدود 500000 پرنده تولید کند. در هر روز حدود ۳۳ میلیارد جوجه در جهان وجود دارد و ۷۲ درصد آنها در مزارع کارخانه ای زندگی می کنند. تنها در ایالات متحده، حدود ۵۱۸٫۳ میلیون جوجه وجود دارد که 99.9 درصد آنها در CAFO ها زیس میکنند. بر اساس مطالعه ای که توسط موسسه Sentience انجام شده است، بیش از ۹۰ درصد از حیوانات پرورشی در سطح جهان در CAFO ها پرورش می یابند. همچنین نزدیک به یک سوم از انتشار جهانی متان انسانی از حیوانات پرورشی ناشی می شود.بیش از سه چهارم سویای جهان صرف تغذیه حیوانات می شود.. از هر سه حیوان مزرعه حدود دو حیوان در کارخانه پرورش داده می شوند (این رقم هر سال بیش از ۵۰ میلیارد است!). این سیستم‌های فشرده تولید را بالاتر از هر چیز دیگری قرار  می‌دهند و مقادیر زیادی گوشت، شیر و تخم‌مرغ به ظاهر ارزان را ایجاد می‌کنند. کشاورزی کارخانه‌ای با حیوانات طوری رفتار می‌کند که انگار کارخانه‌های تولید گوشت هستند تا موجودات ذی‌شعور؛ حیوانات به‌طور انتخابی پرورش داده می‌شوند و از نظر ژنتیکی دستکاری می‌شوند تا به سرعت وزن خود را افزایش دهند یا تخم‌ها یا شیر بیشتری نسبت به بدنشان تولید کنند. آن‌ها در قفس‌ها و قلم‌ها آنقدر کوچک هستند که به سختی می‌توانند حرکت کنند. چرخه غذا، روشنایی و پرورش آنها در راستای بهره وری تنظیم می شود. بیشتر، اگر نگوییم همه، غرایز طبیعی آنها انکار شده است. در صنعت تخم‌مرغ؛ مرغ‌ها را گرسنگی می‌دهند و روشنایی محفظه‌های آن‌ها را دستکاری می‌کند تا پوست‌اندازی را در پرندگانی که بهره‌وری خود را از دست می‌دهند، تحریک کند تا کیفیت و کمیت تخم‌گذاری را افزایش دهد. پوست اندازی اجباری نه تنها باعث استرس و ناراحتی مرغ ها می شود، بلکه می تواند به سیستم اسکلتی آنها نیز آسیب برساند. برای جلوگیری از صدمات ناشی از ازدحام بیش از حد به کارگران انسانی، اغلب گاوها را از شاخ جدا می‌کنند ، خوک‌ها را اغلب دندان‌هایشان را می‌برند و هر دو را معمولاً دم می‌زنند مانند کندن یا بریدن و سوزاندن منقار مرغ ها، این روش ها عمدتاً بدون بیهوشی انجام می شوند. دستکاری ژنتیکی در مزارع کارخانه می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. حیواناتی که در کارخانه پرورش داده می شوند را می توان برای داشتن صفات خاصی پرورش داد. به عنوان مثال، جوجه های گوشتی اغلب برای رشد سینه های بزرگتر طراحی می شوند، زیرا گوشت سینه مورد علاقه مصرف کنندگان است. این وزن اضافه شده برای پرندگان غیرطبیعی است و با افزایش سن پرندگان باعث ایجاد شرایط پزشکی ناتوان کننده ای می شود. دستکاری ژنتیکی نیز می تواند منجر به بدتر شدن شرایط برای حیوانات شود. گاوها اغلب بدون شاخ رشد می کنند و این امکان را فراهم می کند که گاوهای بیشتری در مناطق کوچکتر بسته بندی شوند.در حالی که این ممکن است تولیدات مزرعه را افزایش دهد، از رفاه حیوانات می کاهد.

کشاورزی کارخانه ای و تغییرات آب و هوایی

در سال ۲۰۰۶، فائو سازمان ملل اعلام کرد:”کشاورزی کارخانه‌ای بقای سایر حیوانات و گیاهان را با اثراتی از جمله آلودگی، جنگل‌زدایی و تغییرات آب و هوایی به خطر می‌اندازد.”صنعت دامپروری مسئول تقریباً 56 درصد از انتشار گازهای گلخانه ای از مواد غذایی ما است. با این حال فقط ۳۷ درصد از پروتئین و ۱۸ درصد از کالری ما را تامین می کند. دو منبع بزرگ از انتشار گازهای گلخانه ای از حیواناتی که ما می خوریم وجود دارد. گاوها و گوسفندها در طی فرآیند عذاب آور هضم علف، مقادیر زیادی متان آروغ می زنند. متان یک گاز گلخانه ای بسیار قوی است. حیوانات همچنین به مقدار زیادی زمین هم برای زندگی و هم برای تغذیه خود نیاز دارند. این تقاضا برای زمین می تواند منجر به جنگل زدایی گسترده، از جمله آمازون شود. در واقع، این بزرگترین عامل منفرد جنگل زدایی در سطح جهان است. در سال ۲۰۲۱، یک مطالعه نشان داد که بیشتر زمین‌های زراعی جهان برای تغذیه دام‌ها استفاده می‌شود ، نه مردم جهان این روش تغذیه فوق العاده ناکارآمد است. ساده ترین راه برای درک این موضوع، فکر کردن در مورد تغذیه گاو است. اگر یک گاو یک وعده غذایی سویا بخورد، تمام انرژی را برای استیک یا شیر دهی ذخیره نمی کند. بلکه آنها مقداری از آن را با راه رفتن، غر زدن یا به طور کلی زنده بودن مصرف می کنند.و  اگر ما مستقیماً آن سویا را می‌خوردیم، در مقایسه با تولید گازهای گلخانه‌ای حاصل از رشد آن، انرژی بسیار بیشتری دریافت می‌کردیم.در واقع، یک گاو پرورشی بین شانزده تا بیست و پنج برابر وزن محصولاتی که به شکل گوشت «می دهد» غذا می خورد. بر اساس یک تخمین بسیار محافظه کارانه، فردی که مقدار زیادی گوشت می خورد، دو و نیم برابر بیشتر از یک گیاهخوار دارای ردپای کربن در رژیم غذایی است. با افزایش تقاضا برای تولید گوشت، خود حیوانات نیز نیاز به افزایش ورودی دارند. این منجر به اثرات زیانبار زیست محیطی شده است، زیرا حیوانات پرورشی (مخصوصاً گاو) به مقادیر زیادی سویا و غلات برای تغذیه نیاز دارند. اعمال ناپایدار مانند تولید مداوم ذرت و سویا باعث خشک شدن زمین می شود حتی، این تولید بی پایان باعث شده است که بخش های وسیعی از زمین های جنگلی پاکسازی شود . این کار در مقیاس وسیع، همه برای پرورش و تولید دام انجام می شود که همراه با چرای بیش از حد، باعث بیابان زایی شده که به طور موثری میزان زمین قابل استفاده را کاهش داده است. دامپروری اثرات غیرمستقیم بر کیفیت آب نیز دارد. در سرتاسر جهان، تغییرات کاربری اراضی مرتبط با دام مانند جنگل زدایی و چرای بی رویه باعث بیابان زایی، آلودگی آب های زیرزمینی و خاک و سایر مشکلات زیست محیطی می شود. CAFO ها آسیب های زیست محیطی بی شماری را ایجاد می کنند که هر مشکلی با مشکل دیگری مانند افزایش سطح آب دریاها، افزایش بلایای طبیعی و از دست دادن تنوع زیستی مرتبط میسازند. البته مزارع کارخانه ای این تأثیرات را تشدید نیز می کنند. دقیقاً به همین دلیل است که ارزیابی اکوسیستم هزاره  در سال(۲۰۰۵) کشاورزی کارخانه‌ای را “بزرگترین تهدید برای تنوع زیستی و عملکرد اکوسیستم از هر فعالیت انسانی منفرد” نامیده است به طور کلی، ردپای اکولوژیکی CAFO ها اگر با چنین سرعت های عظیم ادامه یابد، پیوند بین کشاورزی کارخانه‌ای، تخریب محیط‌زیست و تغییرات آب‌وهوایی به طور بالقوه ویرانگر است. حال دیگر می دانیم که کشاورزی کارخانه ای مسئولیت بزرگی را در قبال رویکرد ناپایدار ما در تولید و مصرف گوشت بر عهده دارد. کشاورزی کارخانه ای به سمت استفاده از زمین کمتر نیست تا بتوانیم آن را برای طبیعت ذخیره کنیم: برای پرورش حیوانات بیشتر است تا بتوانیم گوشت و لبنیات بیشتری برای سود آن بخوریم. از آنجایی که رواج دامپروری در دوران مدرن افزایش یافته است، تأثیرات تغییرات آب و هوایی جهانی را به شدت تشدید کرده است. در همین حال، فائو رقم ۱۸ درصد را به عنوان سهم جهانی بخش دامپروری در انتشار گازهای گلخانه ای گزارش می کند. اگرچه این به اندازه بخش انرژی مهم نیست، اما نقش مهمی در آب و هوای جهانی دارد. دقیقاً به همین دلیل است که «غذا و محصولات لبنی، غذاهایی هستند که بیشترین بار محیطی را به دوش می‌کشند». علاوه بر این، این مشکل به دلیل ساختار نظام سرمایه داری با سرعتی شتابان رو به افزایش است چون  بهره وری در مقیاس انبوه بر شیوه های تولید کوچکتر و پایدار اولویت دارد. نرخ فعلی مصرف گوشت و لبنیات ما ناپایدار است و به کشاورزی کارخانه ای متکی است. در آینده با درک انتقادی از اقتصاد سیاسی گوشت، استثمار نیروی کار، و کشتار حیوانات مسئله” بیوپولیتیک حیوانات غذایی و اقتصاد سیاسی گسترده تر دام” به وضوح مشکل ساز می شود. دانشمندان کشاورزی صنعت گوشت را به عنوان روشی ناکارآمد برای تولید مواد غذایی مطرح کرده اند و تخمین می زنند که تا سال ۲۰۵۰، “از دست دادن کالری با تغذیه غلات به حیوانات “، در عوض استفاده مستقیم از غلات به عنوان غذای انسان بیانگر نیاز کالری سالانه بیش از ۳٫۵ میلیارد نفر است . در همین راستا، محققان توسعه هشدار می دهند که محصولات گوشتی با مصرف نهاده بالا به تدریج قیمت مواد غذایی را افزایش می دهد، به این معنی که دسترسی به پروتئین حیوانی به شدت به دارایی های پولی وابسته خواهد شد.




یادداشت/یک تحلیل اجمالی از وضعیت کود نیتروژن در سال ۲۰۲۳ به قلم حسین شیرزاد

دکتر حسین شیرزاد
تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

کود نیتروژن، بخش بزرگی از سیستم غذایی صنعتی جهان را تامین می کند. امروزه بیش از نیمی از غذایی که می خوریم، هدر می دهیم و یا تغذیه می کنیم و یا حتی به سوخت زیستی تبدیل می کنیم، مستقیماً از کود نیتروژن به دست می آید. دو ویژگی مهم کالایی کود، سازمان زنجیره تامین کود را تشکیل می دهند. اولاً، کود به دلیل مادیت حجیم، یک کالای بسیار ملموس است که تولید و مصرف آن به شکل‌بندی زمینه ‌های تولید (استخراج منابع فسیلی) و زمین زراعی در مناطق کشاورزی (انواع خاک زراعی) بستگی دارد. دوم، اینکه کود یک کالای واقعا جهانی است و تجارت بین قاره ای کود برای کاهش عدم تعادل جهانی مواد مغذی خاک که توسط کشاورزی صنعتی تشدید شده است، ضروری میباشد. این دو ویژگی کالایی توضیح می‌دهند که چرا تجارت جهانی کود عمدتاً به شیوه‌ای مبتنی بر بازار سازماندهی شده است. رقابت شدید بر سر حجم و قیمت ؛ واقعیتی بیش از روابط طولانی مدت در طول زنجیره تامین کود را نشان می دهد. عنصر قدرت (یعنی حاکمیت زنجیره ای) بین تامین کنندگان کود و کشاورزان معمولاً فراتر از قدرت چانه زنی متعارف مبتنی بر قیمت گذاری است و تنها زمانی اعمال می شود که شرایط انحصاری افقی اعمال شود. روی هم رفته، به نظر نمی‌رسد که این ویژگی‌های کالایی ذاتی کود، بافت اجتماعی-مادی را برای زنجیره‌های ارزش جهانی (GVCs) به معنای دقیق فراهم کند. به هر حال، زنجیره‌های کود نه توسط شرکت‌های کود به وضوح هدایت و کنترل می‌شوند و نه کاملا تحت تأثیر تعاملات مبتنی بر بازار قرار دارند. اما در سال‌های اخیر این ویژگی‌های کالایی در حال تغییر است و با تحولات در بازسازمان‌دهی زنجیره‌های کود مداوما تغییر می‌کند. ادغام عمودی سریع شرکتهای صنعتی تولید کننده کود و هویت‌های جدید شرکتهای کودی نشان می‌دهد که شرکت‌های کود و شیوه‌های حکمرانی شرکت های کودی در حال گسترش هستند. این بار عرضه‌کنندگان جهانی کود تنها به‌عنوان عرضه‌کنندگان کالاهای کلاسیک کشاورزی که به‌دنبال انحصار کل زنجیره ارزش بازارهای کشاورزی از طریق حجم و قیمت هستند، و دیگر به‌صورت افقی با یکدیگر رقابت نمی‌کنند. در عوض، آنها به دنبال این هستند که خود را به عنوان شرکت های با نفوذی قرار دهند که می توانند به طور عمودی کل زنجیره صنایع کشاورزی را اداره و رهبری کنند. این گرایش جدید، به سمت عملکرد شرکت پیشرو کودساز در جهت عرضه زنجیره‌های ارزش “کشت و صنعت”، اولاً به سرمایه‌گذاری‌های استراتژیکی متکی است که شیوه‌های حاکمیتی بی‌سابقه ای را ممکن ساخته است و دوم، بر بازتعریف مجدد ویژگی‌های کالایی ذاتی خود کود استوار است. از نظر جغرافیایی بازارهای نهایی جدید (مانند خرید شرکتهای لجستیک کشتی رانی، پایانه های واردات و انبارها)، شرکت های پیشرو کودهای نوظهورکنونی را مجبور ساخته تا در طیفی از دارایی های نامشهود استراتژیک هم سرمایه گذاری کنند تا به طور عملکردی حضور در زنجیره ارزش خود را از طریق برندسازی، سیستم های دانش، اقتصاد دیجیتال، فین تک ها، تشکیل شبکه اطلاعات و تقویت شبکه های ذینفعان گسترش دهند. با تقویت زنجیره کالاهای فراملموس و جهانی برای شرکتهای کودی، این تامین کنندگان می توانند قدرتی فراتر از انواع معمول و متعارف قدرت چانه زنی دست یابند. تحقیقات در مورد قدرت رو به رشد تامین کنندگان  نهاده های کشاورزی به طور مشخص به چارچوب تغییرات در زنجیره های ارزش جهانی کشاورزی گره خورده است. در حال حاضر شرکت‌های بزرگ نهاده های کشاورزی مانند Bayer   و  Syngenta   (در حوزه بذر و مواد شیمیایی کشاورزی) و شرکتهای معظمی مانند YARA و CF Industries   به طور فزاینده‌ای از استراتژی‌های زنجیره ارزش پیچیده‌ای که سیاست ادغام عمودی از طریق “ادغام و تملک” است را در حاکمیت شرکتی خویش پیگیری میکنند. با این تبیین مختصر، در هر حال کشاورزان برای شروع فصل برنامه ریزی ۲۰۲۳ با قیمت بسیار بالاتر کود مواجه خواهند شد. برای سال ۲۰۲۲، کشاورزانی که زودتر کود را خریداری کردند، هزینه کود بسیار کمتری نسبت به کسانی که دیرتر با افزایش قیمت ها خرید کردند، داشتند. ممکن است همان مسیر افزایشی در سال جاری اتفاق نیفتد و قیمت‌ها ممکن است در بهار آینده کمتر شود. کشاورزانی که زودتر کود را خریداری می کنند ممکن است بخواهند بخشی از تولید ذرت را برای پوشش هزینه ها قیمت گذاری کنند. تقسیم کاربردهای کود نیتروژن نیز یک استراتژی مدیریت ریسک است. کشاورزانی که برای هر کاربرد کود نیتروژنه پس از کاشت برنامه‌ریزی می‌کنند، ممکن است بخواهند با خرید زودهنگام کود خطرات را کاهش دهند. نگاهی به روند قیمت کود این مسئله را روشن تر میکند. بر اساس گزارش خدمات بازاریابی کشاورزی (AMS)، قیمت کود در ۱۴ جولای ۲۰۲۲، ۱۴۶۹ دلار در هر تن برای آمونیاک بی آب، ۹۸۳ دلار در هر تن برای دی آمونیوم فسفات (DAP) و ۸۶۲ دلار در هر تن برای پتاس بود. به طور کلی، قیمت های جولای ۲۰۲۲ بسیار بالاتر از سطوح سال قبل است . قیمت آمونیاک بدون آب از ۷۲۶ دلار در هر تن در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۱ به ۱۴۶۹ در هر تن در ۱۴ جولای ۲۰۲۲ افزایش یافته است که ۷۴۳ دلار در هر تن افزایش نشان می دهد. قیمت ( DAP) نیز از ۶۸۸ دلار در هر تن به ۹۸۳ دلار افزایش یافته است که ۲۹۵ دلار در هر تن افزایش یافته است. قیمت جهانی پتاس هم از ۴۸۱ دلار در هر تن به ۸۶۲ دلار رسیده است که ۳۸۱ دلار افزایش یافته است. از یاد نبریم که بیشتر افزایش قیمت کود قبل از شروع جنگ واقعی در اوکراین در ماه فوریه رخ داد. در پایان ژانویه ۲۰۲۲، قیمت آمونیاک بی آب ۱۴۹۷ دلار در هر تن بود. سپس قیمت آمونیاک با مقدار نسبتاً کمی افزایش یافت و در ۲ ژوئن به بالاترین حد ۱۶۳۶ دلار در هر تن رسید. سپس قیمت ها به ۱۴۶۹ دلار در هر تن در ۱۴ ژوئیه کاهش یافت که اندکی کمتر از قیمت پایان ماه ژانویه ۲۰۲۲ قبل از جنگ بود. روند قیمت (DAP ) و پتاس کمی بالاتر از ژانویه ۲۰۲۲ باقی مانده، اما مانند آمونیاک بی آب، اکثریت افزایش ها به قبل از حمله روسیه به اوکراین بر میگردد. برای تولید سال ۲۰۲۲، کشاورزانی که زودهنگام خریداری کرده بودند، به قیمت کود بسیار پایین تری نسبت به کسانی که در اواخر فصل (پاییز ۲۰۲۱ تا بهار ۲۰۲۲) خریداری کردند، دست یافتند. به عنوان مثال، آمونیاک بی آب می‌توانست در محدوده ۷۰۰ تا ۸۰۰ دلار در هر تن در اواخر تابستان تا اوایل پاییز ۲۰۲۱ خریداری شود. این قیمت‌ها به طور مداوم افزایش یافت و تا پایان سال به ۱۵۰۰ دلار در هر تن رسید و در حدود ۱۴۰۰ دلار در هر تن باقی ماند. پیش بینی می شود در طول بهار امسال، کشاورزان فرصتی برای خرید کود با قیمت‌های نسبتاً پایین‌تر از اواخر تابستان ۲۰۲۱ نخواهند داشت. در حال حاضر، از زمان آغاز درگیری اوکراین و روسیه، قیمت کودها تثبیت یا اندکی کاهش یافته است و به نظر می رسد ذخایر کود در نیمکره غربی کافی باشد. مانند کود، بازار غلات نیز نسبتا تثبیت شده است. به عنوان مثال، قیمت قرارداد ذرت دسامبر ۲۰۲۲ و قرارداد نوامبر ۲۰۲۲ سویا در بورس کالای شیکاگو (CME) پس از درگیری روسیه و اوکراین افزایش یافت و در ماه ژوئیه، به سطوحی مشابه قبل از درگیری رسیده است. به طور کلی، به نظر می رسد بازارها تأثیرات درگیری اوکراین و روسیه را تحمل و در خود جذب کرده اند. با این حال، رویدادهای ژئوپلیتیکی احتمالاً همچنان بر قیمت کود تأثیر خواهند داشت. بازار نیتروژن به شدت تحت تأثیر درگیری‌های ژئوپلیتیک فعلی در اروپای شرقی قرار گرفته است. روسیه ۱۵ درصد از تولید جهانی نیتروژن را به خود اختصاص می دهد و محدودیت های صادراتی بر ۲۲ درصد تجارت جهانی نیتروژن تأثیر می گذارد. چین، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فسفات که ۲۵ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص می دهد، صادرات کود را محدود کرده است تا اطمینان حاصل شود که می تواند نیازهای کود محلی را برآورده کند. روسیه یکی دیگر از تولیدکنندگان کلیدی با ۱۴ درصد تجارت جهانی است.  در حال حاضر، اروپای غربی همچنان با تامین گاز طبیعی از روسیه دست و پنجه نرم می کند و  اتحادیه اروپا برای واردات آمونیاک به کشورهای دیگر روی آورده است.گازپروم، شرکت گاز طبیعی روسیه، جریان گاز طبیعی به اروپا را به دلیل نیاز به تعمیر و نگهداری خطوط لوله کند کرده است. در نتیجه، نگرانی‌هایی در مورد قطع کامل گاز طبیعی از روسیه به اروپای غربی وجود دارد، البته اگرچه تعطیلی۱۱ ژوئیه ۲۰۲۲  هزینه های گاز طبیعی را افزایش داده که حداقل پیامدش افزایش هزینه های تولید کودهای نیتروژنی در اروپا بود. لیکن این رخداد می‌تواند موجب رکود اقتصادی بزرگی شود که پیامدهایی در تمام بازارهای غلات و کود  در دنیا خواهد داشت.به طور مشابه، چین نیز نقشی ایفا خواهد کرد. چین یکی از صادرکنندگان عمده کود است که می تواند محدودیت هایی را بر صادرات کود اعمال کند. البته مشابه اروپای غربی، نگرانی‌هایی از رکود اقتصادی چین وجود دارد که عمدتاً به سیاست‌های محدودکننده کنترل کووید چین مربوط می‌شود. رکود اقتصادی تأثیر منفی بر فروش غلات به چین خواهد داشت که می تواند منجر به کاهش قیمت غلات در ایالات متحده و جهان شود. به طور کلی، دو عامل اصلی که با قیمت آمونیاک بی آب در ایالات متحده مرتبط است، قیمت گاز طبیعی و قیمت ذرت است . افزایش قیمت گاز طبیعی در سال ۲۰۲۱ منجر به کاهش تولید آمونیاک، یکی از اجزای اصلی کود نیتروژن شد که طبیعتاً منجر به افزایش قیمت‌ها شد.تاخیر و اختلال در زنجیره تامین باعث شد قیمت کود نیز افزایش یابد. چین به دلیل نیاز به اطمینان از دسترسی داخلی و امنیت غذایی، سهمیه ای را بر صادرات کود اعمال کرد. اینها برخی از مواردی هستند که وضعیت کنونی مربوط به کاهش عرضه جهانی کود را ایجاد کرده اند. افزایش قیمت گاز طبیعی به عنوان یک هزینه عمده در تولید کود نیتروژن، باعث افزایش قیمت کود نیتروژن می شود. در ماه‌های اخیر، قیمت گاز طبیعی در Henry Hub افزایش یافته است و به میانگین ماهانه ۸٫۱۴ دلار در هر میلیون BTU در ماه مه و ۷٫۷۰ دلار در ژوئن رسیده است. این قیمت ها بسیار بالاتر از میانگین های ده ساله اخیر هستند . آخرین باری که قیمت ها در این سطوح بودند در سال ۲۰۰۸ بود. با این حال، محرک اصلی قیمت کود نیتروژن، قیمت ذرت است. تا کنون، قیمت ذرت در بازارهای بین المللی نسبتاً قوی باقی مانده است، اما در ماه های اخیر به سطح قبل از جنگ اوکراین کاهش یافته است. قیمت پیش بینی شده در سال  ۲۰۲۲  معادل ۵٫۹۰ دلار در هر بوشل بود. قرارداد دسامبر در ماه می به بیش از ۷٫۶۰ دلار رسید و در اواسط جولای به ۶٫۰۵ دلار کاهش یافته است. قیمت‌های فعلی ذرت به قیمت‌های نسبتاً بالای کود نیتروژن اشاره دارد، اما کاهش مداوم قیمت ذرت می‌تواند به پتانسیل کاهش بیشتر در قیمت کود نیتروژن ربط پیداکند. در سال گذشته، کشاورزانی که کود نیتروژن را زودتر خریداری کردند، قیمت های پایین تری دریافت کردند. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که همین اتفاق برای تولید سال ۲۰۲۳ رخ دهد. در سال ۲۰۲۱-۲۰۲۲، قیمت آمونیاک بی آب به طور قابل توجهی افزایش یافت و به تغییرات بیش از ۸۰۰ دلار در هر تن نسبت به آگوست ۲۰۲۱ رسید. به طور کلی، به نظر می رسد. در کلان روندهای جهانی، کشاورزان کارائیب و آمریکایی با قیمت کود بسیار بالاتر از سطوح سال قبل مواجه خواهند شد. مثل همیشه، عدم اطمینان و ریسک فراوانی در بازار وجود دارد، شاید با افزایش سطح تولید در سال ۲۰۲۳ با توجه به این عدم قطعیت، کشاورزانی که نیتروژن را در اواخر تابستان یا اوایل پاییز خریداری می کنند ممکن است بخواهند تولید ذرت در سال ۲۰۲۳ را مجددا قیمت گذاری کنند. بی تردیدبر اساس تحلیل گران بلومبرگ، قیمت های بالای ذرت برای پوشش قیمت های بالای کود نیتروژن مورد نیاز است. اگر فروش همزمان انجام نشود، قیمت ذرت ممکن است بین زمان خرید نیتروژن و زمان فروش ذرت کاهش یابد. ممکن است برخی از کشاورزان بخواهند برای خرید نیتروژن صبر کنند. برخی دیگر ممکن است کاربردهای نیتروژن را در الگوی کشت های جدید تقسیم کنند، برخی از کاربردها در پاییز و برخی در بهار انجام می شوند تا ریسک قیمت را تعدیل نمایند. در هر حال قیمت‌های سربه‌سر احتمالاً در سال ۲۰۲۳ بسیار بالاتر خواهد بود – نزدیک به ۵ دلار در هر بوشل برای ذرت و ۱۱ دلار در هر بوشل برای دانه‌های سویا؛ بدون شک ادامه روند قیمت های بالای کود و افزایش تمامی هزینه های تولید نشان دهنده نیاز به افزایش قیمت ذرت و سویا برای سودآوری و کسب حاشیه سودهای مطمئن تر است. زنجیره تامین مواد شیمیایی اغلب به عنوان زنجیره تامین پنهان شناخته می شود. مسائل در یک زنجیره تامین متعاقباً بر تمام زنجیره های تامین تاثیر می گذارد. افزایش قیمت کود احتمالاً بر کشاورزی و تولید مواد غذایی در سطح جهان تأثیر می گذارد، زیرا کشاورزان در تقلا برای پرداخت اجزای کلیدی لازم برای تولید خود در سال ۲۰۲۳ هستند و این امر بر اختلالات زنجیره تأمین می افزاید.کاهش تولید محصولات کشاورزی به نوبه خود منجر به افزایش قیمت محصولات و احتمالاً منجر به ناامنی غذایی خواهد شد. در حالی که مناطق کلیدی کشورهای آفریقا، آسیا و خاورمیانه و کشورهای وارد کننده سویا و ذرت به احتمال زیاد شدیدترین تأثیرات را احساس می کنند، ذرت برای عملکرد بالا به نیتروژن زیادی نیاز دارد در حالی که سویا نیتروژن را در خاک تثبیت می کند . در مورد سویا وضعیت متفاوت تر است چون سویا و محصولات جانبی آن به دلیل چگالی انرژی و پروتئین بالا مخرج مشترک در رژیم غذایی لبنیات جهانی هستند. محصولات جانبی مانند پوسته سویا در کشش علوفه و حمایت از عملکرد شکمبه به عنوان منبع باکیفیت فیبر قابل هضم موثر هستند. نیاز به ترکیبی از گرما، نور خورشید و رطوبت، سبب شده تا تولید سویا به تعداد انگشت شماری از کشورها محدود شود، به طوری که آرژانتین، برزیل و ایالات متحده بیش از  ۸۰ درصد از محصول جهانی سویا را از سال ۲۰۲۲-۲۰۲۰ به خود اختصاص داده اند . پس از چین، اتحادیه اروپا دومین واردکننده دانه سویا در جهان است. در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده نزدیک به ۳۲ درصد از محصول جهانی ذرت را تولید کرد و پس از آن چین با ۲۳ درصد از سهم تولید و برزیل با نزدیک به ۱۰ درصد قرار گرفتند. حتی با وجود سطح بالای تولید داخلی، چین بزرگترین واردکننده ذرت در جهان است و پس از آن مکزیک و اتحادیه اروپا قرار دارند. بطور یقین نوسات در رژیم کود نیتروژن تولیدات آنها را تحت تاثیر قرارداده و البته پیامدهای آن در سطح جهانی قطعا احساس خواهد شد. آشفتگی در بازارهای کود بر چشم انداز تجارت جهانی سویا و ذرت تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین کشورهای وارد کننده این دو محصول باید تا دیر نشده چارچوب منطقی تری برای خریدهای سال ۲۰۲۳ خویش در پیش گیرند.




یادداشت/تاثیر کشت قراردادی بر اقتصاد کشاورزی به قلم سیدمصطفی هاشمی طبا

مهندس سید مصطفی هاشمی طبا در یادداشتی برای ماهنامه کارآفرینی و صنعت غذا به اهمیت تاثیر کشت قراردادی بر اقتصاد آن پرداخت.

کشت قراردادی این روزها مورد توجه وزارت جهاد کشاورزی قرار گرفته است و آنرا یکی از راه حل های موضوع کشاورزی و ارتقاء آن در ایران می دانند. البته مفهوم سنتی کشت قراردادی در ایران سابقه ای دیرینه دارد. سلف خری نوعی کشت قراردادی است که خریدار قبل از کشت یا درحین کشت و اوائل شکوفائی درختان حسب قراردادی کل محصول را پیش خرید نموده و البته ممکن بود در حین زمان کشت کمک های نقدی یا غیرنقدی به کشاورز بنماید.

اگر وزارت جهاد کشاورزی در قرارداد کشت، صرفا به پیش خرید بسنده کند در حقیقت کمکی به امر کشاورزی ایران ننموده زیرا مفهوم کشت قراردادی که در کشورهای دیگر مانند آمریکا آلمان یا ایتالیا بکار گرفته شده وراء سنت خرید سلف در ایران است.

در حقیقت مزایای کشاورزی قراردادی عبارتست از فراهم شدن قیمت و بازار تضمینی برای محصولات تولیدی، معرفی فناوری جدید، نظارت بر محصولات، استفاده از مشاوره رایگان فنی در مزرعه، تامین نهادهای مانند بذر و کود و سم و خدمات آموزشی رایگان، امکان دسترسی به اعتبارات به اشکال مختلف، استفاده از کشاورزی قراردادی به عنوان وثیقه، تسهیم  سبک محافظت در برابر تغییرات قیمت بازار و افزایش مهارت های مدیریتی و فنی کشاورزان.

بنابراین اگر وزارت جهاد کشاورزی در اجرای قراردادهای کشت بتواند به هدایت کشاورزان و ایجاد کشاورزی نوین یا باصطلاح امروزی کشاورزی دقیق بپردازد گام بزرگی در رفع تهدیدات امنیت غذائی کشور برداشته است و البته این امر که نجات دهننده کشاورزی و زیست بوم کشور است مستلزم داشتن نیروی تخصصی هادی کشاورزان و امکانات مالی و فنی می باشد و نیز داشتن دیدگاه اصلاح کشاورزی در ایران با مصرف هر چه کمتر آب و کود و سم ایجاد راندمان بیشتر در زمین های کشاورزی. در حقیقت ایستگاه های ترویج کشاورزی سابق بشرط داشتن اختیارات و امکانات می توانند از عهده این امر برآیند. وزارت جهاد کشاورزی نمی تواند با کشاورزی قراردادی در حد هزار یا چند هزار هکتار و سلف خریدی صرف، دل خوش دارد. اگر قرار است کشت قراردادی تاثیر تعیین کننده در کشاورزی کشور داشته باشد باید دورخیز بزرگ داشت و به مدیریت کشاورزی استانها و فرمانداری ها اختیارات لازم را بخشید تا تحولی اساسی و جهادی و بدور از بروکراسی های معمول متوقف کننده در کشاورزی کشور بوجود آید والا کشاورزی و زیست بوم کشور همچنان در سرآشیبی خواهد بود در حالیکه اگر کشاورزی قراردادی با الگو گرفتن از کشورهای مترقی صورت گیرد اقتصاد کشاورزی شکوفا و نجات کشاورزی کشور و امنیت غذائی ممکن خواهد بود. باور کنیم که ورود عقل و تکنولوژی به کشاورزی کشور می تواند ثروت فراوانی برای کشور بارمغان آورد و فاجعه کشاورزی را که ایران سالهاست با آن درگیر است متوقف نموده و کشاورزی را بهبود بخشد.




یادداشت/تولید کلزا در کنار کشت نیشکر/ خودکفایی در کنار تقویت محصول به قلم کیوان فرهنگ آسا

کیوان فرهنگ آسا - گروه مدلل

یکی از شرکت های زراعی داخلی نسبت به کشت مخلوط کلزا و ‌نیشکر در ۱۰۰ هکتار از اراضی خوزستان اقدام کرده که این اقدام منجر به کاهش واردات کلزا است.

کیوان فرهنگ آسا، کارشناس بخش کشاورزی در یادداشتی نوشت:

با توجه به نیاز کشور به روغن و واردات بخش قابل توجهی از نیاز به دانه از خارج کشور، استفاده از ظرفیت‌های تولید محصولات دانه‌های روغنی از سه دهه قبل از سوی وزارت جهاد کشاورزی در قالب طرح‌های توسعه دانه‌های روغنی و در دولت‌های مختلف مطرح و بعضاً به موفقیت‌های نسبی نیز دست یافته است.

با توجه به بحران آبی کشور کشت محصولات کشاورزی با محدودیت مواجه شده و در این راستا وزارت جهاد کشاورزی موضوع الگوی کشت را مطرح و در صدد است آن را عملیاتی نماید.

در این راستا بخش خصوصی نیز همگام با دولت در بهره برداری از پتانسیل کشور در تولید محصولات اساسی همراه بوده است.

کشت مخلوط یا اینترکراپینگ نیشکر وکلزا از مواردی است که به عنوان یک الگو می‌تواند کمک‌شایانی به تولید دانه‌های روغنی کند. در استان خوزستان اراضی گسترده‌ای تحت کشت نیشکر قرار گرفته و با توجه به فواصل کشت این گیاه، می‌توان نسبت به کشت کلزا در اراضی کشت اولیه یا راتون در مراحل ابتدای رشد اقدام کرد.

در این راستا در سال جاری یکی از شرکت‌های زراعی داخلی نسبت به کشت مخلوط کلزا و نیشکر در ۱۰۰ هکتار از اراضی خوزستان اقدام کرده است، در این کشت در فواصل خطوط ۹۰ سامتی متر نیشکر کشت شده در مرداد، کشت کلزا با مصرف ۳ کیلو بذر در هکتار در منطقه شوشتر در ابتدای آبان ماه عملیاتی شده است.

در این شیوه کشت از فضای بدون استفاده زمین بهره برداری شده و علاوه بر پیش بینی برداشت ۱۸۰۰ کیلو دانه کلزا در هر هکتار با هوادهی مناسب ریشه و مبارزه با علف‌های هرز و همچنین تقویت گیاه اصلی به افزایش کمیت وکیفیت نیشکر نیز کمک خواهد شد.

در این پایلوت کشت نسبت به بررسی صفات کمی و کیفی گیاه اصلی و گیاه کلزا از سوی کارشناسان زراعی اقدام خواهد شد.

در استان خوزستان بیش از ۱۵ هزار هکتار از اراضی با پیش بینی تولید ۳۰ هزار تن از قابلیت گشت مخلوط برخوردار است./مهر




یادداشت/انحصار و قدرت “مونوپسونی”  در شرکت‌های کشاورزی آمریکایی به قلم حسین شیرزاد

نویسنده: دکتر حسین شیرزاد
تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

در سه دهه گذشته تقریباً هر مرحله از زنجیره تأمین غذا در آمریکا از تولیدکنندگان نهاده‌های کشاورزی مانند بذور، کود، آفت‌کش‌ها و تجهیزات گرفته تا خریداران محصولات و شرکتهای فرآوری‌های میوه و گوشت، متمرکزتر شده است. این افزایش قدرت شرکت‌ها، مزارع متوسط و مزارع نسبتاً کوچک را در معرض استثمار توسط انحصاراتی که با آن‌ها تجارت می‌کنند، آسیب‌پذیر کرده است. “ادغام ها و تملک” های اخیر، روند بی امان به سمت افزایش تمرکز شرکت ها در بسیاری از بازارهای کشاورزی را نشان می دهد. این یادداشت از طریق تجزیه و تحلیل دو بازار کشاورزی ذرت و سویا، روند نگران کننده ادغام شرکت ها در کشاورزی آمریکا و تأثیر مخرب این روند بر مزارع خانوادگی مستقل را روشن می کند و شواهدی را نشان می‌دهد که تمرکز بازار منجر به قدرت قابل‌توجهی در بازار شرکت‌ها در محیط بین المللی شده است که به ضرر کشاورزان آمریکایی و حتی سایر کشاورزان در مناطق مختلف دنیا است. به عنوان مثال، سهم بازار بذر ذرت که توسط چهار شرکت بزرگ بیوتکنولوژی کنترل می شود، از ۵۰٫۵ درصد در سال ۱۹۸۸ به ۸۵ درصد در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته و از افزایش عملکرد پیشی گرفته است. علاوه بر این، به نظر می رسد هزینه های تحقیق و توسعه (R&D) در این بخش با “پدیده ادغام شرکتی”کند می شود و کشاورزان با کاهش قدرت انتخاب در گزینش بذر مواجه هستند. بکونه ای که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱، هزینه خرید بذر برای کاشت یک جریب سویا و ذرت به ترتیب ۳۲۵ و ۲۵۹ درصد افزایش یافت، در حالی که عملکرد در هکتار تنها ۱۸٫۹ درصد و ۲۹٫۷ درصد افزایش یافته است. این تأثیرات حاصله؛ بر توانایی کشاورزان برای سهیم شدن در ثمره کارشان شدید است. در واقع، اقتصاددانان کشاورزی که رفاه کشاورز و مصرف‌کننده را تحت درجات مختلف قدرت بازار در میان خریداران مدل‌سازی کردند، خاطرنشان می‌کنند که حتی یک انحراف کم از یک بازار کاملاً رقابتی می‌تواند منجر به کاهش ۳۰ درصدی مازاد کشاورزان میشود. البته چالش های مشابهی در سراسر کشاورزی آمریکا وجود دارد. پس تعجب آور نیست که کشاورزان کوچک و متوسط ​​تلاش می کنند تا فعالیت های خود را با ریسک کمتر ادامه دهند و زندگی خود را تامین کنند. در واقع، درآمد خالص واقعی مزرعه برای مزارع متوسط زارعین میانه حال – که به عنوان مزارع خانوادگی که توسط شخصی که شغل اصلی اش کشاورزی است و با درآمدهای نقدی ناخالص سالانه کمتر از ۳۵۰۰۰۰ دلار اداره می شود – در دو دهه گذشته بهبود چندانی نداشته است. تا سال ۲۰۱۷، بیش از ۴۰ درصد از مزارع متوسط ​​- که به عنوان مزارع خانوادگی با درآمدهای نقدی ناخالص بین ۳۵۰۰۰۰ تا ۱ میلیون دلار تعریف می شوند – حاشیه سود عملیاتی کمتر از ۱۰ درصد داشتند که آنها را در معرض خطر مشکلات مالی قرار می داد. در حالی که طیف وسیعی از نیروهای اقتصادی – از روابط تجاری بین‌المللی بی‌ثبات گرفته تا تغییرات آب و هوایی و تحولات فناوری – فشار اقتصادی بر کشاورزان وارد می‌کنند، دیگر نمی‌توان تأثیر قدرت انحصارات را بر کشاورزان را نادیده گرفت. مانند میلیون‌ها کارگری که دستمزدشان در دهه‌های اخیر راکد بوده است، کشاورزان به سادگی سهم عادلانه‌ای از بازده کار خود را دریافت نمی‌کنند. با توجه به اینکه هر ۵ شهرستان به یک روستای کشاورزی وابسته است و نرخ فقر روستایی ۳٫۵ درصد بیشتر از مناطق شهری است، روستاهای آمریکا نمی توانند درآمدهای پایین و  رکود طولانی در مزارع را تحمل کنند. بخش کشاورزی برای اقتصاد و جامعه آمریکا بسیار مهم است. دو میلیون خانواده آمریکایی هنوز در مزارع و مزرعه‌داری فعالیت می‌کنند، و تولید مزرعه ۱۶۴٫۲ میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی (GDP) ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ کمک کرده است و به طور کلی، کشاورزی و فرآوری کشاورزی ۴٫۶ میلیون آمریکایی را استخدام می کند. بنابراین، سلامت اقتصادی بخش کشاورزی و سیستم غذایی برای اقتصاد آمریکا بسیار مهم است. برخی معتقدند که برنامه “احیای کشاورزی” به عنوان راهی نو برای زندگی شایسته زارعین، روند بازسازی روستایی آمریکا را در طلیعه ۲۰۳۰ نوید خواهد داد. از دهه ۱۹۷۰، بخش کشاورزی آمریکا تقریباً در هر مرحله از تولید و بازاریابی مواد غذایی تمرکز فزاینده ای داشته است.نهاده های کشاورزی – که شامل بذر، کود، مواد شیمیایی حفاظت از محصول، ماشین آلات و موارد دیگر می شود – فرآوری، تولید مواد غذایی و خرده فروشی در حال حاضر تحت سلطه تعداد انگشت شماری از شرکت ها در بازارهای مربوطه خود هستند. تنها بخشی از زنجیره تامین که نسبتاً غیرمتمرکز باقی می ماند، تولید واقعی کالاهای کشاورزی است. مزارع خانوادگی کوچک و متوسط ​​تقریباً سه چهارم کل زمین های کشاورزی را اداره می کنند و حدود نیمی از کل تولید را تشکیل می دهند. تمرکز تامین کنندگان نهاده های کشاورزی و خریداران کالا این احتمال را افزایش می دهد که برخی از شرکت ها ممکن است از اندازه خود برای اعمال قدرت بر مزارع نسبتا کوچک استفاده کنند. تمرکز و اندازه نسبی لزوماً با قدرت بازار برابری نمی کند، اگرچه به آن کمک می کند. اندازه‌گیری مستقیم قدرت انحصاری شرکتها دشوار است، بنابراین سازمان‌های دولتی و اقتصاددانان از معیارهای تمرکز استفاده می‌کنند، مانند نسبت تمرکز و شاخص هرفیندال-هیرشمن (HHI) – که اندازه نسبی شرکت‌های مطرح را در رابطه با یکدیگر نشان می‌دهد. البته بدون این شاخص ها هم، پدیده افزایش تمرکز در بازارهای نهاده های کشاورزی مشهود است. مانند سایر صاحبان مشاغل کوچک، کشاورزان باید نهاده های لازم برای فرآیند تولید را خریداری کنند.عمده هزینه های عملیاتی که کشاورزان برای اداره کسب و کار خود می پردازند برای خوراک، نیروی کار، دام، بذر و کود است و لذا برای کشاورزان، درآمد خالص مزرعه به قیمت بذر و کود و همچنین سرمایه گذاری سرمایه در تجهیزاتی مانند تراکتور یا سیستم های آبیاری مسئله ای حساس است. متأسفانه، با افزایش تمرکز در نهاده‌های کشاورزی و کاهش مقدار عرضه‌کنندگان، کشاورزان و دامداران ممکن است کنترل هزینه‌ها و حفظ درآمد مکفی را در شرایطی که ادغام بازارهای نهاده های کشاورزی گسترده است، با مشکل مواجه کنند. در سال ۲۰۱۲، نسبت تمرکز چهار شرکت – درصد بازار تحت کنترل چهار شرکت کننده بزرگ – در بازارهای تولید آفت کش ها ۵۷ درصد بود. چهار شرکت بزرگ در صنعت ماشین آلات کشاورزی نیمی از کل فروش جهان مکانیزاسیون را به خود اختصاص می دهند. نسبت “تسلط بازاری” چهار شرکت در داروهای دامی و ماشین آلات کشاورزی نیز از دهه ۱۹۹۰ به طور قابل توجهی افزایش یافته است. سطوح بالای ادغام در بازارهای نهاده‌های کشاورزی نگرانی‌های رقابتی مشروع را ایجاد می‌کند. بازار بذر به عنوان مثال خوبی از ادغام گسترده ای است که در سراسر زنجیره تامین کشاورزی رخ می دهد. ظهور بیوتکنولوژی در بازار بذر، صنعت جدیدی را ایجاد کرد که روش‌های ترکیبی سنتی، اصلاح ژنتیکی مدرن و تولید شیمیایی را باهم ادغام کرد. موجی از ادغام ها و تملک ها در دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ باعث به وجود آمدن تعداد انگشت شماری از شرکت های بیوتکنولوژی برتر شد. بین سالهای ۱۹۸۵ و ۲۰۰۹، اکثریت قریب به اتفاق شرکتهای کوچک و متوسط ​​بیوتکنولوژی توسط شش شرکت بزرگ خریداری شد تا سال ۲۰۱۳، چهار شرکت نزدیک به ۶۰ درصد از بازار بذر را به خود اختصاص دادند. در حالی که هنوز برای مشاهده همه پیامدهای ادغام های اخیر خیلی زود است، این ادغام اثرات جدی و قابل مشاهده ای بر جامعه کشاورزان داشته است. هنگامی که  ۱۰۰۰ کشاورز  از ۱۰ کشور در سال ۲۰۱۸ برای سنجش تأثیر آنها از ادغام” بایر-مونسانتو” مورد بررسی قرار گرفتند.  بررسی ها نشان داد که ۸۰ درصد از کشاورزان گزارش کردند که قیمت بذر آنها طی پنج سال گذشته افزایش یافته است. تقریباً دو سوم از افراد مورد بررسی ابراز داشتند که در هنگام خرید بذر قدرت چانه زنی کمتری نسبت به آنچه قبلاً داشتند، دارند. این به معنای دلار و سنت از دست رفته برای کشاورزانی است که چاره ای جز تهیه بذر خود از تعداد رو به کاهش تولیدکنندگان بذر ندارند. مطالعه موردی در مورد بازار بذر ذرت و سویا، پیامدهای واقعی انحصار بذر بر کشاورزان را نشان می‌دهد. کشاورزان هنگام فروش محصولاتی که تولید می‌کنند، با شرکت‌های ادغام‌شده مواجه می‌شوند. فروش مستقیم کشاورز به مصرف کننده بخش ناچیزی از فروش کشاورزان را تشکیل می دهد. اکثر مشتریان واقعی کشاورزان، پردازشگرها، تاجران غلات و بازاریابانی هستند که کالاهای خام را از کشاورزان خریداری می کنند و سپس آنها را درجه بندی، بسته بندی، فرآوری، تولید و توزیع می کنند. در سال‌های اخیر، این پردازنده‌ها بواسطه ادغام عمودی با شرکت‌های کشاورزی و بیوتکنولوژی تجمیع شده‌اند. افزایش تمرکز در میان پردازنده‌های مواد غذایی، خطر قدرت “مونوپسونی”  یا همان – اعمال قدرت بازار توسط یک خریدار بزرگ – برای تأثیرگذاری بر قیمت یا کیفیت ورودی‌های آن را به همراه دارد. در حالی که افزایش تمرکز در همه بازارهای کالاهای کشاورزی یکنواخت نیست، برخی از آنها نرخ هشدار دهنده ای از “تثبیت منمرکز” را نشان داده اند. به عنوان مثال، چهار تا از بزرگترین کارخانه های آسیاب ذرت مرطوب و پردازشگر سویا، ۸۴ درصد و ۸۲ درصد از بازارهای ملی مربوطه خود را کنترل می کنند.  به طور مشابه، چهار تاجر غلات، جابجایی و تخصیص نزدیک به ۷۳ درصد از غلات جهان را کنترل می کنند. صنعت بسته بندی گوشت گاو دارای تمرکز حیرت انگیز چهار شرکت در بازار ۸۲ درصد است. در همین حال، چهار کنسرسیوم های تخصصی برتر دنیا تقریباً سه چهارم بازار کالاهایی مانند حبوبات، غذای کودک و سوپ را در اختیار دارند. با افزایش تمرکز بین پردازنده‌ها، اهمیت فروش از طریق قراردادهای بین پردازشگر و پرورش‌دهنده، بر خلاف بازارهای نقدی یا نقدی آزاد افزایش یافته است. این قراردادهای موسوم به کشاورزی قراردادی شرایط فروش کالاها را قبل از تولید آنها تنظیم می کند. در سال ۲۰۱۷، بیش از یک سوم ارزش کالاهای کشاورزی تحت قرارداد تولید شد، اگرچه این میزان در کالاها بسیار متفاوت است.  این قراردادها در دو نوع اصلی هستند. قراردادهای بازاریابی معمولاً مقدار کالایی را مشخص می‌کنند که یک پردازشگر از کشاورز خریداری می‌کند و قیمتی را که پردازشگر می‌پردازد، اغلب با استفاده از فرمولی بر اساس قیمت‌های لحظه‌ای بازار، تعیین می‌کند. قراردادهای تولید با دیکته کردن روش های پرورش دام یا کشت محصولات زراعی فراتر می روند، گاهی اوقات به نوع و مقدار دقیق نهاده ها یا تکنیک های تولید کاهش می یابد. غالباً، دام‌های پرورش‌یافته و نهاده‌هایی مانند خوراک، خود متعلق به شرکت طرف قرارداد هستند و عرضه می‌شوند – که در این یادداشت به عنوان یکپارچه‌کننده از آن یاد می‌شود – در حالی که قراردادها کشاورزان را ملزم به سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاری برای برآوردن الزامات یکپارچه‌کننده می‌کنند.در این یادداشت، من به بسته‌بندی‌کننده‌های گوشت و پردازشگرهایی که بر قرارداد تکیه می‌کنند به‌عنوان «ادغام‌کننده» برای توصیف اینکه چگونه قراردادها به‌طور عمودی فرآیند تولید را یکپارچه می‌کنند، یاد می‌کنم، اگرچه این اصطلاح معمولاً برای توصیف پردازشگرهای خارج از صنعت مرغ گوشتی استفاده نمی‌شود.در هسته خود، قراردادهای تولید راهی برای یکپارچه‌سازها برای کنترل کمیت و کیفیت نهاده‌هایی است که پردازش می‌کنند و در عین حال هزینه‌ها را کاهش داده و ریسک را به حداقل می‌رسانند. در حالی که ماهیت انعقاد قرارداد در بازارهای کالا متفاوت است، مرغ قراردادی به عنوان یک تصویر مناسب از نحوه عملکرد این قراردادها برای یکپارچه سازی عمودی تولید کشاورزی عمل می کند. اگرچه کشاورزان کنترل محدودی بر نحوه پرورش حیوانات دارند، با این وجود قراردادهای آنها مشخص می کند که مسئولیت و خطر بزرگی برای پرورش حیوانات متعلق به شرکت ادغام کننده بر عهده آنهاست. ترتیب قراردادی معمولی به یکپارچه ساز قدرت کنترل نوع و مقدار ذخایر جمع آوری شده، داروهای مورد استفاده، نوع خوراک مصرفی و تجهیزات و امکانات مورد نیاز را می دهد. شرکت ادغام کننده حیوانات را در اختیار دارد، خوراک مورد نیاز را تامین می کند و خدمات دامپزشکی را که کشاورزان استفاده می کنند کنترل می کند، در حالی که کشاورزان برای برآوردن نیازهای سرمایه گذاری سرمایه، بدهی را متقبل می شوند.  قرارداد معمولی صراحتاً مسئولیت قانونی را برای رعایت مقررات و تلفات حیوانات به کشاورزان اختصاص می دهد. با کاهش تعداد شرکتها، اکثر مزارع قدرت چانه زنی کمی برای مذاکره در مورد شرایط این قراردادها دارند و در نتیجه شرایط اخاصی به وجود می آید. کشاورزان باید شرایط قرارداد را که توسط ادغام کننده نوشته شده است بپذیرند یا ادغام کننده دیگری پیدا کنند. یکپارچه‌کننده شرایط جبران خسارت را معمولاً به صورت نرخ هر واحد بر اساس یک فرمول قیمت‌گذاری با برخی پاداش‌ها یا جریمه‌های مرتبط با بازده، کارایی یا کیفیت تعیین می‌کند. کشاورزانی که تلاش می کنند شرایط بهتری را سازماندهی یا مذاکره کنند، در معرض تهدید و تلافی قرار می گیرند، به عنوان مثال، از طریق تهدید به فسخ قرارداد یا عرضه دام یا خوراک نامرغوب. ادغام کنندگان طیور و تا حدی ادغام کننده گوشت خوک از سیستمی به اصطلاح مسابقات استفاده می کنند که در آن کشاورزان بر اساس کارایی رتبه بندی می شوند و بر اساس رتبه بندی آنها حقوق می گیرند. روند دوگانه ادغام افقی و ادغام عمودی در فرآوری مواد غذایی پیامدهای جدی برای کشاورزان دارد. نازک شدن بازارهای نقدی ناشی از آن و خریداران قدرتمند فزاینده قیمت ها را در برابر دستکاری آسیب پذیر می کند

اما برخلاف شرکت‌های بزرگی که بر سایر مراحل زنجیره تامین تسلط دارند، تولید کالاهای کشاورزی در مزارع و مزارع نسبتاً غیرمتمرکز انجام می‌شود. تقریباً نیمی از کل تولیدات کشاورزی در مزارع خانوادگی کوچک و متوسط ​​انجام می شود. هشتاد و هفت درصد مزارع عمدتاً توسط مالک و خانواده کار می کنند. این مزارع واقعی خانوادگی ۵۷ درصد از تولیدات کشاورزی کشور را تشکیل می دهند. اگرچه تعداد مزارع آمریکایی به آرامی در حال کاهش است و اندازه متوسط ​​آنها در حال افزایش است، مزارع در مقایسه با شرکت‌ها و پردازنده‌های بیوتکنولوژی هنوز نسبتاً غیرمتمرکز به شمار می روند. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، تکنیک‌های کشاورزی صنعتی باعث تسریع روندی شد که در دوران ” گرد و غبار رکود بزرگ” آغاز شد، که در آن میلیون‌ها خانواده از مزارع برای یافتن کار در کارخانه‌ها در شهرهای بزرگ نقل مکان کردند. از دهه ۱۹۷۰، مجموعه ای از عوامل – از جمله مکانیزاسیون، اتوماسیون، و روند تمرکز – به تحکیم و رشد مزرعه ادامه داده اند. با این حال، روند ادغام مزارع در سال‌های اخیر نسبت به ادغام نهاده‌ها و پردازشگرها کمتر چشمگیر بوده است، و در نتیجه سیستم غذایی ایجاد می‌شود که در آن مزارع کوچک خانوادگی باید با تامین‌کنندگان بزرگ نهاده و خریداران بزرگ دست و پنجه نرم کنند. مطالعات موردی دو بازار کلیدی کشاورزی ذرت و دانه سویا موضوع تمرکز را برجسته می کنند و شواهدی از انحصار و قدرت انحصاری را نشان می دهد که با تمرکز بالا در بازارهای خاص همراه است. بازارهای نهاده‌ها و کالاهای خاص دارای ویژگی‌های منحصربه‌فردی هستند که تعمیم تأثیرات تمرکز در بخش کشاورزی را دشوار می‌سازد.

مطالعه موردی: ذرت و دانه سویا

هر ساله حدود ۱۸۰ میلیون هکتار دانه سویا و ذرت در ایالات متحده، عمدتاً در غرب میانه کاشته می شود. ذرت و سویا – به ترتیب بیشترین و دومین محصولات زراعی کاشته شده – از نظر اقتصادی به هم مرتبط هستند و تقریباً هیچ تمایزی بین مزرعه ذرت و سویا وجود ندارد، با توجه به اینکه این دو محصول در آب و هوای مشابه رشد می کنند و معمولاً سال به سال در تناوب سبب ارتقاء سلامت خاک می شوند. بسیاری از کشاورزان صراحتاً سویا و ذرت را هنگام برنامه ریزی برای کاشت خود جایگزین می کنند و بازده مورد انتظار یک کالا را در مقابل کالای دیگر متعادل می کنند تا میزان کاشت هر کدام را تعیین کنند. بعلاوه، بازار دانه های ذرت و سویا توسط همان شرکت های مسلط فرم و شکل می گیرد. تقریبا تمام ذرت و سویای کشت شده در ایالات متحده برای مقاومت در برابر علف کش ها، آفات و یا هر دو از نظر ژنتیکی اصلاح شده  (GMO) هستند. به دلیل افزایش عملکرد و کاهش نیروی کار ضروری، اکثر کشاورزان بذرهای تراریخته را تقریباً برای عملیات خود ضروری می دانند. در حالی که برخی از کشاورزان ممکن است بذرهای غیرتراریخته را جایگزین دانه های تراریخته خود نکنند، تجزیه و تحلیل بنده بین آنها تمایز قائل نمی شود و احتمالاً تعریف بسیار گسترده ای از بازار ذرت و سویا و دست کم گرفتن تمرکز بازار ارائه می دهد. شرکت های بیوتکنولوژی برای تولید دانه های تراریخته به سه جزء اصلی نیاز دارند: ویژگی های ژنتیکی، فناوری لازم برای انتقال آنها و ژرم پلاسم حامل این ویژگی ها. در برخی از بازارهای بذر، معمول است که یک دانه دارای چندین صفت تراریخته یا “انباشته” باشد. شرکت‌های بیوتکنولوژی از طریق تحقیق و توسعه، خرید، ثبت اختراع و موافقت‌نامه‌های مجوز، مجموعه‌ای از فناوری، ویژگی‌ها و ژرم‌پلاسم‌های خود را به‌طور استراتژیک گسترش می‌دهند تا بذرهای تراریخته قابل فروش را تولید کنند..با به دست آوردن شرکت‌های بذر مستقل و استارت‌آپ‌های فناوری که پیشگام روش‌های جدید اصلاح ژنتیکی بودند، تعداد انگشت شماری از شرکت‌های مسلط کنترل بخش عمده‌ای از مالکیت معنوی بیوتکنولوژیکی و در نتیجه بازار دانه‌های تراریخته را به دست آوردند. از زمان موفقیت اصلی دانه های تراریخته، چهار شرکت بیوتکنولوژی – مونسانتو، دوپونت، داو و سینجنتا – به عنوان بازیگران مسلط در بازار دانه های ذرت و سویا ظاهر شده اند. تا سال ۲۰۱۵، نسبت تسلط چهار شرکتی برای همه دانه‌های ذرت و سویا – دانه‌های تراریخته یا غیره – به ترتیب ۸۵ و ۷۶ درصد بود. این یک سطح فوق‌العاده بالا از تمرکز محسوب شده ، و فقط با درجه تمرکز در صنعت خطوط هوایی داخلی ایالات متحده قابل مقایسه است در سال ۲۰۱۶، قبل از تصویب ادغام ( Dow-DuPont و Bayer-Monsanto، Monsanto و DuPont ) هر کدام بیش از یک سوم بازار بذر ذرت را در اختیار داشتند.  شرکت”دوپونت” ۳۳ درصد از بازار دانه سویا را در اختیار داشت در حالی که “مونسانتو ” با سهم بازار ۲۸ درصد از نزدیک دنبال می‌کرد.. این سهم های بزرگ بازار باید نگرانی های جدی را برای کارشناسان ضد انحصار و حامیان کشاورز ایجاد کند. علاوه بر ادغام، شرکت‌های بیوتکنولوژی از طریق روش‌های انحصاری و ثبت اختراع محافظتی، قدرت بازار را جمع‌آوری می‌کنند. باقی‌مانده شرکت‌های بذر مستقل که چهار شرکت بزرگ آن‌ها را مستقیماً خریداری نکرده‌اند، اغلب به قراردادهای معاملاتی انحصاری با غول‌های بیوتکنولوژی محدود می‌شوند که آنها را به دلیل صدور مجوز از هر شرکت دیگری جریمه می‌کند. از طرف دیگر، توافق‌های جدیدی ممکن است شرکت‌های بذر را تشویق کنند تا اطمینان حاصل کنند که نسبت مشخصی از دانه‌های عرضه‌شده آنها حاوی صفات مونسانتو است. این شیوه‌ها، نوعی موانع ضدرقابتی را برای ورود شرکت‌های جدید بیوتکنولوژی ایجاد می‌کند . بویژه شرکتهایی که سعی در بازاریابی ویژگی‌های جایگزین برای شرکت‌های بزرگ بذر دارند. در همین حال، شرکت‌های بیوتکنولوژی مسلط مستقیماً از طریق مجوزهای استراتژیک و پتنت‌های حفاظتی، از رقابت با سایر شرکت‌های بیوتکنولوژی جلوگیری می‌کنند.. هنگامی که یک شرکت بیوتکنولوژی مسلط وارد یک سرمایه گذاری مشترک با شرکت دیگری می شود، موافقت نامه های مجوز محدود مانع از استفاده شریک دیگر از فناوری می شود که به توسعه آن برای سایر شرکت ها کمک کرده است. هنگام اعطای مجوز به یک ویژگی به شرکتی دیگر، توافق نامه مجوز ممکن است شرکت را از انباشتن ویژگی ها با ویژگی های شرکت های دیگر منع کند. علاوه بر این، مانند صنعت داروسازی، شرکت‌های بذر تراریخته از ثبت اختراع استراتژیک برای به تاخیر انداختن یا جلوگیری از ورود جایگزین‌های ژنریک به بازار استفاده می‌کنند. با استفاده از این شیوه‌ها، شرکت‌های مسلط موانع بالایی را برای ورود شرکت‌هایی که می‌خواهند دانه‌ها یا ویژگی‌های رقیب را به بازار عرضه کنند، ایجاد می‌کنند. با وجود تمرکز بسیار بالا و موانع قابل توجه برای ورود به بازارهای دانه ذرت و سویا، وزارت دادگستری نتوانست به اثرات ضدرقابتی احتمالی ادغام(  Dow-DuPont ) رسیدگی کند. در زمان ادغام پیشنهادی، “داو”، سومین شرکت بزرگ در بازار بذر ذرت و چهارمین شرکت بزرگ در بازار دانه سویا بود قبل از ادغام(  Dow-DuPont وBayer-Monsanto) ، شاخص HHI  برای بذر ذرت ۲۶۹۶ بود که در حال حاضر از آستانه ای که وزارت دادگستری آن را بسیار متمرکز می داند فراتر رفته است. طبق دستورالعمل‌های ادغام( DOJ و FTC) بالاتر از آستانه ادغام‌هایی که منجر به افزایش HHI بیش از ۲۰۰ امتیاز می‌شوند، “احتمالاً قدرت بازار را افزایش می‌دهند”. بنابراین وضعیت امروزین قیمت دانه های ذرت و سویا با توجه به سطوح بالای تمرکز و اهمیت ثبت اختراعات در بازارهای ذرت تراریخته و دانه سویا نگران کننده است. به طور خاص، هزینه بذر کاشت یک هکتار دانه سویا بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱، معادل ۳۲۵ درصد افزایش یافته، در حالی که هزینه کاشت یک هکتار ذرت، ۲۵۹ درصد افزایش یافته ؛ در حالی که عملکرد فقط نسبت به مدت مشابه به ترتیب ۱۸٫۹ درصد و ۲۹٫۷ درصد افزایش یافته است. ادامه ادغام و تملک در صنعت بذر احتمالاً این روند را تشدید خواهد کرد. در سال ۲۰۱۶، محققان دانشگاه A&M تگزاس تخمین زدند که ادغام Dow  با DuPont و Bayer با Monsanto منجر به افزایش اولیه ۱٫۹ درصدی قیمت دانه سویا و افزایش ۲٫۳ درصدی در قیمت دانه ذرت خواهد شد. برای یک مزرعه متوسط ​​آمریکایی – که مثلا ۴۴۴ هکتار وسعت دارد – این امر منجر به افزایش فوری بیش از ۱۰۰۰ دلاری هزینه سالانه بذر ذرت، تنها در سال اول خواهد شد.از آنجایی که بذر یکی از دو هزینه عملیاتی اصلی برای کشاورزان سویا و ذرت کار است، افزایش قیمت بیشتر، تهدیدی جدی برای حاشیه سود کشاورزان خانوادگی است. افزایش تمرکز در بازارهای بذر احتمالاً منجر به کاهش تحقیق و توسعه، نوآوری و انتخاب بذر خواهد شد. برای مثال، بعید به نظر می رسد که  ادغام “بایر-مونسانتو” نوآوری بیشتری را به همراه داشته باشد. بودجه پیشنهادی برای شرکت شامل کمتر از ۸۰۰۰۰۰ دلار تحقیق و توسعه اضافی است که حدود ۰٫۰۱ درصد از بودجه تحقیقاتی ترکیبی دو شرکت است.  

تجزیه و تحلیل کارشناسان بازارسرمایه نشان داده است که فعالیت های” ادغام و اکتساب” و انتشار گونه های بذر جدید جنبه ادغامی دارد – به این معنی که افزایش در تحقیق و توسعه همزمان با قبل از فعالیت ادغام و اکتساب است، نه به دنبال آن – و این برخلاف ادعای ادغام کنندگان است. بنابراین فعالیت ادغام منجر به افزایش نوآوری نمی شود. علاوه بر این، محققان USDA و Rutgers انتظار دارند که با تداوم تمرکز بازار، هزینه‌های تحقیق و توسعه کند شود و به دلیل کندی تحقیق و توسعه، کشاورزان شاهد کاهش حق انتخاب و گزینش مطلوب در انتخاب ها هنگام خرید بذر هستند. همانطور که قبلاً در این یادداشت عنوان شد، کشاورزان ذرت و سویاکار نیز با افزایش تمرکز بازار در سایر نهاده‌های خود، از جمله تراکتور و مواد شیمیایی کشاورزی مواجه هستند.نتایج ۵ سال اخیر موید آن است که اگرچه کشاورزان آمریکایی بیشتر از همیشه کار می کنند، اما به طور فزاینده ای توسط نیروهای شرکتی قدرتمند استثمار می شوند. ادغام اخیر شرکتهای( Dow ​​و Dupont،Sygenta و ChemChina، و Bayer و Monsanto ) بازار نهاده های کشاورزی را بیشتر باثبات و تحکیم کرده است. برخی تخمین‌ها پیش‌بینی می‌کنند که این امر تنها سه شرکت را با ۸۰ درصد از بازار بذر ذرت ایالات متحده و ۷۰ درصد از بازار بین‌المللی آفت‌کش‌ها در اختیار خواهد داشت. خریداران محصولات زراعی و بسته بندی های دام نیز به شدت متمرکز شده اند. بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۲۰۱۱، سهم بازار تحت کنترل چهار شرکت بزرگ خرید سویا از ۵۴ به ۷۹ درصد افزایش یافت در یک دوره مشابه، سهم چهار تولیدکننده بزرگ گوشت گاو از ۳۶ درصد به ۸۵ درصد افزایش یافت و این روند متوقف نمی شود. Marfrig Global Foods SA برزیل به تازگی خریداری شده است اکثریت سهام در یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گوشت گاو ایالات متحده، National Beef Packing Co، آن را به دومین تولیدکننده بزرگ گوشت گاو در جهان تبدیل می کند.ما در اوایل ۲۰۱۰ همچنین شاهد یکپارچگی در میان مزارع آمریکایی نیز بوده ایم. وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA) دریافت که مزارع بزرگتر سهم فزاینده ای از تولیدات کشاورزی و ارزش محصولات را به خود اختصاص داده اند. در سال ۱۹۹۱، مزارع با حداقل ۱ میلیون دلار فروش، مسئول 31 درصد ارزش تولید مزرعه ایالات متحده بودند اما از سال ۲۰۱۵، این تعداد به ۵۱ درصد افزایش یافته است. پدیده تمرکز، که در بسیاری از صنایع در حال افزایش است، می تواند اثرات اقتصادی گسترده و زیانباری برای مصرف کنندگان، کارگران و مشاغل کوچکتر داشته باشد. شواهدی وجود دارد که تمرکز با روندهای منفی اقتصادی از جمله کاهش اشتغال افراد جدید، سرمایه گذاری خصوصی کمتر و دستمزدهای راکد مرتبط است. همچنین تسلط بر بازار  به شرکت ها اجازه می دهد تا بر قیمت ها و رفتار کشاورزان ذی نفع در بازار تسلط بیشتری داشته باشند. در صنعت کشاورزی، این مسئله می‌تواند به فشار نزولی بر درآمد مزرعه‌ منجر شود، همچنین باعث گسترش فعالیت‌های تجاری مضر و ناعادلانه مانند تلافی‌جویی یا نقض ناگهانی و غیرقابل توضیح قرارداد شود.ترس سیاستگذاران از تمرکز در صنعت کشاورزی تنها وجه این قضیه نیست گاهی اوقات، مقیاس و ادغام عمودی می تواند کارایی جدیدی را برای شرکت تلفیقی ایجاد کند. تولید قراردادی و تمرکز تجارت کشاورزی ممکن است، از برخی جهات، کارایی واقعی ایجاد کند. ویلیام مک براید و نایجل کی، محققین USDA تخمین زدند که به دلیل ساختار مدیریتی و فناوری، قرارداد در بخش تولید گوشت، تولید تولیدکننده را حدود ۲۰ درصد بهبود می بخشد.اما شواهد عینی از قدرت خریدار و تمرکز فزاینده در بازارهای نهاده‌های کشاورزی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، نشان داد که این پدیده، حاشیه‌های سود ناچیز کشاورزان را تهدید می‌کند. در سال ۲۰۱۷، معادل ۴۱٫۸ درصد از مزارع خانوادگی متوسط ​​- مزارع خانوادگی با فروش سالانه بین ۳۵۰۰۰۰ دلار تا ۹۹۹۹۹۹ دلار- حاشیه سود عملیاتی کمتر از ۱۰ درصد داشتند. USDA مزرعه ای با حاشیه ۱۰ درصد یا کمتر را در معرض خطر بالای مشکلات مالی در نظر می گیرد.  افزایش ورشکستگی مزارع در سال‌های اخیر، با رسیدن هفت ایالت به بالاترین نرخ پرونده‌های فصل ۱۲ ( ورشکستگی) در یک دهه، وضعیت اقتصادی ناپایدار کشاورزان آمریکایی امروز را نشان می‌دهد. در مجموع، آمریکا تقریباً ۵ درصد از مزارع خود را از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ از دست داد که در مجموع ۱۰۱۵۲۰ مزرعه بود. مزارع خانوادگی ستون فقرات عرضه کشاورزی کشور آمریکا را تشکیل می دهند و دولت در سال ۲۰۲۲ گام های بیشتری برداشته تا اطمینان حاصل شود که کشاورزان در هر بازاری دارای شرایط بازی برابر هستند  از بین رفتن مزارع خانوادگی در چند دهه گذشته به شدت به محیط های روستایی آسیب رسانده است. دهه‌ها مطالعات صنعتی شدن کشاورزی نشان می‌دهد که مزارع خانوادگی دارای جوامعی با محیط پویاتر اقتصادی، دستمزدهای بالاتر و نابرابری اقتصادی کمتری هستند. در سال ۲۰۱۷، نرخ فقر در جوامع روستایی ۳٫۵ درصد بیشتر از مناطق شهری بود. از آنجایی که مزارع خانوادگی برای ادامه فعالیت خود تلاش می کنند، سیاست گذاران، مجریان و تنظیم کننده ها باید به سرعت برای مقابله با روند تمرکز در بازارها که به کاهش نوآوری کمک کرده و قیمت نهاده ها را بالاتر برده؛ به کاهش کیفیت یا انتخاب ورودی ها؛ دستکاری قیمت کالاها؛ سرکوب درآمد، افزایش اجاره های اراضی، یا سایر نشانه‌های نتایج ضدرقابتی منجر شده، جهت مقابله با انحصار و افزایش قدرت شرکت ها اقدام کنند.




یادداشت/بحران کود و راهکارهای اکولوژیک شکست انحصارات بازار به قلم دکتر حسین شیرزاد

دکتر حسین شیرزاد
تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

از زمان شروع جنگ در اوکراین، حتی در دوران جنگ، بحران زنجیره تامین کود شیمیایی بطور مداوم افزایش یافته است. روسیه برای بیش از ۴۷ سال تامین کننده بزرگ کودهای معدنی جهان، در درجه اول برای اتحادیه اروپا و آمریکای لاتین بوده است. لذا، اختلالات در زنجیره تامین کودهای نیتروژن و پتاس که از روسیه و بلاروس می‌آیند یک بحران عرضه ایجاد کرده است. در سپتامبر ۲۰۲۲ جهان شاهد افزایش ۱۴۹ درصدی قیمت کودهای نیتروژنی نسبت به سال ۲۰۲۱ بود. این پدیده منجر به نگرانی‌هایی در مورد برنامه‌های کاشت کشاورزان برای بهار ۲۰۲۳ شده است.”  یانوش وویچوسکی”، کمیسر کشاورزی اتحادیه اروپا پس از اعلام بیانیه ای در توییتر خود گفت: «ما نمی‌توانیم در برابر این وضعیت بیکار بمانیم». وی تاکید کرد که تولید و دسترسی به کودهای شیمیایی “شرایط کلیدی برای استقلال استراتژیک ما و کمک مستمر ما به امنیت غذایی جهانی” است. وی در ادامه توضیح داد که بحرانی طولانی مدت برای تولیدکنندگان کود نیز در راه هست و کمیسیون ممکن است با استفاده از ذخیره CAP تا سقف ۴۵۰ میلیون یورو برای کشاورزان خرده پایی که باید هزینه های بالایی برای نهاده بپردازند، بودجه در نظر بگیرد. بین مارس و سپتامبر ۲۰۲۲، کمیسیون ۱۸ طرح کمک ویژه کشاورزی را با بودجه کل حدود ۳٫۵ میلیارد یورو تحت این چارچوب تصویب کرد. سه مورد از این طرح ها به خرید کود توسط کشاورزان اختصاص داده شده است (کل بودجه ۸۵۵ میلیون یورو). هزینه کودهای شیمیایی در کشورهای شمال و جنوب جهانی در دو سال گذشته به شدت افزایش یافته است و فشار اقتصادی شدیدی بر کشاورزان و بودجه عمومی وارد کرده است. در سال ۲۰۲۱ کشورهای( G20 ) تقریباً دو برابر بیشتر از واردات کودهای شیمیایی در مقایسه با سال ۲۰۲۰ هزینه پرداخت کرده اند و در حال حاضر یعنی در سال ۲۰۲۲  سه برابر بیشتر معادل حداقل ۲۱٫۸ میلیارد دلار آمریکا هزینه اضافی پرداخت می کنند. به عنوان مثال، بریتانیا ۱۴۴ میلیون دلار اضافی برای واردات کود در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ پرداخت کرد و برزیل نیز ۳٫۵ میلیارد دلار اضافی پرداخت کرد.تعداد ۹ کشور در حال توسعه در مسیر پرداخت هزینه ها معادل سه برابر بیشتر از سال ۲۰۲۰ در سال ۲۰۲۲ هستند. این کشورها شامل پاکستان با ۸۷۴ میلیون دلار اضافی و اتیوپی با پرداخت ۳۸۴ میلیون دلار اضافی در سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ هستند. در حالی که کشاورزان برای مقابله با افزایش قیمت ها تلاش می کنند، بزرگترین شرکت های تولید کود در جهان سودهای بی سابقه ای به دست می آورند. انتظار می رود ۹ شرکت بزرگ تولید کود در جهان در سال ۲۰۲۲ به میزان ۵۷ میلیارد دلار سود خالص کسب کنند که نسبت به دو سال قبل بیش از چهار برابر افزایش یافته است. حاشیه سود آنها در سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ در مجموع به ۸۴ میلیارد دلار می رسد. بنظر می رسد اقدامات دولتها باید بر کاهش مصرف کودهای شیمیایی و حمایت از فناوری‌های جایگزین متمرکز باشد نه افزایش تولید. این امر باعث کاهش هزینه ها و آسیب هایی می شود که کودهای شیمیایی به محیط زیست و اقلیم وارد می کنند. در واقع، سیستم غذایی جهانی به کودهای شیمیایی معتاد است. در ۵۰ سال گذشته، این کودها به شدت توسط مؤسسات جهانی، دولت‌ها و تجارت کشاورزی به عنوان ابزاری برای افزایش بازده محصولات تبلیغ شده‌اند، در حالی که سایر گزینه‌ها برای افزایش حاصلخیزی خاک و تولید مواد غذایی نادیده گرفته شده یا کمتر ارزش‌گذاری شده‌اند. در نتیجه، استفاده جهانی از کودهای شیمیایی از دهه ۱۹۶۰ تا کنون ده برابر شده است. برخی از کودهای شیمیایی برای قادر ساختن تولید جهانی غذا برای همگام شدن با رشد جمعیت هستند، اما استفاده از آنها هزینه بالایی را به همراه داشته است.کودهای شیمیایی امروزه منبع اصلی آلودگی آب و هوا هستند. استفاده بیش از حد گسترده است و یکی از دلایل مهم تخریب سلامت خاک است. استفاده مناسب نیازمند خدمات پشتیبانی و ترویجی است که به ندرت در دسترس هستند. کودهای شیمیایی ۲٫۴ درصد از انتشار جهانی یا یک تن از هر ۴۰ تن انتشار گازهای گلخانه ای جهانی را تشکیل می دهند. اما امسال، صورت‌حساب انواع کودها، این محصولات انرژی‌بر به اوج جدیدی رسیده است. در شرایطی که جهان در بحبوحه بحران انرژی و آب و هوا قرار دارد، قیمت کودهای شیمیایی در سطوح بی سابقه ای قرار دارد. شرکت‌های تولید کود از قدرت بازار خود برای به دست آوردن سودهای بزرگ استفاده می‌کنند، در حالی که کشاورزان و دولت‌ها تلاش می‌کنند تا با هزینه‌های اضافی، به‌ویژه در جنوب جهانی کنار بیایند. قیمت بالای کود در بسیاری از نقاط تولید مواد غذایی را در معرض خطر جدی قرار می دهد. در اوایل اکتبر ۲۰۲۲، سازمان ملل هشدار داد که اگر اقدام فوری برای کاهش قیمت کود انجام نشود، ممکن است کمبود جهانی مواد غذایی وجود داشته باشد. تاکنون پاسخ بسیاری از دولت ها این است که به دنبال راه حل هایی برای افزایش تولید کودهای شیمیایی باشند. جای تعجب نیست که این راه حلی است که بزرگترین شرکت های کود شیمیایی جهان در حال تبلیغ آن هستند.. اما افزایش تولید کودهای شیمیایی این بحران را حل نخواهد کرد. دوران کودهای ارزان قیمت به پایان رسیده است و هزینه ها هم از نظر بار مالی برای کشاورزان و بودجه عمومی، اثرات شدید زیست محیطی و بهداشتی، و هم از نظر خطرات طولانی مدت برای امنیت غذایی بیش از حد قابل تحمل شده است. در حالی که می‌توان برخی اقدامات کوتاه‌مدت برای کاهش ضایعات و رفع سود اضافی توسط شرکت‌های تولید کود انجام داد، بسیار مهم است که دولت‌ها بر کاهش مصرف در بلندمدت و جایگزین های موثرتر از جمله برنامه‌هایی برای حمایت از کشاورزان برای انتقال به سمت سازگار با محیط‌زیست تمرکز کنند.  مجموعه ای از عوامل از جمله هزینه بالای گاز طبیعی، جنگ در اوکراین و قدرت انحصاری شرکت های کود شیمیایی باعث شده است که قیمت کودهای شیمیایی در دو سال گذشته دو برابر و در برخی موارد حتی سه برابر شود. برای مثال، در ژانویه ۲۰۲۰، کانادا برای یک تن اوره از دریای بالتیک، ۲۲۵ دلار آمریکا پرداخت می کرد، و تا ژانویه ۲۰۲۲، ۸۱۴ دلار آمریکا می پرداخت و تا ژانویه ۲۰۲۲ این مبلغ به ۸۱۰٫۷ دلار آمریکا افزایش یافته بود. برای درک بهتر تاثیر این افزایش قیمت ها، باید هزینه های عمده فروشی سه کود وارد شده در بیشترین مقدار به G20 و نمونه ای از کشورهای در حال توسعه که داده های آن در دسترس است هزینه جهانی اضافی برای دولت‌ها و کشاورزان را مشخص میکند. بر اساس آمارها؛ اعضای گروه ۲۰ (آرژانتین، استرالیا، برزیل، کانادا، چین، اتحادیه اروپا (شامل فرانسه، آلمان، ایتالیا)، هند، اندونزی، ژاپن، کره جنوبی، مکزیک، آفریقای جنوبی، ترکیه، بریتانیا و ایالات متحده) حداقل ۲۱٫۸ میلیارد دلار اضافی برای سه کود شیمیایی که در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ وارد می‌کنند، در مقایسه با قیمت‌های سال ۲۰۲۰ پرداخت کرده است. برای این اعضای گروه ۲۰، این به معنای افزایش ۱۸۹ درصدی هزینه‌های نمونه کودهای وارداتی در سال ۲۰۲۱ و البته افزایش ۲۸۸ درصدی در سال ۲۰۲۲ است. کشورهای در حال توسعه نمونه (غنا، اتیوپی، پاکستان، سنگال، کنیا، بنگلادش، زامبیا، تانزانیا و نیجریه) روی هم ۱۸۶ درصد بیشتر در سال ۲۰۲۱ و ۲۹۵ درصد بیشتر در سال ۲۰۲۲ برای همان نمونه کود (۲٫۹ میلیارد دلار آمریکا) هزینه کردند. اما چرا هزینه ها در حال افزایش است؟ افزایش قیمت اولیه در سال ۲۰۲۱ ناشی از افزایش قیمت گاز طبیعی است که یک عنصر خام اصلی برای کودهای نیتروژنی است. پس از کاهش اندک قیمتها در اوایل سال ۲۰۲۲، افزایش شدید دیگری به دلیل جنگ در اوکراین رخ داد که این دو کشور عرضه گاز و کود خود را محدود کردند. روسیه ۴۵ درصد از بازار نیترات آمونیاک را تامین می کند. روسیه و اوکراین هر دو صادرکنندگان مهم کودهای فسفره هستند و متحد روسیه ، بلاروس صادرکننده عمده کودهای پتاسیم است.اگرچه قیمت ها پس از تهاجم اولیه قبل از صعود مجدد در تابستان اندکی کاهش یافت زیرا مشخص شد که جنگ به سرعت پایان نخواهد یافت اما نگرانی ها در مورد کمبود میان مدت گاز در اروپا بازگشت و بر قیمت ها اثر گذاشت.  برخی از کودهای شیمیایی از گاز ساخته نمی شوند بلکه از ذخایر معدنی مانند پتاس و فسفات ساخته می شوند. با این حال، استخراج و تولید کودهای شیمیایی با استفاده از این مواد معدنی بسیار انرژی بر است و بنابراین همچنان تحت تأثیر قیمت گاز و گازوئیل و نفت قرار دارد. این ذخایر از نظر جغرافیایی نیز بسیار متمرکز هستند – ۷۰ درصد از ذخایر فسفات جهان در مراکش و صحرای غربی است،در حالی که ۷۵ درصد از تولید پتاس جهان از چین، کانادا، روسیه و بلاروس تامین می‌شود. با توجه به اینکه انتظار می‌رود قیمت سوخت‌های فسیلی بی‌ثبات‌تر و عرضه آن‌ها با اجرای اقدامات برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی محدودتر شود، قیمت کودها احتمالاً برای سال‌های آینده بالا باقی می‌مانند. اما عامل دیگری هم وجود دارد که به افزایش قیمت کود دامن می زند و آن عامل سود شرکت ها در بازار بورس است. بازار جهانی ۲۰۰ میلیارد دلاری کود توسط تعداد انگشت شماری از شرکت ها کنترل می شود. تنها چهار شرکت از این شرکت ها ۳۳ درصد از کل تولید کود نیتروژن را در اختیار دارند. برای مثال، اتحادیه ملی کشاورزان در بریتانیا درباره انحصار کودهای CF ابراز نگرانی کرده است. در همین حال در ایالات متحده تخمین زده می شود که شرکت موزائیک( Mosaic ) بیش از ۹۰ درصد از بازار کود فسفات داخلی را کنترل کند. با توجه به قدرت بازار، این شرکت‌ها تاکنون توانسته‌اند هزینه‌های افزایش یافته مواد اولیه و فرآیندهای تولید خود را برای حفظ یا حتی افزایش حاشیه سود خود منتقل کنند. طبق آمار شرکت های بورسی ، مجموع سود ۹ شرکت بزرگ کود شیمیایی جهان (Nutrien، Yara، Mosaic، ICL Group، CF Industries، PhosAgro، OCI، K+S، OCP  ) در سال ۲۰۲۰ کمتر از ۱۳ میلیارد دلار بوده است. در مقابل، اگر سطح سود گزارش شده آنها در شش ماه اول سال ۲۰۲۲ حفظ شود، در کل سال بیش از ۵۷ میلیارد دلار سود کسب خواهند کرد که ۴۴۰ درصد بیشتر از سودشان در سال ۲۰۲۰ است. این ۳۰ برابر معادل ۱٫۹ میلیارد دلاری است که کشاورزان آمریکایی برای واردات کود در سال ۲۰۲۲ باید پرداخت کنند. سود بزرگترین شرکت های کود شیمیایی در سال ۲۰۲۲ دو برابر کل تولید ناخالص داخلی حداقل ۱۶ کشور در جهان خواهد بود که طبق گزارشات از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ بیش از دو برابر شده است. البته بدلیل مشکلات گازی در اروپا، برخی از شرکت‌ها، به‌ویژه در اروپای غربی، تولید خود را کاهش داده‌اند یا به‌دلیل قیمت‌های بالای سوخت موقتاً تعطیل شده‌اند. اما تعطیلی چند هفته‌ای یا کاهش تولید احتمالاً سود عمده امسال را کاهش می‌دهد اما نباید تمرکز قانون‌گذاران را از این واقعیت منحرف کند که صنعت کود تحت سلطه شرکت‌های جهانی است که با وجود وقفه در تولید در برخی مناطق جهان، همچنان در آستانه سال ۲۰۲۳ سود بسیار بیشتری نسبت به معمول کسب می‌کنند. شواهدی بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد قیمت کودها با افزایش هزینه تولید یا کاهش بازده، به افزایش قیمت مواد غذایی دامن می‌زند، زیرا کشاورزان یا مقدار کود مصرفی خود یا مساحت زمین تحت تولید را کاهش می‌دهند. در بریتانیا، تخمین زده می‌شود که کشاورزان از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴،معادل ۱٫۱ میلیارد پوند اضافی بابت هزینه کود پرداخت کنند (با فرض اینکه قیمت گاز همچنان بالا بماند و قیمت کود را بالا نگه دارد). در کانادا، کشاورزان گندم کار دو برابر شدن هزینه‌های کود از ۶۵ دلار کانادا به ۱۴۰ دلار کانادا در هر هکتار را بین سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ برای اولین بار تجربه نمودند. در سرتاسر جهان، از پاکستان گرفته تا اتیوپی و اکوادور، کشاورزان در تظاهرات اعتراضی از دولت ها می خواهند که برای کاهش قیمت کود اقدام کنند. اما افزایش قیمت ها ذخایر ارزی و بودجه عمومی دولت ها را تحت فشار قرار می دهد و حتی حفظ یارانه های کود موجود را برای دولت ها دشوار می کند. برای مثال، غنا مجبور شد طرح یارانه کود خود را از ۴۵۰۰۰۰ تن تا ۱۵۰۰۰۰ تن کاهش دهد. دولت‌هایی مانند کنیا و فیلیپین، که با یارانه‌های جدید وارد عمل شده‌اند، با خطر انباشت بدهی‌های بزرگ و کاهش بودجه عمومی خود روبرو هستند. پیش‌بینی می‌شود که بودجه یارانه کود هند – در حال حاضر حدود ۲۶ میلیارد دلار آمریکا – از آنچه لازم است بسیار کمتر شود. .حتی وزارت کشاورزی ایالات متحده هم مجبور شده یک برنامه ویژه توسعه کود ملی را راه اندازی نموده و اخیراً ۵۰۰ میلیون دلار کمک بلاعوض برای توسعه تولید کود داخلی  در سال ۲۰۲۲ اعلام کرده است. برخی از کشورهای گروه ۲۰، مانند ایالات متحده، پیشنهاد کرده اند که راه حل بحران کود، افزایش عرضه گاز طبیعی و توسعه تسهیلات تولید بیشتر در داخل کشورهای در حال توسعه است. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سپتامبر ۲۰۲۲ وعده افزایش تولید کود شیمیایی داده شد شرکت‌های کودهای اروپایی به شدت برای اقدامات دولت‌هایشان لابی می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند در زمانی که عرضه در اروپا به شدت محدود شده است، آنها دسترسی «مقرون‌به‌صرفه» به گاز طبیعی خواهند داشت. در حالی که کمیسیون اروپا اعلام کرده است که یک اطلاعیه در مورد کودهای شیمیایی صادر خواهد کرد که هم بر اقدامات برای افزایش تولید داخلی و هم کاهش استفاده از کود در کشاورزی تمرکز دارد، به نظر می رسد برخی از دولت های اتحادیه اروپا در حال حاضر از مصرف کود بدلایل امنیتی حمایت می کنند. به عنوان مثال، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، اعلام کرده است که قبل از نشست G20 در بالی در ماه نوامبر، میزبان نشستی در پاریس با مدیران عامل شرکت های برتر کود شیمیایی خواهد بود تا «تولید را در سریع ترین زمان ممکن افزایش دهد. برای دولت‌ها ساده‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر خواهد بود که بر کاهش مصرف کود و مهار سود شرکت‌ها برای کاهش فوری هزینه‌های کشاورزان تمرکز کنند چون ساخت کارخانه های جدید و افزایش ظرفیت های تولید زمان می برد و بعید است که تاثیر فوری بر عرضه کود یا نوسانات قیمت ها داشته باشد. از سویی آنان هیچ سیاستی برای از بین بردن قدرت بازار شرکت‌هایی که این بخش را کنترل می‌کنند، انجام نمی‌دهد چون توانایی مقابله با این بلوک پرقدرت را ندارند. مشکل اساسی‌تر تمرکز بر تولید این است که این قضایا توجه را از نیاز مبرم به کاهش چشمگیر اتکا به کودهای شیمیایی منحرف می‌کند. کودهای شیمیایی عامل اصلی بحران آب و هوا هستند، به طوری که کودهای نیتروژن به تنهایی مسئول ۲٫۴ درصد از کل گازهای گلخانه ای جهان هستند. بحران کنونی قیمت کود باید با اقداماتی که بحران آب و هوا و سایر مسائل حیاتی زیست‌محیطی را کاهش می‌دهد و به آینده‌ای انعطاف‌پذیرتر کمک می‌کند، همگام گردد. لذا، باید با سودهای کلانی که شرکت‌های کود تولید می‌کنند، فوراً برخورد شود. برخی از ایده هایی که پیشنهاد شده اند شامل اعمال مالیات بر سود های بادآورده و تحقیقات در مورد مکانیزم های کنترل و  قیمت گذاری است. دولت ها باید اقدامات فوری برای حمایت از کاهش قابل توجه مصرف کودهای شیمیایی انجام دهند. در کشورهایی که کشاورزی صنعتی غالب است، یکی از فوری‌ترین و تأثیرگذارترین گام‌هایی که می‌توان برداشت، حمایت همگانی از کشاورزان برای استفاده کارآمدتر از کود است. در این کشورها مقدار زیادی کود بیش از حد مصرف می شود و هدر می رود. مازاد آن تبخیر می شود یا شسته می شود و هوا، خاک و آب را آلوده می کند. در آلمان، یک مطالعه نشان داد که تنها ۶۱ درصد کود به محصولات گندم می رسد، یعنی ۳۹ درصد هدر می رود. مطالعات در بسیاری از مناطق جهان، نشان داده که کشاورزان می‌توانند با از استفاده کمتر از کودهای شیمیایی به عنوان بخشی از گذار گسترده‌تر به اگرواکولوژی، بدون قربانی کردن محصول خود ، بر ارائه غذاهای متنوع و سالم تمرکز کنند و با تنوع زیستی و طبیعت متمرکز شوند. کشاورزان با استفاده از بوم شناسی کشاورزی، به جای کودهای شیمیایی، مواد مغذی و حاصلخیزی را به خاک از طریق استفاده از کود یا از طریق کشت گیاهانی که نیتروژن را از جو جذب می کنند، مانند حبوبات، بازیابی کنند. این شیوه های کشاورزی در وهله اول آسیب کمتری به خاک وارد می کند. آگرواکولوژی در مقایسه با کشاورزی صنعتی که اکثریت قریب به اتفاق بودجه را دریافت می کند، مقدار بسیار کمی از بودجه بین المللی و ملی دولتها را در خصوص کشاورزی دریافت می کند. البته ممنوعیت های ناگهانی و از بالا به پایین کودهای شیمیایی، مانند تجارب دردناکی که در سریلانکا در سال ۲۰۲۱ انجام شد، باعث شکست می شود. دولت سریلانکا در تلاشی برای رسیدگی به بحران بدهی دولتی و کاهش هزینه های ارز خارجی، ممنوعیت ناگهانی کودهای شیمیایی را معرفی کرد. اما بدون اختصاص زمان کافی برای آماده سازی، حتی آن کشاورزان و گروه هایی که از انتقال تدریجی به کشاورزی ارگانیک حمایت کرده بودند، از کاهش درآمدهای زارعین به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. مشکل در کشاورزی نیست که متکی به استفاده کمتر یا عدم استفاده از کودهای شیمیایی است، بلکه در عدم ارائه هیچ گونه حمایت انتقالی در دسترسی به نهاده هایی است که کشاورزان بر آنها تکیه می کنند و همچنین تغییرات قیمت نهاده ها است. پرداختن به نگرانی‌های کشاورزان برای ایجاد اعتماد و اجتناب از مخالفت‌های شدید بسیار مهم است، همانطور که در هلند در مورد تغییرات اخیر در سیاست‌های کود شیمیایی برای ۵ سال “برنامه ریزی عقلایی گذار ارگانیک” اتفاق افتاد. در نهایت اینکه جهان دیگر نمی تواند اعتیاد سیستم غذایی به کودهای شیمیایی را تحمل کند. هزینه ها هم از نظر بار مالی برای کشاورزان و بودجه عمومی ملی و هم از نظر اثرات زیست محیطی و بهداشتی بسیار زیاد است. دولت‌ها نیاز مبرمی به تغییر وجه سیاست‌های عمومی و ابتکاراتی برای جلوگیری از سودجویی شرکت های کود دارند، تا اندکی از مصایب کشاورزی صنعتی دور شده و به سمت کشاورزی زراعی اکولوژیک هدایت شوند.




یادداشت/ضرورت حافظت از برندهای ملی

امیرسامان اسکندری-فعال حوزه رسانه و مدیرمسئول پایگاه خبری صنعت غذا و کشاورزی

امروزه وجود برندها نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد هر کشور ایفاء می کند، به نحوی که شرکتهای بزرگ دنیا به اندازه بودجه  کل برخی از کشورها  برای توسعه خود سرمایه گذاری می کنند و این مسئله باعث بزرگ شدن اقتصاد کشور صاحب  برند خواهد شد، در این بین طبعا علاوه بر سیاست های شرکت ها و فرآیندهایی که موجب موفقیت یک شرکت در یک کشور و جهان شده است حمایت دولت ها و مردم  آن  کشور از برند ها بسیار تاثیر گذار بوده است .

در کشور ما  نیز در بسیاری از صنایع از جمله صنایع غذایی ، دارویی و آرایشی و بهداشتی و… این پتانسیل وجود داشته است، به طوریکه در سطح ملی و حتی منطقه بسیاری از شرکت ها و برندها حرف نخست را از نظر تولید کیفی و کمی را در خاورمیانه و حتی جهان می زنند.

به طور یقین  با پشتیبانی بیشتر و سیاست های صحیح اقتصادی دولت و حمایت مصرف کننده از کالاهای با کیفیت داخلی، شاهد برندهای نوظهور در صنایع مختلف خواهیم بود و همین مسئله نیز چرخ اقتصاد کشور را با سرعت بیشتری به حرکت در خواهد آورد.

جلوگیری از اقتصاد و قیمت گذاری دستوری، پرداختن به اصل ۴۴ قانون اساسی و عدم حضور خصولتی ها به عنوان شرکتهای خصوصی و اعتماد جامعه به شرکت های تولید کننده و موفق باعث شکل گیری برندهای ملی و حضور در صحنه بین المللی خواهد بود.

در دنیایی که با جنگ اقتصادی دست و پنجه نرم می کنیم و بسیاری از رقبای منطقه ای و حتی دشمنان قسم خورده ی کشور دست به هر کاری می زنند که اتحاد ملت را برهم بزنند، شاهد آن بودیم که هر از چند گاهی به یکی از شرکت های موفق بهتان زده و باعث ایجاد شایعه و عدم اعتماد و ساخت کمپین از آن برند ملی شوند.

این مسئله با کمی تامل  توسط جامعه و البته اطلاع رسانی صحیح توسط برندهای مورد نظر قابل حل خواهد بود، ولی تداوم  این شایعات و هجمه ها  نشان از هدف قرار دادن برندهای موفق کشور و به طبع اقتصاد کشور می باشد که می بایست با فرهنگ سازی و اطلاع رسانی های مکرر  دست و سیاست های  ناسالم رقبا و البته رسانه های مزد بگیر کشورهای عربی را پیش از ساخت شایعه جدید توسط اتاق فکر آنها برای جامعه رو کرد که کمتر شاهد مسایل از قبیل تخریب برندهای کشورمان از سوی دیگران باشیم و متاسفانه عده ای نیز بدون تحقیق روی این موج سوار شوند و باعث بیکاری تعدادی از هموطنان خود باشند.

در هر جامعه و کشوری برای رسیدن به اهداف چه اقتصادی و چه در عرصه ای اجتماعی،ورزشی و حتی سیاسی نیاز به اتحاد است و اگر این اتحاد و همدلی در جامعه جای خود را به دو دستگی دهد، نتیجه آن ضربه به وطن است.

مثالی که آن را در زمین فوتبال و تیم ملی در جام جهانی مشاهده کردیم که اگر این همدلی بیشتر بود مردم کشورمان  هم اکنون از ته دل خوشحال بودند و برای اولین بار در تاریخ شاهد صعود از گروه خود بودیم .

این مسئله در زمینه های اقتصادی  هم صدق می کند و برندهای ملی کشورمان نیز با حمایت جامعه و مصرف کنندگان  همانند تیم ملی در زمینه های  اقتصادی کشور در بازارهای جهانی می درخشند و این موضوع منتج به شکوفایی و رونق اقتصاد کشور و اشتغال زایی خواهد شد.

پس برای هر حرکتی باید از خود شروع کنیم و به اخبار و شایعات برون مرزی با تردید نگاه کنیم و با اتحاد و همبستگی کشورمان را بسازیم و باعث شادمانی ملت با موفقیت در عرصه های جهانی شویم.




یادداشت/ “متاورس کشاورزی” دریچه ای نو برای آفرینش واقعیت های تازه به قلم دکتر حسین شیرزاد

نویسنده: دکتر حسین شیرزاد
تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

متاورس “metaverse” محصول ماهوی تکامل شبکه اینترنت است، با این تفاوت که ما در آن زندگی خواهیم کرد. ما کار می کنیم، لذت می بریم، یاد می گیریم، چیزهای جدید خلق می کنیم و رویاهای خود را در متاورس محقق می کنیم. در این دنیای دیجیتال، هر چیزی ممکن خواهد بود؛ انجام هر کاری، دیدن هر چیزی، سفر به هر گوشه ای از جهان در هر زمانی که بخواهید. و البته پرداختن به هر حرفه ای، از جمله کشاورزی؛ برای شناخت “متاورس کشاورزی”، نخست باید سیر تکامل کشاورزی مدرن را درک را درک کرد. از نگاهی تاریخی، در توسعه هزار ساله جامعه بشری، کشاورزی همواره هسته اصلی و سرچشمه تمامی عوامل تولید و بستر ساز توسعه اجتماعی بوده است. چنانکه قبل از انقلاب صنعتی، توسعه و نوآوری تکنولوژیکی کشاورزی در دوره ای نسبتا طولانی به کندی طی می شد. اما با ظهور نخستین بارقه های انقلاب صنعتی، کشاورزی نیز با علم و فناوری پیشرفته همگام و به موازات انقلاب صنعتی دستخوش تکرارها و انقلاب های تکنولوژیکی شده است. در شروع قرن بیستم، اروپا و ایالات متحده پیشتاز به کارگیری فناوری پیشرفته صنعتی در زمینه کشاورزی شدند. ایالات متحده و اکثر کشورهای اروپای غربی و همچنین ژاپن و بعدا سایر مناطق آسیایی اولین انقلاب را در کشاورزی با استفاده گسترده از نهاده های پربازده و مکانیزاسیون کشاورزی به وجود آوردند. در اواسط قرن بیستم، با توسعه اتوماسیون صنعتی، به موازات تحقیقات هدفمند و روشمند در زمینه بیوتکنولوژی شیمیایی در کشاورزی، اکثر کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی به طور همزمان به کاربرد اتوماسیون در تولید محصولات کشاورزی پی بردند. . تا اینکه در نیمه دوم قرن بیستم، بواسطه حمایتهای سیاسی از رخداد “انقلاب سبز” کودهای شیمیایی، آفت‌کش‌ها و بیوتکنولوژی کشاورزی به طور گسترده در تولیدات زراعی -دامی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفتند و تولیدات کشاورزی به شدت افزایش یافت. برخی از بیماری ها و آفات را که قبلاً توسط انسان چاره ناپذیر بود، تعدیل و مهار شد و مهندسی ژنتیک بکمک فنآوری محیط های گلخانه ای مصنوعی، تکامل طبیعی محصولات را تسریع نمود. بنابراین دستاوردهای هر یک از گام های انقلاب صنعتی دارای کاربردهای بسیار گسترده ای است و کشاورزی، بویژه غذا، نه تنها یک سناریوی کاربردی مهم برای دستاوردهای انقلاب صنعتی است، بلکه علت و انگیزه تکنولوژیکی انقلاب صنعتی نیز به شمار می رود. بنابراین در چارچوب سیر تکاملی مفروض، هستی شناسی مفهوم متاورس و چگونگی درک متاورس کشاورزی، از منظر سیر تکامل “دیجیتالیزه شدن کشاورزی” قابل درک خواهد بود.

امروزه بازار فعلی کشاورزی دیجیتال به سه سطح تقسیم می شود:
الف) اولین سطح ” دیجیتالی کردن اکولوژی بازار” است که عمدتاً شامل تجارت الکترونیک، سیستم‌های ردیابی، حمل و نقل با زنجیره سرد، پایگاه دانش کد QR گیاهی، دیجیتالی کردن مشخصات محصولات کشاورزی، برچسب‌ها و اندازه‌های استاندارد، و پلتفرم‌هایی به عنوان ترجیحات مصرف کننده و بازار برای محصولات کشاورزی برای تحویل ایمن و سالم محصولات کشاورزی به مصرف‌کنندگان و کمک به کشاورزان است تا محصولات و مصرف کنندگان را از طریق پلتفرم های دیجیتال به هم متصل کرده و محصولات تازه را به مصرف کنندگان تحویل دهند.

ب) دومین سطح ” دیجیتالی شدن پلتفرم مدیریتی”، عمدتا برای مدیریت کلان ملی و رصد آمار پایه اراضی، سیستم های آبی و خاک و چاه های کشاورزی در شهرستان یا منطقه، تاسیس پایگاه رصد ملی، معماری مجموعه داده ها، مدیریت داده های کاشت( غلات میوه و سبزیجات)، پلت فرم مدیریت دیجیتال برای نهاده های کشاورزی، بیمه محصولات، عرضه وام بانکی، سیستم پیش آگاهی رخدادهای طبیعی مانند بلایا، بیماری‌ها و آفات حشرات، و داده‌های سنجش از راه دور، و غیره. و در سطح دولت، پلت‌فرم‌های مدیریت دولتی مانند «مدیریت یک شبکه کشاورزی ملی و منطقه ای» میباشد.

ج) سومین سطح، “دیجیتالی شدن تولید” است که عمدتاً تاکید بر داده های بیوانفورماتیک، آمار زیستی، مانند دمای خاک، رطوبت، مقدار PH، ارزش EC، سختی آب، داده های مختلف حاصلخیزی فسفر، پتاسیم و نیتروژن، فشار اتمسفر هوا، دما و رطوبت، PM2.5 و غیره را پوشش می دهد. داده های هواشناسی منطقه ای کاشت به ویژه در امکان بارش ها در آتی، باران، دما و غیره و همچنین آفات و بیماری های خود گیاه، رشد، اشباع آب از طریق واکنش برگی، کمبود باروری و سایر داده ها، همه داده ها جمع آوری شده و برای محاسبه ابری بی‌درنگ بواسطه مدل هوش مصنوعی یکپارچه شده به ابر منتقل می‌شود و سپس کاشت دقیق به دست می‌آید. همچنین کمک می کند تا مدیران مزرعه تصمیم بگیرند تا تجهیزات کنترل الکترونیکی مربوطه عملیات هوشمند و دقیق با هدف اصلی کاهش هزینه ها و افزایش راندمان و کاهش مصرف انرژی در فرآیند تولید انجام گیرد.

همچنین می دانیم که برای اینکه الگوریتم های هوش مصنوعی ارزش تولیدی داشته باشند، به قدرت محاسباتی قوی نیاز دارند و قدرت محاسباتی قدرتمند برای تغذیه به داده های عظیم نیاز دارد (قدرت محاسباتی ذکر شده در اینجا تنها قدرت محاسباتی سخت افزاری نیست) البته داده های عظیم به سخت افزار پیچیده ای هم نیاز دارند. بنابراین در ابتدا ،جمع آوری داده ها از گیاهان مختلف، خاک و هوا در فرآیند تولید نیاز به سنسور دارد. ثانیاً بعد از اینکه سنسور داده ها را دریافت کرد، باید داده ها را با سیم یا بی سیم به ابر منتقل کند، اما صحنه کاشت کشاورزی با محیط شهری و محیط صنعتی کاملاً متفاوت است و اساساً فقط می توان از ارتباطات بی سیم استفاده کرد.علاوه بر این، هسته ای ترین محاسبات جامع هوش مصنوعی در ابر، از جمله داده های حسگر، مدل های رشد گیاه بر اساس تجربه کارشناسان علوم کشاورزی، ترجیحات مصنوعی برای کشت گیاهان، ماژول های فرایندی کشت و نیاز مصرف کنندگان محصولات کشاورزی و داده های بازاری ، یا داده های برنامه ریزی بازار وارد پلتفرم .میگردد. درنهایت، تصمیم کاشت پس از محاسبه جامع هوش مصنوعی اصورت عملی به خود میگیرد. یکی از مسائل اصلی این است که تصمیم کاشت باید توسط دستگاه های( IoT ) اجرا شود. بنابراین تجهیزات سنتی یا نیروی انسانی نمی توانند الزامات اجرای دقیق تصمیم گیری هوش مصنوعی را برآورده کنند. بنابراین، سینرونیک یا هم افزایی تجهیزات کنترل الکترونیکی و سیستم ارتباطی که تصمیم گیری برای رسیدن به سناریوی کاربردی را طراحی می کند، بسیار مهم است. برای تشکیل یک “سیستم پیوند حلقه بسته دیجیتال” برای تولید محصولات کشاورزی، همه عوامل فوق ضروری هستند، چون ماژول های قدیمی، عملکرد کلی را تا حد زیادی کاهش می دهد. دیجیتالی شدن و لینک کامل کشاورزی مبتنی بر اینترنت اشیاء دارای چندین عنصر مربوط به متاورس در سیستم است، از جمله هویت دیجیتال، باز بودن و بی واسطه بودن؛ اولین مورد ایجاد یک هویت دیجیتال چند بعدی شامل داده های مختلف محیطی فوق الذکر در محیط کاشت کشاورزی و خود گیاه است. چند مولفه بعدی شامل شاخص هایی مانند دمای خاک، رطوبت، PH، فسفر، پتاسیم، نیتروژن، محتوای فلزات سنگین، کیفیت هوای محیط و سایر شاخص ها است. در صنعت کشاورزی دیجیتال بسیاری از شرکت ها، بسیاری بر تحقیق و توسعه نرم افزار تمرکز می کنند. منابع دیجیتال بیشتر مجموعه داده‌ها مبتنی بر سخت‌افزار و داده‌های اساسی تولید شده توسط «افراد» هستند. راه حلی که در حال حاضر توسط شرکت( Dicui Intelligence ) اتخاذ شده است، حل مشکلات اکتساب داده و ارتباطات حسگرها، با تجهیزات کنترل الکترونیکی و “افراد” است. در روش بی سیم معمولی، از روش شبکه بی سیم LoRa استفاده می شود، به طوری که داده های شبکه بی سیم را می توان فوراً از انواع حسگرها و تجهیزات کنترل الکترونیکی تحت شبکه دروازه به دست آورد. در اینجا تأکید می شود که در دشت های کشاورزی وسیع چین، استفاده از طرح سیمی غیرممکن است و منجر به هزینه های بسیار بالای تعمیر و نگهداری می شود. گزینه‌های بی‌سیم شامل( WiFi، بلوتوث، zigbee، sigfox، LoRa) و غیره می‌شوند. به طور کلی، LoRa در واقع تنها انتخاب برتر با توجه به کاهش مصرف برق، توان ارتباطی، فاصله، بار، پایداری و امنیت است. پس از حل مشکل ارتباط، مشکل بارگذاری داده ها از سنسور و سفارش تجهیزات کنترل الکترونیکی تا حلقه بسته داده ها را از جمع آوری داده ها تا تجزیه و تحلیل داده ها و پس از بازخورد اجرا به ابر، اجرای داده ها تحقق یافته و دیجیتالی شدن کامل کشاورزی محقق شود. یک مورد مهم دیگر ادغام داده ها در بستر بازار برای هدایت تولیدات کشاورزی است. تصاویر کاشت، داشت و برداشت مزارع و تدارکات زنجیره سرد که در ابتدا دور از بازار بودند، در Metaverse برای ادغام در هر زمان و هر مکان در دسترس خواهند بود. از طریق ورودی سمت انسان، می‌توانیم مستقیماً به گیاهان در صحنه کاشت متصل شویم و بر اساس ترجیحات و نیازهای خودمان و همچنین اتصال لجستیک زنجیره سرد پس از سفارش از کاشت تا خوردن “دهان”، کل فرآیند شامل مشارکت در هر زمان و هر مکان را رصد نماییم. “کشاورزی متاورس” بیشتر شبیه نوعی تعامل اجتماعی گیاهان و کشاورزان در یک صحنه کاشت است. می تواند روند رشد و برداشت خود را در هر زمانی برای “حضور سنکرونیزه”هماهنگ کند. با مشارکت بازار، ارزش اصلی محصولات کشاورزی و دارایی های دیجیتال با ارزش محیطی، ( شامل رصد کربن گیاهی، ارزش زینتی منحصر به فرد گیاهی و غیره) که همگی مستقیماً به سیستم عملیات اقتصادی متاورس متکی هستند. ارزش اصلی خدمات علمی و فناوری متاورس کشاورزی درک شود. این هم اویختگی تصاویر مزیتهای بسیاری دارد. اولاً منجر به کاهش هزینه‌ها، افزایش راندمان و کاهش مصرف انرژی است و ثانیا، به دنبال آن برنامه‌ریزی و مدیریت بازار، برنامه‌ریزی مصرف نهاده های کشاورزی، پیگیری تسهیلات خدماتی، حمایتی و … به سرعت دنبال میگردد و ثالثاً منجر به توسعه پایدار محیط زیست و تولید متوازن محصولات زراعی برای رفع نیازهای انسان می شود. یکی از کارکردهای متاورس انجام کاشت بر اساس میزان سفارش و بر اساس تقاضای بازار است. هنگامی که یک فرد مجازی در متاورس به مزرعه ای سفر می کند، می تواند سفارش غذا، سبزیجات و میوه ها را مطابق با خواسته های خود انجام دهد. ترجیحات خود را بخرد و حتی آنها را بکارد. تصاویر واقعی دنیای فیزیکی متناظر با تصاویر دنیای داده های مجازی یکی یکی مطابقت پیدا کرده، فرآیند تولید به طور خودکار انجام شود. در سال ۲۰۲۱ وزارت کشاورزی کره جنوبی محتوای متاورس را بر اساس تورهای مجازی از موزه‌های کشاورزی، مزارع هوشمند و مؤسسات دولتی مبتنی بر متاورس در دسترس گذارد به این امید که ارزش کشاورزی را به نسل‌های هزاره و نسل موسوم به” Z” ارتقا دهد. فرایند زمان بر تحقیقات کشاورزی به کمک متاورس کوتاه شده، ایجاد “جامعه مجازی یادگیرنده” در متاورس یکی از امکانات برجسته ای است که شرکت ها و پخش ها به دنبال آن هستند. شرکتها از ایده ایجاد جوامع از طریق برند و محصولات خود استفاده می‌کنند. کشاورزان این پتانسیل را دارند که یک کپی دیجیتال معتبر از مزارع خود ایجاد کنند و می توانند ببینند که چگونه با خرید تجهیزات مزرعه، کارایی تولید را افزایش دهند حتی از طریق کدهای QR که روی بسته‌های مواد غذایی نمایش داده می‌شوند می‌توانند مصرف‌کننده را مستقیماً به مزرعه‌ای که مواد اولیه در آن تولید شده‌اند، رهنمون سازند. متاورس دریچه ای بر نظارت بر محصولات هوشمند، کشاورزی بدون سرنشین، نظارت بر دام هوشمند، ماشین‌آلات کشاورزی خودمختار، ساختمان هوشمند، و مدیریت تجهیزات، سیستم های رباتیک ، تکنیک‌های GE (NGTS/OGTR) برای افزایش تولید و تحمل تنش‌های غیرزیستی و زیستی، ویرایش ژنوم، وسایل نقلیه زمینی بدون سرنشین (UGV) ، سیستم های اطلاعات مدیریت مزرعه، سیستم های فیزیکی-سایبری (CPS) برای کشاورزی، مدیریت ماشین آلات کشاورزی، تصاویر رنگی دو بعدی توسط دوربین های CCD و غیره بشمار می رود.
پذیرش متاورس می‌تواند چشم‌انداز کشاورزی در دنیای واقعی را به نفع خود تغییر دهد و سریع‌تر از آن چیزی که هر کسی تصور می‌کرد، تغییرات فنی را اعمال کند. فقط فکر کنید که آیا می توانید قبل از اینکه واقعاً آن را در دنیای واقعی امتحان کنید، روش دیگری را آزمایش کنید. پیشرفت‌ها در شیوه‌های پایداری، ترسیب کربن، کیفیت آب، سلامت خاک، ژنتیک گیاهان و کارایی ماشین‌ها را می‌توان در چند روز، هفته یا چند ماه در متاورس (هزاران سناریو مختلف امتحان شده) مورد آزمایش قرار داد. در متاورس، لازم نیست سالها صبر کنید چون هر چیزی ممکن خواهد بود.حتی این پتانسیل برای کشاورزان وجود دارد که یک دوقلوی دیجیتالی از مزرعه خود ایجاد کنند تا کارآمدترین برداشت را برنامه ریزی کنند. آنها می‌توانند ببینند که چگونه تجهیزات مزرعه‌ای جدید قبل از خرید، کارایی را افزایش می‌دهد و فرآیند برنامه‌ریزی آنها را متحول می‌کند. در حال حاضر کشاورزان اروپایی از فناوری‌های واقعیت افزوده ( AR) برای دیجیتالی کردن و نظارت بر پیشرفت اکوسیستم تولید-بازار و داده‌های گیاهی استفاده می‌کنند. این پلتفرم فرصت‌های آموزشی بیشتری را فراهم می‌کند و نسل‌های جوان‌تر را برای علاقه‌مند شدن و هیجان‌زده شدن بیشتر به اشتغال درکشاورزی تشویق میکند. متاورس همچنین می‌تواند کشاورزان بیشتری را به اتخاذ شیوه‌های کشاورزی هوشمند تشویق کند، که منجر به مزایا و پیشرفت‌های بیشتری در مزرعه می‌شود. مشتریان در متاورس با نمایش های سه بعدی برای نحوه تولید توزیع و فروش محصولات، دید بهتری نسبت به فرآیند زنجیره تامین خواهند داشت. افزایش شفافیت به این معنی است که مشتریان زمان دقیق تحویل کالا و تاخیرهای مورد انتظار در حمل و نقل و همچنین مشاهده هزینه های حمل و نقل برای توزیع کنندگان مختلف را می دانند. تقاضای بازار متاورس تا سال ۲۰۲۴ تقریباً ۸۰۰ میلیارد دلار خواهد بود. البته ایجاد یک جهان فراجهانی بیش از یک دهه یا بیشتر بطول خواهد انجامید. فناوری‌های مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) را می‌توان در کشاورزی دیجیتال بکار گرفت تا بهره وری را به روشی پایدار افزایش داد. واقعیت افزوده باید با فناوری‌های دیگر (به عنوان مثال، الگوریتم‌های بومی ‌سازی و نقشه‌برداری همزمان، سیستم‌های موقعیت‌یابی جهانی و حسگرها) همراه شود، تا در دو حوزه کاربردی (دام‌داری و کشاورزی) سودمند باشند.اساس مفهوم کشاورزی دقیق در مدیریت محصول، دستیابی به تولید بالاتر با استفاده از منابع کمتر از طریق پیشرفت‌های فن‌آوری، با حمایت از مدیریت مکانی و زمانی از طریق فناوری‌های صنعت دیجیتال است. یکی از فناوری‌های جدید در این زمینه، واقعیت افزوده (AR) است که یک نمای فیزیکی زنده، مستقیم یا غیرمستقیم در اطراف دنیای واقعی افراد اضافه می‌کند.فنون رباتیک و واقعیت افزوده (AR) ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، از هر دو برای مدل‌سازی محیطی استفاده می‌شوند. روباتیک از مدل های واقعی برای هدایت دستگاه ها استفاده می کند. در حالی که واقعیت افزوده (AR) از آنها برای ارائه یک تجربه حسی تقویت شده به انسان استفاده می کند. ماهیت دقیق این تجربه افزوده، به عواملی مانند حسگرهای موجود، محاسبات ابری و سخت‌افزار نمایشگر (صوتی، لمسی) و چگونگی تبدیل داده‌های مفید به پوشش‌هایی که ادراک طبیعی کاربر انسانی را افزایش می‌دهد، بستگی دارد . نمونه‌هایی از واقعیت افزوده (AR) که به کشاورزان کمک می‌کنند عبارتند از تصویربرداری حرارتی، تعیین رطوبت خاک، ظرفیت جذب آب خاک، منافذ سطح خاک، نوسانات سطح عمودی، رواناب و نرخ‌های فرسایش مورد انتظار برای انواع بارندگی، شناسایی همه ژنوم های مربوط به یک گونه خاص، شناسایی گونه های برگزیده از بین تمام گیاهانی که کمبود مواد مغذی دارند یا توان تحمل آسیب های دیگر را دارند، اثرات و فعالیت گونه های مختلف جانوری و بسیاری کاربردهای دیگر امکان پذیر می گردد. البته فنآوری واقعیت افزوده (AR)در مراحل ابتدایی خود است و فرصت های خوبی برای تکامل آن وجود دارد. فناوری AR یک گزینه عالی برای غنی سازی خواسته های ادراکی و تعاملی کشاورزان فراهم می کند . واقعیت افزوده، از طریق دوقلوهای دیجیتال و آفرینش آواتارهای مجازی واقعیت عینی را تکمیل می‌کند. با این حال، در این فنآوری، موقعیت‌یابی محصول توسط اینترنت اشیا (IoT) و دستگاه‌های تولید محتوا تسهیل می‌شود. علاوه بر این، می‌تواند از تجسم و تفسیر داده‌هایی که کشاورز با هدف تعامل بیشتر سوابق روزانه را از طریق محتوای مجازی می‌خواند، بهره‌مند شود حتی میتوان با هدف استفاده از فناوری‌های واقعیت افزوده، برای پشتیبانی از تجسم داده‌های اینترنت اشیا، عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری مدرن را در چارچوب جدیدی که اینترنت اشیا را در یک محیط مبتنی بر واقعیت افزوده (AR)، یعنی “AR-Io ” ادغام می‌کند، بر اساس رویکرد شناسایی چند دوربینی که بتواند مختصات را به طور دقیق شناسایی کند، در شبیه سازی کرد. مثلا، اینترنت اشیا در زمینه دامداری به گونه ای طراحی شده است که یک دامدار بتواند فرآیند تولید را از زوایای مختلف تجسم کند و در نتیجه مشکلات را حل کند. کشاورزان می توانند مستقیماً از محیط دنیای واقعی با داده های اینترنت اشیا پیوند ایجاد کنند. بنابراین، AR-IoT وظایف نظارتی را افزایش می دهد و به کشاورزان و دامداران کمک می کند تا کیفیت محصول، سود مزرعه و پایداری محیطی را دقیق تر و هزینه ها را کاهش دهند. در حال حاضر مسئله مهم میزان سرمایه مورد نیاز برای استفاده از این فناوری کشاورزی دقیق (PA ) در مزارع است. در هر حال امروزه، متاورس کشاورزی را براساس جمع آوری داده های دیجیتالیزه، صبط حرکات، کاهش چرخه زیستی، بازخورد لمسی، شبیه سازی الکترومیوگرافی، ردیابی،محاسبات ابری و تجزیه و تحلیل آنها برای تصمیم گیری بهتر برای به دست آوردن عملکرد و کیفیت بالاتر محصول کشاورزی اتوماتیزه میکند. طراحی و اجرای یک سیستم کشاورزی جامع، یکپارچه با تجزیه و تحلیل داده ها و یادگیری ماشین به عنوان کشاورزی هوشمند نامیده می شود. در واقع هدف کشاورزی هوشمند توسعه یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری برای مدیریت کشاورزی است. کشاورزی هوشمند دقیق را می توان با کمک آخرین فناوری های حسگرها(شتاب‌سنج، ژیروسکوپ، مغناطیس‌سنج، GPS و غیره)، اینترنت اشیاء IoT)) ، بهپادهای بدون سرنشین (UAV ) ، سیستم واقعیت افزوده ( AR )، واقعیت مجازی (VR) الگوریتم های یادگیری ماشین (ML)؛ به کمک نمایشگرهای روی سر (HMD)، بازخورد صوتی و لمسی عینک‌های هوشمند (SGs)برای ایجاد یک محیط مجازی واقعی، تعامل کاربر با اشیاء مجازی، و انبوهی از سخت افزارهای کامپیوتری واقعیت افزوده دستی (مانند تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها) برای ایجاد یک فضای مجازی از روش شبیه سازی، هواشناسی هوشمند، واقعیت افزوده یا همان ترکیبی ” متاسنتز” افزایش داد. در هر حال، فن آوری های مدرن در حال نفوذ در تمام زمینه های فعالیت های انسانی از جمله کشاورزی هستند که به طور قابل توجهی بر کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی تأثیر می گذارد. متاورس کشاورزی را می توان به عنوان تلاشی برای بهبود نتایج کشاورزی ، افزایش دقت کار، تخیل، خلاقیت، رقابتی تر نمودن تولید، کاهش هزینه ها، افزایش کارایی، پردازش هوشمند، ارزیابی حجم انبوهی از داده های متنوع با ماهیت گوناگون، کاهش ردپای زیست‌محیطی با استفاده از اطلاعات مربوط آوارتارسازی به تغییرات زمانی و مکانی محصولات زراعی، واقعیت افزوده و مجازی و سایر جنبه هایی که منجر به نوسازی ساختار آتی کشاورزی می شود، توصیف کرد.




پژوهش/غنی‌سازی فرآورده‌های آردی

پایگاه خبری صنعت غذا و کشاورزی”اگروفودنیوز”،این مقاله و پژوهش توسط مهندس زهرا مروی، کارشناس پژوهش های نظری گروه صنعتی آناتا در ماهنامه صنعت غذا منتشر شده است.

مقدمه و تاریخچه

یکی از بهترین راه‌های دریافت موادمغذی ضروری با کمترین عوارض جانبی و به صورت گسترده در سطح جامعه، غنی‌سازی موادغذایی است. غنی‌سازی، افزودن یک ماده مغذی به یک ماده غذایی است که می‌تواند به طور طبیعی در آن وجود داشته باشد و یا فاقد آن باشد و باعث بهبود کیفیت کلی تغذیه‌ای آن ماده‌غذایی شود. اگرچه تولید غذا در جهان به حد کافی است، اما بخش قابل توجهی از جمعیت جهان دچار کمبود ریزمغذی‌هایی مانند کلسیم، روی، آهن و ویتامین‌ها هستند. در حال حاضر در جهان یکی از استراتژی‌های اساسی موثر و ارزان برای مهار و پیشگیری از اختلالات ناشی از کمبود ریزمغذی‌ها، غنی‌سازی موادغذایی است.

ریزمغذی‌های ضروری

به ویتامین‌ها و مواد معدنی ضروری برای حفظ سلامت در قالب یک تغذیه مفید ریزمغذی می‌گویند. ویتامین‌ها مواد مغذی ارگانیکی هستند که اغلب درون بدن ساخته نمی‌شوند یا مقداری از آن‌ها که ساخته می‌شود بسیار ناچیز است؛ بنابراین منبع تامین آنها، خوراکی‌ها و موادغذایی می­باشد. این ویتامین‌ها شامل ویتامینA ، ویتامین B1، ویتامینB2، ویتامینB6 ، ویتامین C، ویتامینE ، ویتامین K، بیوتین، فولیک­اسید، نیاسین و پانتوتنیک­اسید می­باشد. مواد مغذی غیر ارگانیکی نیز وجود دارند که نقش کلیدی در سلامت و تندرستی بازی می‌کنند که شامل مواد معدنی هستند. به این مواد عناصر کم مقدار گفته می‌شود که از آن جمله می­توان به مس، ید، آهن، منگنز، سلنیوم و روی همین‌طور عناصر پر مصرف مانند کلسیم، منیزیوم، پتاسیم و سدیم اشاره نمود.

فیبرهای رژیمی

در سال­های اخیر استفاده از فیبرهای رژیمی منابع مختلف در محصولات غذایی به دلیل اثرات مفید آن بر سلامتی افراد افزایش یافته است. فیبرهای رژیمی ترکیبات غیر قابل هضم (مقاوم به هضم / هیدرولیز) توسط آنزیم‌های گوارشی انسان و تشکیل دهنده دیواره سلولی گیاهان هستند و از پلی­ساکاریدهایی نظیر سلولز، همی ­سلولز و … تشکیل شده ­اند که دریافت آنها خطر بروز بیماریهای قلبی، عروقی و بیماری­های گوارشی و سرطان کلون را کاهش می­دهد.

غنی­ سازی فراورده‌های آردی

محصولات آردی و نان، مواد غذایی مناسبی برای غنی­ سازی هستند. با توجه به اینکه در کشور ایران نزدیک به ۶۵% جامعه دچار کمبود مواد مغذی هستند؛ کارخانجات صنایع­ غذایی تا حدودی با افزودن ریزمغذی­ها به محصولات خود، باعث پیشرفت چشمگیری در ارتقاء سلامت مردم شده­اند. طی سال­های اخیر حضور فیبرها در رژیم غذایی و غنی­سازی بیسکویت با فیبر اهمیت زیادی پیدا کرده است که دلیل این امر علاوه بر نقش فیبرها در رژیم غذایی، نقش بازدارندگی آنها در بروز سرطان روده بزرگ و نیز ناراحتی­های قلبی می ­باشد. بیسکویت­هایی که حاوی آرد کامل هستند، از محبوبیت زیادی برخوردارند. فیبرها به عنوان یک پر کننده از توسعه شبکه گلوتن در خمیر عمل آمده جلوگیری می­کنند، بنابراین تولید بیسکویت یا کراکر از آرد حاوی فیبر به نسبت آرد سفید خالص و یا بدون فیبر با ساختار بافت یکسان بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر از فیبرهای بر پایه کربوهیدرات به عنوان جایگزین چربی در فرمولاسیون کیک و کلوچه استفاده می­شود که نتایج تحقیقات حاکی از آن است که حضور فیبرها در فرمولاسیون نان، کیک و کلوچه موجب بروز خواص فراسودمند می­شوند. امروزه استفاده از فیبرهای گیاهی نظیر فیبر حاصل از چغندرقند، فیبر جو و سبوس برنج در فرمول موادغذایی مختلف از جمله فرآورده­های آردی به خصوص کیک اسفنجی بیشترین کاربرد را دارد. افزودن انواع فیبر تا میزان مشخص و با اندازه متوسط باعث بهبود کیفیت کیک می­شود؛ زیرا استفاده از مقادیر مناسب فیبر به خصوصیات نگهداری آب و بافت کیک کمک می­کند.

با توجه به افزایش سطح آگاهی عموم جامعه، اهمیت دریافت میزان کافی ویتامین D و کلسیم بر کسی پوشیده نیست. دریافت میزان کافی ویتامین D از بیماری­های خود ایمنی جلوگیری می ­کند. با توجه به تاثیر ویتامین D بر جذب کلسیم، کیک­های غنی شده که مورد تایید سازمان غذا و داروی ایران نیز می­ باشد، می­تواند به عنوان مکمل ایده ­آل جهت تامین سلامتی مردم پیشنهاد می­ شود. غنی­ سازی بیسکویت امروزه بسیار متداول شده است. معمولاً غنی ­سازی بیسکویت با ویتامین، فیبر و پروتئین انجام می­ شود. افزودن پروتئین در بیسکویت­ های غنی شده (استفاده ار آرد ترکیبی، کنسانتره و ایزوله پروتئین و پروتئین­ های هیدرولیز شده)، رفتار خمیر و محصول نهایی را تحت تاثیر قرار می­دهند و به طورکلی به دلیل رقیق شدن پروتئین­ های گلوتن و نشاسته، منجر به تضعیف خمیر و تغییر ویسکوزیته آن می­شود. غنی­ سازی بیسکویت با ویتامین­هایB12 ، B6 ، B2، A ،  Cو آهن یکی از روش­های جدید بسیاری از کارخانجات صنایع ­غذایی می­باشد که پیشرفت چشمگیری در این زمینه داشته­اند؛ چرا که رایج­ ترین حامل برای غنی ­سازی آهن، مواد غذایی بر پایه غلات (مثل غلات صبحانه، کیک، کلوچه و بیسکویت و…) می­ باشد. لازم به ذکر است حبوبات و پروتئین­های آب پنیر، به دلیل کیفیت پروتئین ­های خود و مواد تغذیه­ ای و درخواست­های تکنولوژیکی می­توانند منبعی از پروتئین­ ها برای غنی ­سازی بیسکویت باشند.

در این راستا گروه صنعتی نجاتی- اناتا با سابقه ­ی بیش از ۸۰ سال در تولید انواع بیسکویت­های سبوس­دار گندم و جو (غنی از فیبرهای رژیمی) گام بزرگی در بهبود سلامت مصرف­ کنندگان ایرانی داشته است.