1

یادداشت/”رویکرد ریزوماتیک” در بازمهندسی شبکه تعاونی‌های روستایی ایران به قلم حسین شیرزاد

دکتر حسین شیرزاد
دکترای توسعه کشاورزی

امروزه شبکه تعاونی‎های کشاورزی و روستایی ایران دارای تعداد ۷۳۳۲ اتحادیه، شرکت‎های تعاونی و تشکلهای کشاورزی با ۱۳ اتحادیه سراسری و ملی و تعداد ۲۷۷۵ شرکت تعاونی روستائی با ۳۳۶ اتحادیه استانی و شهرستانی و ۴٫۴۱۸٫۶۵۱ نفر؛ تعداد ۱۹۰۲ شرکت تعاونی کشاورزی با ۱۱۱ اتحادیه استانی و شهرستانی، تعداد ۳۰۹ شرکت تعاونی زنان روستائی در سطح استانهاو شهرستانها با ۵۵٫ ۳۶۸ نفر عضو، تعداد ۱۳۵۹ شرکت تعاونی تولید با ۶۷ اتحادیه استانی و شهرستانی و دارای ۳٫۲۴۱٫۶۱۴ هکتار اراضی کشاورزی اعضاء و ۴٫۰۵۲٫۰۴۶ هکتار اراضی کشاورزی تحت پوشش، تعداد ۳۰ شرکت سهامی زراعی ثبت شده با ۷۶٫۰۰۰ هکتار اراضی تحت پوشش و ۸۱۰۵ بهره‏‌بردار، تعداد ۴۴۵ نظام صنفی کشاورزی استانی و شهرستان با بیش از ۷۲۷٫۳۰۷ عضو، بزرگترین شبکه روستایی کشور در بازارهای مالی، کار و سرمایه روستایی و کشاورزی محسوب نمود.

اما در شرایط فعلی، شبکه تعاون روستایی کشور همگرایی حداقلی با نیاز بخش‏های تخصصی و سیاست‏های تولیدی- توزیعی بخش داشته و بواسطه فربهی ساختار، در مسیر هم‏افزایی با سایر اندامواره‏‌های موجود در نظام کشاورزی کشور نیست بنابراین دور از ذهن نیست که ساماندهی مجامع شبکه تعاون روستایی ایران، ادغام تعاونی‎های کوچک، زیان‏ده، ناکارآمد، فاقد سرمایه و ایجاد تعاونی‎های کارآمد و بازنگری قوانین و مقررات در جهت اصلاح مؤلفه‏‌های مؤثر بر کارآمدی شبکه سازمان مرکزی تعاون روستایی در انجام ماموریت‎های محوله از مهمترین ضروریات تاریخی در بازمهندسی ساختارهای فنی و حقوقی حاکمیت شرکتی شبکه تعاون روستایی ایران محسوب میشود.

تقویت منابع مالی، افزایش سرمایه، ارتقای توان تخصصی، با ارزش نمودن سهام، قابل خرید و فروش کردن سهام شرکت‎ها، حرکت به سمت ایجاد نظام‎های بهره‌‎برداری کاراتر در زنجیره تامین و عرضه این واحدها. به موازات کنترل‎های درونی بیشتر، ضرورت حسابرسی دقیق و مدیریت بهینه مالی این واحدها و توقف هرگونه صور متنوع واسطه گری وجوه در واحدهای اعتباری تعاونی‎ها، بسته هایی ضد فساد و تعارض منافع در ساختار ۶۰ ساله شبکه تعاون روستایی به شمار می آیند.

تقویت تعاملات شبکه‎ای بین اتحادیه‎‌ها (ایجاد ارزش افزوده در تعاملات بین تعاونی‎ها) از طریق شبکه‎‌های افقی و عمودی یعنی اتحادیه‎‌های تعاونی شهرستانی، استانی و سراسری؛ اتحادیه تعاونی کشاورزی برای انطباق با شرایط جدید ناشی از آزادسازی بازار و پیدایش سوپرمارکت‌ها با تخفیف قابل توجه به ایجاد سوپر مارکت‌هایی به منظور فروش مستقیم محصولات به مصرف‎‌کنندگان اقدام کرده که نتیجه آن کاهش قیمت‌های خرده‌‎فروشی و در همان حال کسب قیمت‌های منصفانه برای کشاورزان، ضرورت امروزین تعاملات درون شبکه به شمار می‌آید.

اما این شبکه با این وسعت و قدمت تاریخی نیاز مبرم به بازمهندسی دارد. شبکه تعاونی روستایی کشور باید رفتارهای منطقی و عقلانیت تجاری از خود نشان داده و فرصتهای بازاری را بشناسد و درک کنند با چه سازوکاری به طور “فرصت مدار و سود محور” در خدمت بازار کشاورزی و تحولات آن قرار میگیرد.

کشاورزی هوشمند در دهه آینده قطعا زنگ‌های تغییر را برای پی ریزی بنایی نو در سلسله نهادهای سنتی کشاورزی ایران فراهم خواهد نمود، بنابراین لازمست که از امروز در پی ایجاد ساختارهای نهادی و بسترهای قانونی لازم برای پذیرش تغییرات وسیع در تعاونی‎های روستایی و بخش کشاورزی باشیم.

رفتار سازمانی در شبکه تعاونی‎های روستایی و کشاورزی کشور باید از مدل‌های سنتی تعدیل ریسک جهت تاب آوری حداکثری عبور کرده و بر ایجاد سیستمهای تلفیق افقی، اتحادهای استراتژیک، خوشه‎‌های سینرژیک و کشاورزی قراردادی، کشت سفارشی، به موازات پایش هدفمند، پیش آگاهی، مقاوم‌سازی و کاهش آسیب‏‌پذیری تمرکز کنند.

به نظر می رسد رویکرد ریزوماتیک، راهی برای تقویت اکوسیستم شبکه تعاونی‎های روستایی کشور با استفاده از ظرفیت‎های ذاتی آنها در مواجه با پیدایی اکوسیستم‏های زراعی ناپایدار، آلودگی محیط زیست، کاهش کمی و کیفی محصول و کارایی انرژی، و برون رفت از سیر قهقرایی اکوسیستم‏های طبیعی و خشکی و خشکسالی‏های سه دهه اخیر(مباحث تغییر اقلیم) در کشور ‎باشد.

“ریزوم”، به عنوان یک استعاره زیست شناختی، نمادی برای رشد چندگانه و نامحدود از طریق اتصالات ممتد است. در واقع، مفهومی که در مقابل درخت و رشد درختی است که بر خطی بودن و تسلسل هرمی حرکت شبکه تعاون روستایی تأکید دارد. فضای ریزوماتیک با تأکید بر “شدن، نمادیسم، قلمروزدائی و بازقلمروسازی و تأکید بر اصولی همچون ارتباط و ناهمگنی، چندگانگی، تفکر واگرا ، منطق سیستم های پیچیده، گسست نادلالت‌گر، طراحی و تجربه‌گرایی استعلایی، تمرکززدائی، نفی دوالیسم و سلسله مراتب، قدرت ابتکار ( اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد)”؛  ملهم از آرای “ژیل دلوز” فیلسوف پست مدرن و پساساختارگرای فرانسوی است که استعاره ریزوم و فضای ریزوماتیک خود را از زیست شناسی الهام گرفته است.

نگره ریزومی ضد تمرکز و نظم راکد معمول است و با محدودیت و سکون نمی‌سازد. بنابراین می تواند شبکه تعاون روستایی را از رکود و جمودی که بیش از  ۳۰سال با آن دست به گریبان است، خارج سازد.

از منظر “دلوز” دو گونه رویکرد وجود دارد. رویکرد ریزومی افقی و ارتباطی یا ریزوماتیک (rhizomatic)و رویکرد سلسه مراتبی عمودی و درختی،(arborescent)، و این دو با هم در ذات خویش متفاوتند. تفکر ریزومی، فضاها و ارتباطات افقی و چندگانه و همه‌جانبه را تداعی می‌کند اما تفکر درختی با ارتباطات خطی و عمودی و گوش به فرمان سر و کار دارد.

درخت، انتساب است؛ اما ریزوم ارتباط است. شبکه تعاون روستایی به ارتباط، پویایی، درهم‌تنیدگی فضایی‌مکانی، ایجاد اتصال و پیوستن به شبکه‌های ارتباطی هوشمند، غیرمتمرکز، سیال و مبتنی بر خلاقیت در فضای مجازی بازارها نیاز دارد.

بازمهندسی ساختاری با رویکرد ریزوماتیک به کمک طراحی الگوریتم‌های کارآمد مدیریتی، شرایط و قابلیت پاسخگویی شبکه تعاونی ها را نسبت به نیازهای متنوع امروزین جامعه کشاورزی و روستایی ارتقا می بخشد.

رویکرد ریزوماتیک با مجازی‌سازی و بی‌مکانی همراه است و جهان‌زیست امروزین بخش کشاورزی که با جهان ارتباطات در زنجیره های ارزش(ملی-بین المللی) و دنیای شبکه‌ای عجین شده، و جهان اینترنت که با فشرده کردن زمان و مکان تاریخی و کنار هم قرار دادن آگاهی‌های گوناگون، به کمک اقتصاد دانش بنیان، شبکه‌ای درهم تنیده از اطلاعات ایجاد کرده‌است، ترسیم‌کننده فضای پویا و سرزنده ریزومی است.

در گذشته، تدوین اساسنامه سازمان مرکزی با ساختار سلسله مراتبی درختی و فرض «نگره مارشالی صرفه‏های تجمیع» بر این بود که می توان با هم‎جواری جغرافیایی، دسترسی اتحادیه‏ها به یکدیگر، بازاریابی و برگزاری بازارهای مشترک، رسوخ در بازارهای هدف را تسهیل نموده و موقعیت جغرافیایی اتحادیه‏‌ها، سرعت انتشار دانش و اشتراک گذاری منابع موجب ارتقاء قابلیت‌های هر یک از آن‏ها خواهد بود.

اما تجارب سالیان اخیر نشان داده اتحادیه‏‌های استانی به خودی خود از پتانسیل سینرژیک یا هم‏افزایی در برابر پیش‏آمدهای غیرمنتظره یا کاهش هزینه‏‌های مبادله ای به واسطه‌ی مجاورت جغرافیایی برخوردار نیستند. این بدان معنی است که محیط جغرافیایی، نتوانسته به واسطه «کارایی جمعی حاصل از عمل مشترک» اعتماد و سرمایه اجتماعی را تقویت نموده و با «تولید فضا» به کارآمدتر شدن ابزارهای دستیابی و اشتراک اطلاعات در حوزه سازمان، فضا و روابط قدرت، بازار و تغییرات تکنولوژی کمک کند.

بنابراین شبکه تعاون روستایی در شهرستان‎ها باید با تحرک بیشتر در فضای بازارهای منطقه‌ای و ناحیه‌ای از حالت رکود و رخوت خارج شده و ارتباط هم‎افزای بیشتری با شبکه تعاون روستایی استانی و منطقه ای داشته باشند. شبکه های منطقه ای تعاونی‎ها باید با درک عمیق‎تر نسبت به مازاد تولیدهای فصلی (بیش بودها) و کمبودها، پیشاپیش به فکر خروج محصولات مازاد از حوزه تحت مدیریت خود به بازارهای منطقه‎ای بوده بدیهی است این رابطه درون شبکه ای “با ساختار سلسله مراتبی دهه چهل”، اگرچه در دهه ۵۰ و ۶۰ خورشیدی منشاء اثر بوده لیکن با تکامل بازارها و پیچیده شدن محیط تولیدی و مناسبات تکنیکی و حقوقی در بخش کشاورزی کارآمدی خود را از دست داده است.

مدل ریزومی دلوز می تواند به عنوان یک مدل پربارور و مثمر ثمر برای نوآوری و خلاقیت در شبکه تعاون روستایی ایران استفاده شود زیرا این مدل بر تمامی فعالیت های خلاقانه و نواندیشانه که همواره حالت انعطاف پذیر و سیال دارند تأکید دارد و ضرورتاً از کنترل های هدفمند، متمرکز، سلسله مراتبی هیرارشی و ساختارگرا گریزان می باشد.

لذا زمان آن رسیده تا با اتخاذ تصمیمات ساختاری ـ نهادی جدید علاوه بر اتحادیه‏های موجود استانی شامل؛ اتحادیه‏های تعاون روستایی، اتحادیه تعاونی تولید و اتحادیه نظارت کشاورزی، دو اتحادیه جدید به نام «اتحادیه اعتباری» و «اتحادیه بازاریابی» به منظور کمک در انجام فعالیت‌های اعتباری و بازاریابی شرکت‏های تعاونی تشکیل گردد.

به شکلی که با ایجاد اتحادیه‏‌های جدید تخصصی استانی، وظایف اعتباری و بازاریابی شبکه تعاونی‎ها، که در حال حاضر توسط برخی از اتحادیه‏ها به صورتی بسیار محدود انجام می‏شود، به اتحادیه‏های جدید مزبور واگذار شده و نقش اتحادیه استانی، منحصرا، ایجاد هماهنگی، نظارت و آموزش پرسنل و مدیران شرکت‏ها گردد.

تغییر کارکرد اتحادیه‌‏های شهرستانی و استانی از حالت هرمی، سلسله مراتبی و انتزاعی حاضر به زنجیره‏ای و ریزوماتیک درچهارچوب قانون و رفع مغایرتهای قانونی، با تاکید بر حذف لایه‌‏های غیرقانونی و غیرضروری نظیر اتحادیه‌‏های شهرستانی و اتحادیه‏‌های استانی و تعریف دو حوزه صف و ستاد در شبکه، یقینا به اصلاح ساختار و چابک‏سازی شبکه و تعیین تکلیف تعاونی‏های غیرفعال و راکد (فعال‏سازی –ادغام –انحلال) خواهد انجامید.

وضع فعلی ساختار چهار سطحی شبکه شامل (اتحادیه ملی، اتحادیه‌‏های استانی، اتحادیه‏‌های شهرستانی و تعاونی ها) که میراث تاریخی به ارث رسیده است با درک تحولات امروزین محیطی، نیازمند بازنگری ساختاری-کارکردی است.

این ساختار با ساختار پیش‏بینی شده شبکه در قانون نیز در تعارض آشکار است. این در حالی است که بر اساس قانون می‏بایستی به ساختار سه سطحی شبکه شامل شامل (اتحادیه‌‏های ملی، اتحادیه‌‏های منطقه‏ای و تعاونی‏های روستایی) می‏‌رسیدیم. بنابراین باید بپذیریم که در اصلاح کارکردها و ساختار شبکه عقب افتادگی یا “تاخر فاز” داریم.

در زمینه سایر ساختارها هم ایضا، مثلا نیمرخ نظام نظارتی تعاونی‏ها و اتحادیه‏ها در قانون عبارتست از سه سطح (اتحادیه ملی نظارت و هماهنگی، اتحادیه نظارت و هماهنگی منطقه‏ای و تعاونی‏های روستایی) که متاسفانه بصورت نیم‏بند در سطح اول متوقف شده‏ایم و در سطح دوم نیز تشکیلاتی بطور ناقص راه‏اندازی شده است.

در قانون پیش‏بینی شده، ضروری است تا در کنار اتحادیه ملی روستایی و کشاورزی کشور (بند ۱ ماده ۱۳۴)، اتحادیه‏‌های منطقه‏ای تعاونی‏های بازرگانی تشکیل شود که تاکنون این مهم انجام نشده است.

ضرورت امروزین دیگر، تشکیل اتحادیه‏‌های تخصصی است که روند تشکیل آنها به کندی پیش رفته است، مآلا باید گفت که ساختارهای ما در شبکه اشکالات ساختاری عدیده ای دارد. چنانکه در شرایط حاضر کشور دارای (۳۰۷) اتحادیه تعاونی روستایی شهرستان، (۳۱) اتحادیه تعاون روستایی استان، (۱۱۷) اتحادیه کشاورزی استانی، (۴۷) اتحادیه تعاونی تولید شهرستان، (۲۵) اتحادیه تعاونی تولید استان و (۱۰) اتحادیه‏های ملی است.

چنین ساختاری در دنیا منحصربفرد بوده و نشان از نوعی بی نظمی و آنارشی در بیش از ۶۰۰ اتحادیه و کارکردهای پرهزینه این نهادها دارد.

پرداختن مداوم به سیاست استحاله و دگردیسی تدریجی اتحادیه‌‏های روستایی و کشاورزی، شهرستانی و استانی به اتحادیه‏‌های منطقه‌‏ای و ادغام آنها در یکدیگر (مواد ۶۰ و ۶۱ قانون)، در راستای اتخاذ “راهبرد شبکه منطقه‏ای ریزوم وار” که رشد و توسعه هماهنگ را از طریق روابط مکمل و پیوندهای سازمان یافته روستایی – شهری در سطح مناطق مختلف کشور توصیه می‏کند، نیاز به گرایش به سمت رویکر ریزوماتیک در گروی ارتقای تدریجی، بازمهندسی و پایداری شبکه تعاون روستایی کشور دارند.

امروزه در شبکه های تعاونی روستایی مدرن، از ریزوم به‌مثابه یک استراتژی فضایی بهره می‌گیرند تا الگوهای تولیدی-توزیعی و هم افزایی جدیدی را در رابطه میان دانش و فضا به ذی نفعان شبکه معرفی کنند. بهره‌گیری از سیستم فضایی ریزوماتیک در شبکه تعاون روستایی کشور می‌تواند به‌مثابه محیطی برای خلق و آفرینش امکانات و ظرفیت‌های فراوانی در رابطه با تغییر نهادی و ایجاد نهادهای جدید بواسطه طراحی ریزوماتیک فراهم آورد.

“شبکه تعاون روستایی ریزوم وار” برخلاف شبکه سلسله مراتبی درختی امروزین، به‌طور نامحدود گسترش می‌یابد و قادر است فعل “بودن” را به چالش گرفته و «شدن» را به نمایش بگذارد. حتی این رویکرد را می‌توان نمادی از “دسانترالیسم” در عصر شبکه های مجازی دانست و اینگونه آن را با کاربرد “فین تک ها، تفکر بلاکچینی، حضور استارتاپ ها و هوشمندسازی تجاری” در عرصه شبکه تعاون روستایی ایران قابل پیوند نمود.