1

نوآوری مالی صندوق های کالایی، ابزار نوسازی بازار محصولات کشاورزی

دکتر حسین شیرزاد
دکترای توسعه کشاورزی

ساختار مالی کشاورزی (Ag. structure Financial) یک نظام پیچیده است که اقتصاد کشاورزی هر کشور را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد. در گذشته هدف اولیه سیستم های مالی؛ این بود که تسهیلات لازم جهت تخصیص منابع مالی برای پیشبرد طرح ها، پروژه ها و برنامه های کشاورزی ملی فراهم آید.

در واقع در یک بازه زمانی معین، وظیفه سیستم مالی ارایه تخصیص منابع در محیط نامطمئن اقتصاد کشاورزی بود. اما امروزه در نظام مالی کشاورزی ایالات متحده آمریکا و کشورهای توسعه یافته اروپایی و حتی چین ؛ نوآوری های مالی برای مدیریت هزینه ها، مدیریت ریسک ها، ارائه و توسعه محصولات و خدمات به منزله ابزاری است که در محیطی مطمئن رضایت مندی بیشتری را برای ذی نفعان و بهره برداران نظام مالی ایجاد کند.

انگیزه اصلی توسعه ابزارهای مالی در بخش کشاورزی مانند هر بخش دیگری تسهیل فرآیند کسب سود و ثروت آفرینی از منابع تولید است. کمبود ابزارهای مالی بر روی عمق بخشی بازارها اثر دارند. هر قدرعمق بازارهای مالی گسترده شود تولید ثروت در جامعه کشاورزی افزایش مییابد. فلسفه پیدایش نوآوریهای مالی به دو تغییر عمده در رشد خدمات مالی بر می گردد.

یکی کشش درآمدی افزون تر و دیگری مزیتهای رقابتی بین المللی؛ در حقیقت آزادسازی ها (Liberalization )و جهانی شدن(globalization)  در پرتو رشد اقتصاد دیجیتال کالاها و خدمات کشاورزی منشاء تغییرات گسترده ای در اقتصاد کشاورزی در سطح ملی گردیده اند.

حال اگر کارکرد کلان بازارهای مالی را به دو بخش بازار پول و بازار سرمایه تفکیک کنیم، بطور متعارف بازار سرمایه پاسخ‌گوی واحدهای بزرگ مانند هولدینگهای کشاورزی تخصصی، کشت و صنعت ها و شرکتهای سهامی زراعی بوده و بازار پول وظیفه حمایت از واحدهای زراعی خرده پای کوچک و شرکتهای خانوادگی کشاورزی متوسط المقیاس را به عهده دارند.

با درک این شرایط، قانون برنامه ششم توسعه و ماده ۳۳ قانون بهره‌وری بخش کشاورزی در این زمینه ظرفیتهای بی سابقه ای را برای استفاده بخش کشاورزی از بازار سرمایه فراهم نموده است. شرکت های کشاورزی بواسطه حمایت های حقوقی- قانونی می توانند، نسبت به اتخاذ موقعیت مناسب خرید یا فروش در قراردادهای سلف، سلف موازی استاندارد، پیمان آتی، قراردادهای آتی یا قراردادهای اختیار معامله روی هر یک از دارایی‌های مشمول صدر این ماده در چارچوب مقررات بازار سرمایه اقدام کنند.

قانون جامع بهره وری کشاورزی محملی شد تا بخش کشاورزی با استفاده از مواهب تاسیس صندوق های کالایی بتواند به کمک بانکها، شرکتهای تامین سرمایه و صندوق‌های سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار(بعنوان ضامن نقدشوندگی و سودآوری واحدهای صندوق سرمایه‌گذاری کالایی) و نهادهای بورسی، نقش اتحادیه های اعتباری را جهت تجمیع منابع،  قدرت بازار و سرمایه گذاری در محصولی خاص را در کشور ایفا و این پارامترها را در فراگرد مشتق سازی، تبدیل به واحدهای صندوق کالایی نموده و با ایجاد پرتفوی سرمایه گذاری در حوزه اوراق بهادار مبتنی بر کالاهای کشاورزی، ظرفیتی برای هم افزایی سرمایه های خرد به سرمایه گذاری های بزرگ تر بوجود آورد.

در واقع، صندوق کالایی یک میانجی یا نهاد حد واسط حرفه‌ای تحت پایش است که بواسطه توسعه بازار مشتقه، وظیفه بازارگردانی و سرمایه گزاری روی اوراق مبتنی بر محصول را انجام می‌دهد. از سوی دیگرعرضه کالا را نیز بر اساس تقاضای بازار و تغییر قیمت‌ها و توزیع ریسک سبد سرمایه گذاری سرمایه گذاران تنظیم ‌کند و سبب شود تا تولید کنندگان کالا به واسطه محدودیت هایی که در فصل برداشت دارند، متضرر نشوند و چون این صندوق ها از نوع صندوق های قابل معامله (ETF) هستند،گواهی سپرده آنها می تواند به عنوان پشتوانه تامین مالی مورد استفاده قرار بگیرد.

یعنی بواسطه دارایی پایه گواهی سپرده کالای کشاورزی هم کشاورز از بابت قیمت آینده محصولاتی که هنوز کشت نکرده، مطمئن ‌شود و هم خریدار آن کالا روی فعالیت‌های تولیدی قابلیت برنامه‌ریزی پیدا ‌کند.

در روایت بین المللی، ایجاد خالص ارزش دارایی های صندوق (NAV)، ارزش روز هر واحد سرمایه گذاری صندوق را با توجه به وضعیت پرتفوی صندوق نشان می دهد بنابراین صندوق‌های تخصصی برای هر محصولی، قطعا به رونق معاملات آن کمک کرده؛ چرا که این صندوق‌ها به طور تخصصی در بازار کالای مشخص شده ورود خواهند کرد و سعی آنها بر این است که با بهره‌گیری از شرایط حاکم بر بازار بهترین موقعیت را اتخاذ کنند تا به سوددهی مناسب برسند.

پس می‌توان برای هر نوع کالایی که قابلیت استاندارد پذیری و انبار شدن داشته باشد، صندوق کالایی تاسیس نمود؛ مانند زعفران، پسته، کنجاله ها، جو، گندم، ذرت؛ و….در نظر بگیرید اگر مثلا جوجه یک‌روزه، دام زنده، کشمش، زیره سبز، زعفران یا پسته در بورس کالای ایران به شکل گسترده عرضه شود.

به یقین، مشکل شفاف‌سازی قیمت‌ها و امکان محاسبه قیمت تمام‌شده واقعی و صعوبت کسب و کار و نقدینگی این گروه از فعالان کسب و کارها نیز برطرف می شود.

مزیت های دیگر این صندوق می تواند کمک به تامین مالی، پشتوانه سازی برای تامین مالی در شبکه بانکی به پشتوانه گواهی سپرده کالایی، نقدشوندگی بالاتر، تجمیع سرمایه ها، امکان سرمایه گذاری دربازار کالا برای سرمایه گذاران خرد و فرصتی برای سرمایه گذاریهای جدید باشد.

وجود صندوق‌های کالایی باعث می‌شود که واسطه‌ها، سفته‌بازان و بازارسازان در یک بازار متشکل ، قابل کنترل و سازمان یافته، بصورت شناسنامه دار در یک بازی برد-برد و شفاف، با حاشیه سودی معقول و سازمان یافته، همگرا تر در کنار حوزه تولید و مسئولان دولتی قرار بگیرند.

توسعه صندوق های کالایی علاوه بر اینکه می تواند به صنایع پیشین و پسین زنجیره ارزش و تولید کشاورزی کمک کند، می تواند منابع سرگردان شرکتها، تشکل ها، اتحادیه های تعاون روستایی و فعالینی را که به دنبال حوزه های جذابتر سرمایه گذاری در بخش کشاورزی هستند را در خدمت زنجیره ارزش درآورد و از هدر رفت و بازده قلیل منابع نقدینگی که در بخش های مختلف تولید در گردش است، جلوگیری کند.

این صندوق ها ریسک فروش محصولات را به‌شدت کاهش داده و کشاورزان را در برابر ریسکهای حقوقی، قیمتی، مالی، تلاطمات تورمی بازار، کاهش تاب آوری عملیاتی، کاهش نقدینگی( Liquidity) و فقدان سرمایه در گردش مکفی، بیمه خواهد کرد. در نهایت اینکه پیشرفت صندوق های کالایی به عنوان “ابزارهای حمایتی بازارمحور مدیریت ریسک”، برای توسعه گواهی سپرده و اوراق مشتقه از محصولات کشاورزی نیاز به تقویت بیشتر مناسبات بورسی در ادراک سیاستگزاران کشاورزی کشور و همکاری بورس کالا، نهادهای مالی-پولی فعال کشاورزی و برنامه ای همگرا تر در سپهر آتی بخش کشاورزی کشور دارند.




هست و نیستِ کشاورزی ایران، اینبار به دستِ کیست!؟

علیرضا صفاخو
روزنامه نگار

به حکم مسئولیت تاریخی و مشابه آنچه در صفحه شطرنج سیاست جهان نیز مشهود است؛ «وزیر» به واقع کسی است که به منظور کم کردن بار حکومت و رئیس‌جمهوری همکاری می‌کند؛ و نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهوری قسمتی از کارهای مملکتی را به وی می‌سپارند.

با توجه به این تعریف از جایگاه وزیر در نظام‌های حکمرانی جدید جهان، وزیران یعنی اشخاص دارای اختیار اجرایی بالا در حوزه تخصصی محوّله که در بخش کشاورزی به عنوان دستگاه اجرایی متولی تولید صفر تا ۱۰۰ از خاک تا سفره نقش کلیدی در امنیت غذایی شهروندان و متعاقب آن امنیت اجتماعی و حتی سیاسی حکومت‌ها را بر عهده دارد.

در این میان به دنبال معرفی «آیت‌الله رئیسی» به عنوان رئیس‌جمهوری دولت سیزدهم، فارغ از هرگونه قضاوت در خصوص ویژگی‌های مثبت یا منفی در کارنامه پیشین و پیش‌داوری در خصوص آینده مدیریت وی در این مسئولیت که در آینده آشکار خواهد شد؛ بخش کشاورزی نیز از فردای روز معرفی وی به عنوان رئیس‌جمهوری اسلامی جدید که البته دور از انتظار هم نبود، شاهد گمانه‌زنی‌های متعدد در خصوص گزینه‌هایی شد که قصد و عزم پوشیدن رختِ وزارت در بخش کشاورزی را کرده‌اند. گزینه‌هایی که با استناد به رزومه‌هایی عمدتا مختصر که بعضا برای انتصاب به «معاونت وزارت» نیز کفایت نمی‌کند، چشم به خیابان‌های «پاستور» و طالقانی دوخته‌اند تا برای «هست و نیستِ کشاورزی ایران» تصمیم‌های سخت بگیرند، حتی اگر بنا نباشد که تصمیم بسازند..!

با این وجود و حسبِ انتظار رایج، گزینه‌های مشتاق وزارت در ایران بجای اینکه برخلاف رویه مرسوم در نظام‌های پارلمانی و مردم‌سالار دنیا از درون احزاب بجوشند و رئیس‌جمهوری یا نخست‌وزیر نیز با فراغ بال و تکیه بر سوابق گزینه‌های تربیت شده، « کلید و مُهر» اتاق وزارت را به او بسپارد، همه راه‌های رسیدن به اوج صدارت در وزارت، به توصیه این و آن با استناد به چند شاخص کلی عنوان شده باز می‌گردد! آن هم وزیری که قرار است با یک امضای ساده برای مدیران ستادی اجرایی، آب و نان تولیدکنندگان و همچنین محتویاتِ سفره ۸۵ میلیون ایرانی را تعیین کند.

حال با توجه به آنچه از گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای در هفته‌ها و روزهای منتهی به معرفی وزیران به مجلس به گوش می‌رسد، جمعیت پرشماری برای «خدمت در این جایگاه» داوطلب شده‌اند که به دلیل فضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه، موجب دلهره و دلشوره زیاد نزد تولیدکنندگان شده است. کشاورزان و صنعتگرانی که گرفتار در یک دور باطل و تکراری از مشکلات شده‌اند و قضاوتشان از عملکرد مجریان، دیگر ارزیابی توانایی یا ناتوانی آنها نیست، بلکه رسیدن قاطبه جامعه به باور تلخ جدیدی است و آن «عدم اراده» حتی حداقلی برای بهبود امور حکمرانی در تمام عرصه‌ها از جمله تامین امنیت غذایی (به معنای واقعی و نه شعاری) است. امنیتی که در آن نه فقط برای پر کردن شکم گرسنگان و جمعیت کثیر زیر خط فقر در ایران، بلکه برای «تغذیه سلولی» آحاد شهروندان احساس مسئولیت شود و وزیر و مدیران منصوبش صرفا در قید و بند روش‌های دور از شان و حرمت انسانی مانند اعطای با منّت صدقه و یارانه به ملتش نباشد!

شهروندانی که با مشاهده ایجاد قرارگاه‌های مرغ و تخم‌مرغ و احتمالا سایر محصولات خوراکی در ماه‌ها و سال‌های آتی، ناگزیر خواهند بود در صف‌های بلند کف خیابان، بجای «مدیریت هوشمند» از مواهب به اصطلاح خلاقیت‌های خیره‌کننده مانند دسترسی به «کارت هوشمند توزیع غذا» بهره مند شوند و برای الطاف مسئولان خادمشان سوت و کف هم بزنند!

در چنین شرایطی است که از سویی بخش پررنگی از جامعه، ناامید از تلاش برای رفع ایرادات، دست شسته‌اند و بخشی از نسل جوان هم در حال جستجوی موقعیت مساعد برای انواع گزینه‌های مهاجرت و پذیرش ریسک‌های عاطفی، جانی و مالی آن هستند!

حال با جهات عنوان شده از دورنمای نزدیک وضعیت کشاورزی در ایران، از رئیس جمهوری انتخابی انتظار می‌رود که در تار و پود سوابق وزیر منتخبش، اراده و دغدغه اساسی جهت حل همان حداقل‌ها که از یک دولت با مختصات دولت سیزدهم (و نه بیشتر از آن) را داشته باشد، نه وزیری که با نداشتن حداقل سابقه اجرایی حتی در سمت‌های رده پایین مجموعه وزارت جهادکشاورزی و صرفا به دلیل تلاش و تقلای برخی نزدیکان متوقع برای فشار به رئیس‌جمهوری در تلاش جهت اقناع او به معرفی وزیر مطبوع آنها هستند! چرا که وزیری با حداکثر رزومه اجرایی «اعطای وام برپا کردن دارِ قالی در تعدادی از روستاهای کشور» و نه تجربه مدیریت حتی در یک مرکز خدمات کشاورزی شهرستان، بِینی و بین‌الله در قد و قامت یک مدیر ارشد اجرایی در بخش کشاورزی نیست!

به راستی، وزیر احتمالی دولت جدید چه برای بخش کشاورزی در چنته دارد!؟ نقشه راه متمایز و البته علمی و کارشناسی وی با توجه به چالش‌های مهم ارزی و اقلیمی چیست؟ چه توان و سابقه اجرایی و حتی مشاهدات میدانی از موانع تولید بخش کشاورزی و زخم‌های عمیق بر پیکره بخش کشاورزی دارد؟ آیا به مانند واپسین وزیر جهادکشاورزی دولت تدبیر و امید، بجای استفاده از «روابط عمومی هوشمند»، دغدغه ادغام «امور بین‌الملل» وزارتخانه را در مرکز روابط عمومی یک وزارتخانه عریض و طویل به عنوان کارنامه مدیریتی ناکام خواهد داشت که حتی از اداره یک «پایگاه خبری» ساده ناتوان مانده است!؟

آیا از اساس توان تعیین تکلیف مساله به درازا کشیده شده‌ی《الگوی کشت» برای بخش کشاورزی و همچنین تنظیم بازار اصولی و با توجیه اقتصادی انواع نهاده‌ها را خواهد داشت یا همّ و غمِ خود را برای ریخت و ‌پاش‌های غیرضروری خواهد گذاشت!؟ آیا وزیر جدید جهادکشاورزی نیز به مانند وزیر «با حیا و حتی دانشگاه دیده» امروز در «روز جهانی زنبور» امسال اقدام خواهد کرد که برخلاف وزیران همتای خود در کشورهای با رتبه تولیدی پایین‌تر از ایران به پای یک زنبورستان نرفت و قدر «گرده‌افشان‌های کشاورزی» را به عنوان «نهاده زنده» گرامی نداشت!؟

آیا وزیر جدید، وزیری همچون وزیر کنونی خواهد بود که سوغاتش از سفر در واپسین روزهای وزارتش به روسیه، انجام یک مصاحبه با خبرگزاری روسی در وصف ظرفیت‌های بالا و بالقوه بین دو کشور خواهد بود!؟آیا وزیر جدید حداقل همان «اراده» جهادی ادعایی پیشوند نام وزارت جهادکشاورزی را خواهد داشت یا صرفا در پشت میزهای «خوش دکور» اتاق وزیر واقع در ساختمان «نونوار» خیابان طالقانی در جلوی دوربین رسانه‌های تصویری مانند صدا و سیما «ژست خیرخواهانه» برای کشاورزانی خواهد گرفت که ازسر استیصال اقتصادی، دام‌های آبستن خود را به کشتارگاه می‌فرستند و یک چشم آنها پر از اشک و چشم دیگرشان آغشته به خون است!

امید که روزی نیاید که وزیر جهادکشاورزی جدید هم وقتی برای یک سرکشی و بازدید نمادین به یک روستا مراجعه می‌کند، کشاورز دیگری همچون آن پیرمرد غیور و جسور طبسی، جلوی وزیر رو به رو شود و دست بر شانه او بزند و پس از خواندن شعری پر معنا به این مضمون که «روزگار است هر روز بدتر می‌بینم، این جهان را پر از خاک و خطر می‌بینم، دختران را همه جنگ است با مادر، پسران را همه بدخواه پدر می‌بینم.» بگوید: «خودتون می‌دونید و مملکتتون..!»
اعضای محترم ستاد انتخاب کننده وزیر، خاطرتان هست..!؟




ضرورت تاسیس نهاد مالی “صندوق ضمانت سرمایه گذاری کشاورزی” در زنجیره ارزش کشاورزی ایران

دکتر حسین شیرزاد
دکترای توسعه کشاورزی

اگرچه از سالهای ابتدایی دهه هشتاد ؛ تفکر تاسیس صندوق های ضمانت سرمایه گذاری بمنظور دسترسی بهتر به بازار اعتبارات بانکی، تنوع بخشی به منابع مالی ،افزایش حجم تسهیلات، افزایش زمان تسویه کامل، کاهش میزان وثیقه دریافتی، افزایش سرعت فرآیند اعطای تسهیلات و شرایط بهتری در مورد نرخ تسهیلات؛ تاسیس “صندوق های ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک” در سال ۱۳۸۳ زیر نظر وزارت صمت و “صـندوق ضـمانت سـرمـایه‌گـذاری تـعاون”، ذیل وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۸۸ عملیاتی شد. در این میان اما؛ متولیان بخش کشاورزی از این قافله عقب ماندند و نتوانستند از فضای ایجاد موسسات جبرانی و به شکل امروزی ترصندوق های ضمانت حمایتی آن دهه؛ استفاده نموده و برای نظام تامین مالی بانک محور خویش، نهاد حمایتی جدیدی بوجود آورند. طی سالهای بعد وزارت صنعت و معدن، این نهادهای مالی را توسعه داد و امروزه چهار نهاد مالی تضمین گر “صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع  الکترونیک، صندوق ضمانت صادرات، صندوق بیمه سرمایه گذاری فعالیتهای  معدنی و صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک”پایه های نوآورانه محصولات مالی در کشور را به موازات فعالیتهای” صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوقهای پژوهش و فناوری غیردولتی( ائتلاف مالی ۱۸ صندوق) ” تشکیل می دهند. پس از این منظر بخش کشاورزی دچار یک عقب افتادگی تاریخی در مبحث نهادسازی مالی می باشد.

در حال حاضر، تجربه موفق “صندوق های ضمانت سرمایه گذاری کشاورزی” به مثابه یک ضرورت، جهت جهش تولید و رونق مناسبات زنجیره ارزش در کسب و کارهای کشاورزی در ژاپن، مالزی، کره جنوبی، ایتالیا، فرانسه، انگلستان و آلمان برای بسیاری از کشورهای جهان تبدیل به الگو شده و جزیی جدایی ناپذیر از بسته حمایتهای مالی به جامعه ذی نفعان و ذی مدخلان کشاورزی به شمار می رود.

اصولا؛ نهادسازی مالی در حوزه کشاورزی در راستای نوسازی بخش و با هدف کاهش ریسک و پوشش انواع خطرات پیش روی سرمایه گذاران، بهره برداران و تجار کشاورزی و به عنوان ترتیبات نهادی “نظامات مکمل اعتباری”؛ در کنار «بانک های تخصصی کشاورزی»، «شرکت های تامین مالی و لیزینگ کشاورزی »، «شرکت‌های ضمانت اعتباری» و «صندوق های حمایت از توسعه کشاورزی» در دنیا از سابقه ای طولانی برخوردار است. چون بر طبق استانداردهای حسابداری، ترازنامه این صندوق ها با نسبت اهرمی بالا و  بیش از ۷ برابر سرمایه ثبتی خویش قدرت تحمل ریسک داشته و به کمک “پایگاه داده ریسک اعتباری” می توانند تاحداکثر تا ۷۵درصد اصل و سود تسهیلات بانکی کسب و کارها را ضمانت کنند.

پایگاه داده ریسک اعتباری کشاورزان، در اکثر کشورها از جمله فرانسه و ژاپن ذیل صندوق مزبور تاسیس شده و یک سیستم غیرانتفاعی است که با حق عضویت‌های بهره برداران متقاضی اداره می‌شود. اعضاء داده های خود را ارائه می‌کنند و بعد از صحت سنجی سوابق اعتباری و تعیین ریسک انتظار نکول و رتبه‌بندی اعتباری کشاورزان متوسط و بزرگ مالک یا شرکتهای کشاورزی، در پایگاه داده ها؛ امتیازدهی و ذخیره می شود. این سیستم نظام اعتبار رسانی به بخش کشاورزی را انتظام می بخشد.

البته از منظر حاکمیت شرکتی؛ دینامیزم کارکرد صندوق های ضمانت در چند محور از جمله میزان سرمایه، فرایندها و مراحل ارایه ضمانت، ساز و کار اداره صندوق و مبحث حقوق سهامداری یا مالکیت با یکدیگر تفاوت های جدی دارند.

صندوق های ضمانت سرمایه گذاری کشاورزی در اکثر کشورهای دنیا، بخاطر تکثر و تنوع ریسک در بخش کشاورزی توسط دولت ها اداره می شوند. دارایی های صندوق های ضمانت سرمایه گذاری شامل سرمایه اولیه و ذخایر است. همچنین سهام پشتیبانی که صندوق ها از کمک های دولتی، مؤسسات مالی و اتحادیه ها و اصناف زنجیره ارزش دریافت می کنند.

ماهیت محوری صندوق ضمانت سرمایه گذاری کشاورزی به غیر از تامین اعتبارات در حوزه مکانیزاسیون، هوشمند سازی و اینترنت اشیای کشاورزی،صنایع تبدیلی، تکمیلی، قرآوری و انبارش از طریق صدور انواع ضمانت نامه، سبب تسهیل در برخورداری از اعتبارات بانکی، تضمین منافع فعالان کشاورزی، تسهیل وصول مطالبات و خرید خدمات و کالا در بازارهای بورسی و غیر بورسی می شوند.

ارزشیابی ریسک اعتباری، صدور ضمانت نامه و جبران نکول، سه رکن اصلی صندوق ضمانت سرمایه گذاری می‌باشند. محور حمایتهای صندوق؛ حول مکانیزم ارایه ضمانتنامه اعتباری زیرساختی، ضمانتنامه اعتباری، بیمه نامه اعتباری و مشاوره مدیریتی دور می زند و در یک تقسیم بندی کلی تر ضمانت های صندوق به دو بخش اعتباری و پیمانکاری تقسیم می شود که ضمانت های اعتباری( تسهیلات بانکی سرمایه ثابت و در گردش) جهت پوشش کسری وثیقه تسهیلات اعطایی به کسب و کارها به نفع بانک ها و موسسات اعتباری دارای مجوز بانک مرکزی؛ صدور ضمانتنامه اعتبار خریدار( نهاده ها )که به نفع بهره برداران کشاورزی و تامین کنندگان نهاده و فراهم آوری امکان خرید اعتباری و نسیه صادر می شود و ضمانت نامه های پیمانکاری نظیر ضمانت نامه شرکت در مزایده، مناقصه، حسن انجام کار و پیش پرداخت برای اجرای انواع قراردادها در کشاورزی قراردادی و حتی کشت فرا سرزمینی، ضمانت نامه گمرکی ، ضمانتنامه های قضایی، ضمانت نامه استرداد کسور وجه الضمان (بیمه، مالیات) با شرایط سهل تر از سیستم بانکی به نفع فعالین اقتصادی زنجیره های ارزش کشاورزی صادر می شود.

البته صدور ضمانت نامه ها متناسب با روند افزایش سرمایه صندوق و تغییرات در فضای کسب و کار کشاورزی به پیش رفته، و بطور مستمر با پیشنهاد هیات عامل و طی تصمیمات مجمعی افزایش پیدا خواهد کرد.

اولویت های صدور ضمانت نامه؛ جهت گیری به سمت تزریق فنآوری و تحقیق و توسعه کسب و کارهای های کشاورزی، واحدهای صادراتی (دارای سوابق صادراتی)، اتمام طرح های ایجادی با پیشرفت فیزیکی حداقل ۷۰ درصد، تامین سرمایه در گردش جهت افزایش ظرفیت تولید صنایع تبدیلی تکمیلی، نوآوری های ژنتیکی بذر، کود و سم و طرح های اشتغال زا (طرح هایی که سرانه مالی اشتغال پایین داشته باشند)، خواهد بود.بر اساس تجارب جهانی؛ فعالیت های ضمانت سرمایه گذاری ها این قابلیت را دارد که محمل بسیاری از سیاستهای دولت جهت اجرایی نمودن سیاستهای الگوی کشت، آمایش آب محور و نظام بهره برداری مطلوب و هدایت منابع مالی باشد.

هدایت منابع مالی می تواند بعنوان ابزار خط مشی گذاری با اهداف متعددی از جمله هدایت منابع به نوع خاصی از مصارف (کشت علوفه و گیاهان کم آب بر)، بخش مشخصی از سیاست گذاری کشاورزی( اجرای الگوی کشت)، نوع مشخصی از نظام بهره برداری(تعاونی تولید، شرکتهای سهامی زراعی، کشت و صنعتها، هولدینگهای جندمنظوره زنجیره ارزش)، صورت پذیرد.بنابراین برای نوسازی آتی کشاورزی و جهش تولید ناگزیر به ایجاد نهادهای مالی نوین نظیر صندوق های ضمانت سرمایه گذاری کشاورزی در آینده ای نزدیک می باشیم.




اهمیت پشتیبانی و مانع‌زدایی از تولید در ایجاد ثبات اقتصادی

مهدی کریمی‌تفرشی
عضو هیات‌مدیره کنفدراسیون صنعت ایران

مبحث فضای اقتصاد، تولید و نوآوری چند سال است که توسط مقام معظم رهبری مطرح می‌شود و این حاکی از اهمیت موضوع تولید در رونق اقتصادی کشور است. حساسیت این موضوع در شرایط فعلی کشور به حدی است که امسال پشتیبانی و مانع‌زدایی از تولید به‌عنوان شعار سال از سوی ایشان مطرح‌ شده و سمت‌وسوی برنامه‌ریزی و خط‌مشی اداره کشور برای قوای سه‌گانه مشخص شد.

در سال ۹۹ اقدامات و تلاش‌هایی در جهت جهش تولید در کشور صورت گرفت، ولی کافی نبود و نتوانست اهداف اصلی این طرح را محقق کند و همچنان تولیدکنندگان با موانع متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که به رویکرد جدید و بازنگری جدی تمامی دستگاه‌ها و قوا در این حوزه نیاز دارد.

سرمایه‌گذاری در کشور در سایه تولید امکان‌پذیر است. عدم امنیت و ثبات اقتصادی همواره مهم‌ترین تهدید برای سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان بوده است. قوانین متغیر، شرایط پیش‌بینی‌ناپذیر و بی‌ثباتی بازار ارز همواره انگیزه و اطمینان خاطر را از تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران می‌گیرد و این ‌یکی از عواملی است که اقتصاد دلالی را در کشور رونق می‌دهد. اقتصاد بیمار خود ضربه مهلکی برای تولید در کشور است و مهم‌ترین عامل ایجاد تورم محسوب می‌شود. درمان این عارضه در کشور نظارت جدی و کنترل بی‌قیدوشرط تمام دستگاه‌های نظارتی و قوای سه‌گانه را می‌طلبد و تا زمانی که این عارضه مهلک در کشور وجود دارد، نمی‌توان به ایجاد فضای امن تولید و سرمایه‌گذاری چندان امیدوار بود.

پشتیبانی و مانع‌زدایی از تولید نیاز به ایجاد زیرساخت‌های حمایتی و بازنگری جدی در قوانین و مقررات دارد و همکاری جدی قوای سه‌گانه و تمامی دستگاه‌های نظارتی را می‌طلبد.

قاچاق کالا همواره یکی از موانع مهم توسعه تولید در کشور بوده است که ضربه‌های جبران‌ناپذیری به تولیدکنندگان وارد می‌کند و یکی از مهم‌ترین موانعی که در سال ۱۴۰۰ باید با همکاری قوای سه‌گانه با آن مقابله شود، مساله قاچاق در کشور است. برای حل این معضل قانون‌گذاری، اجرا و نظارت هر سه باید اصلاح و بازنگری جدی شوند.

ضعف نظام بانکداری کشور طی سال‌ها یکی از مهم‌ترین موانع تولید در کشور بوده است و همواره دست و پای تولیدکنندگان را بسته و نوعی حکمرانی ناعادلانه بر تولید وبنگاه‌های اقتصادی دارد. چه بسیار تولیدکنندگانی که با وجود تولید محصولات باکیفیت و نوآورانه و تلاش برای ایجاد اشتغال پایدار مورد بی‌مهری نظام بانکی قرار گرفته و به تعطیلی کشیده شده‌اند. تامین سرمایه و ارائه تسهیلات با تعرفه تولید و بخشودگی‌های عادلانه برای تولیدکنندگانی که به حمایت نیاز دارند باید در دستور کار بانک مرکزی قرار گیرد.

سیستم مالیاتی ناعادلانه سال‌هاست که مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی بوده و عارضه‌یابی در این حوزه به بازنگری جدی در شناسایی تولیدکنندگانی که نیازمند حمایت در این زمینه هستند و نیز شناسایی و برخورد با فرارکنندگان از پرداخت مالیات نیاز دارد.

بسیاری از پروژه‌های عمرانی سال‌هاست بر زمین ‌مانده است که فعال‌سازی آنها می‌تواند به اشتغال‌زایی و فعال شدن بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی کمک کند. هم‌اکنون بیش از ۸۰۰هزار میلیارد تومان پروژه نیمه‌تمام در کشور داریم. تزریق ۱۲۰هزار میلیارد تومان در پروژه‌های عمرانی یکی دیگر از برنامه‌های امسال مجلس است که امید می‌رود اجرایی شود.

بوروکراسی‌های اداری یکی از مهم‌ترین عوامل فرار سرمایه از بخش تولید، ایجاد بی‌انگیزگی و خوابیدن چرخ تولید در کشور است.  برخی شرکت‌ها محصولات بسیار خوبی دارند، اما چند سال است به دنبال گرفتن مجوز هستند و حتی بعد از گرفتن مجوز برای دریافت استانداردهای لازم تا انتشار محصول با موانع و بوروکراسی‌های متعددی مواجه می‌شوند که شاید سال‌ها کار تولید را با وقفه مواجه می‌کند. در چنین شرایطی چگونه می‌توان انتظار داشت که سرمایه‌گذاران با انگیزه و رغبت به حوزه تولید ورود کنند. متاسفانه سال‌هاست که این مانع بزرگ مورد غفلت واقع‌ شده و سرمایه‌ها را به حوزه‌هایی غیر از تولید و گاه اقتصاد دلالی سوق داده است.

نبود قوانین حمایتی از تولیدکنندگان یکی از موانع موجود است. در همه جای دنیا برای تولیدکنندگان و کارآفرینان شرایط ویژه تسهیل‌کننده و فرآیندهای بخششی ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شود که متاسفانه این موارد در کشور ما وجود ندارد، بنابراین زمانی که هزینه تمام‌شده تولید افزایش می‌یابد تولیدکننده به سمت دلالی و واسطه‌گری سوق داده خواهد شد.

از طرفی شبکه‌های توزیع در کشور ما بسیار ضعیف عمل می‌کنند. تولیدکنندگان نمی‌توانند محصولات تولیدی خود را به‌طور صحیح به دست مصرف‌کننده برسانند. هنوز فرآیند توزیع و پخش در بسیاری از بنگاه‌های تولیدی به‌طور سنتی انجام می‌شود. سیاستگذاران باید فرآیند را به سمتی پیش ببرند که هزینه تولید، زمان تولید و زمان رسیدن محصول به دست مصرف‌کننده را براساس قوانین و مقرراتی که وضع می‌کنند، کاهش دهند.

تولید و صادرات دو زنجیره مکمل متصل ‌به ‌هم هستند و صادرات رو به رشد موتور محرکه تولید است. قطعا رفع موانع صادراتی، شناسایی درست بازارهای صادراتی و حرکت اصولی در حوزه صادرات می‌تواند به رونق تولید و فعال شدن هر چه بیشتر این چرخه کمک کند. هم‌اکنون با ۱۵ کشور از مرز‌های خشکی و آبی مراودات اقتصادی داریم و باید صادرات به بازار‌های کشور‌های دور و منطقه را توسعه دهیم.

امید که با عزم جدی و اراده جمعی به‌موازات نگاه کارشناسانه و عمل‌گرایانه بتوانیم در سال ۱۴۰۰ تحولی جدی در توسعه تولید در کشور  ایجاد کنیم و شاهد جهش واقعی در چرخه تولید و اقتصاد کشور باشیم./دنیای اقتصاد




یادداشت/سریال اشتباهات مهلک در صنعت دام

اشتباهات سیاستگذاران اقتصادی در تعامل با صنعت دام و طیور محدود نیست؛ در طول ماه‌های بعدی به احتمال زیاد وضعیت آن به مراتب بدتر خواهد شد.

وضعیت صنعت دام و طیور کشور در طول سال‌های اخیر به هیچ‌عنوان رضایت‌بخش نبوده و خبرها و تحلیل‌ها از وخیم‌تر شدن اوضاع در این حوزه‌ها ظرف ماه‌های پیش‌رو حکایت دارند.

بسیاری از کارشناسان از درون و بیرون این صنایع تلاش کرده‌اند در طول این سال‌های تنش و گرفتاری، به این سوال پاسخ دهند که ریشه مشکلات این صنایع کجاست و طبیعتا راه علاج را چگونه می‌توان جست‌وجو کرد؛ اما به‌نظر می‌رسد بیشتر آنها در تحلیل‌ها و ارزیابی‌های خود این نکته را از قلم انداخته‌اند که هیچ عامل یا اشتباهی به تنهایی قادر نبوده و نیست چنین بحرانی را در این صنایع استراتژیک و به تبع آن، چنین تنشی را در فضای بازار مصرف محصولات این صنایع ایجاد کند.

وضعیت امروز این صنایع و بازار مصرف محصولات آن، حاصل سریالی از اشتباهات استراتژیک در سطوح مختلف است که همچون حلقه‌های یک زنجیر به یکدیگر پیوسته‌اند تا صنعت دام و طیور کشور را زمین‌گیر کنند.

  اشتباه نخست: نادیده گرفتن واقعیت

صنایع راهبردی، به خصوص آن گروه که همچون صنعت دام و طیور مستقیما با زندگی روزمره مردم سروکار دارند؛ سال‌هاست که بابت نادیده گرفتن واقعیت‌های اقتصادی از سوی سیاستمداران و حتی بدتر، تلاش اهل قدرت و سیاست برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات، هزینه‌های گزافی پرداخت کرده و می‌کنند.

سریال اشتباهات مهلکی که صنعت دام و طیور کشور را امروز تا این وضعیت بحرانی رسانده نیز از همین اشتباه تکراری آغاز شد. از پایان سال ۹۶ و آغاز سال ۹۷، اقتصاد ایران مجددا درگیر مجموعه‌ای از محدودیت‌های بین‌المللی شد که سقوط دراماتیک سطح تولید ناخالص داخلی کشور را در پی داشت. طبیعتا این افت شدید تولید، خود را در سقوط سطح مصرف و رفاه و کاهش شدید قدرت خرید مصرف‌کننده نیز نشان می‌داد. اما سیاستمداران آماده پذیرفتن این واقعیت نبودند.

افزایش شدید قیمت محصولات حوزه دام و طیور، در واقع از تبعات و نشانه‌های کاهش قدرت خرید مردم است، نه علت آن. سیاستمداران اما بدون درک یا توجه نسبت به این نکته تلاش کردند با تعقیب نقشه‌های توهم‌آمیز کنترل قیمت، بر این واقعیات سرپوش بگذارند و به این ترتیب خود و این صنایع را در معرض اشتباهات بعدی قرار دادند.

  اشتباه دوم: پافشاری بر راهبرد غلط کنترل قیمت

اشتباه دوم که در پی اشتباه اول، ضرباتی کاری بر پیکر صنعت دام و طیور کشور وارد کرد؛ پافشاری بر راهبرد غلط یا بهتر است بگویم آرزوی ناممکن کنترل قیمت‌ها بود. همان‌طور که پیش از این اشاره شد سیاستمداران نخواستند یا نتوانستند بفهمند که قیمت‌ها صرفا بازتابی از واقعیات و مناسبات فضای تولید و تجارت هستند و اگر روزی کسی توانست سایه‌ای را یا تصویری را در آینه، با بند و تور به دام اندازد؛ می‌توان امیدوار بود که بدون تغییر واقعیت‌های میدانی صحنه اقتصاد، قیمت‌ها را به صورت پایدار و با تکیه بر اهرم‌های مقرراتی مهار کرد یا تغییر داد.

اعمال محدودیت‌های تعزیراتی در بازار داخل و منع صادرات به بازارهای بین‌المللی صنعت دام و طیور را که پیش از این با کاهش قدرت خرید مردم آسیب دیده بود؛ بیش از پیش متحمل خسارت ساخت.

  اشتباه سوم: توزیع یارانه آن هم در جای غلط

یارانه ارزی ارائه شده روی خوراک دام که با درک ساده‌لوحانه سیاستمداران از مکانیزم‌های اقتصادی، قرار بود از طریق کاهش هزینه‌های تولید موجب کنترل سطح قیمت‌ها شود؛ در واقع انگیزه یا بهانه‌ای شد که دولت محدودیت‌های گسترده‌تر و مداخلات بیشتری در سراسر زنجیره ارزش صنایع دام و طیور اعمال کند و به این ترتیب توان تحرک و انعطاف‌پذیری این صنایع در برابر تحولات سریع و خطرناک محیط بیرونی را بیش از پیش تخریب کند تا به این ترتیب موج تازه‌ای از کاهش تولید و افزایش قیمت‌ها در این صنایع شکل بگیرد.

عده‌ای به اشتباه تلاش می‌کنند عامل افزایش قیمت نسبی محصولات صنایع دام و طیور را با رهگیری مسیر یارانه‌های به هدف نرسیده در صنعت توضیح دهند و کشف کنند. واقعیت این است که اصلا مهم نیست آیا دولت به اندازه کافی ارز برای تامین نهاده‌ها اختصاص داده است یا نه و واردکنندگان و عرضه‌کنندگان نهاده تا چه حد به تعهدات تجاری خود در برابر دریافت ارز ترجیحی عمل کرده‌اند؛ وقتی شما یارانه را در دورترین نقطه از بازار مصرف توزیع می‌کنید، طبیعتا باید منتظر باشید تا کمترین اثر این یارانه به مصرف‌کننده نهایی برسد.

  اشتباه چهارم: تلاش برای کنترل قیمت ارز

بازار ارز یکی از ستون‌های نظام تولید و تجارت کشور است؛ درک ناصواب سیاستمداران از نقش و جایگاه این بازار سبب شده است که تصور کنند می‌توانند با اعمال کنترل بر قیمت‌ها در بازار ارز، نوسان قیمت‌ها در سایر بازارها را نیز کنترل کنند.

پشتیبان این توهم، تجربه یارانه‌پاشی و اشباع بازار ارز با دلارهای نفتی در سال‌های گذشته است که شدت اثر آن، با اتکا به جایگاه مسلط تجاری دولت در بازار ارز طی سال‌های درخشان تجارت نفت، واقعا تاثیر قدرتمند (و صد البته غیرسازنده‌ای) بر مناسبات تولید و تجارت و از طریق آن بر سطح قیمت‌ها داشت.

امروز اما تفنگ خالی ارز یارانه‌ای، با پشتوانه بگیر و ببند و داغ و درفش کاری از پیش نمی‌برد و تلاش برای کنترل ارز از شاهراه این بازار کلیدی اقتصاد، آشفتگی و سردرگمی و ناتوانی در برنامه‌ریزی‌های بعدی را به تمام اقتصاد پمپاژ کرده است. طبیعتا این آشفتگی‌ها در صنایعی همچون دام و طیور که فرآیند تولید به نسبت طولانی، غیرقابل توقف و غیرقابل بازگشتی دارند، بیشترین خسارت‌ها را به بار می‌آورد.

از کجا می‌توان برگشت؟

اشتباهات سیاستگذاران اقتصادی در تعامل با صنعت دام و طیور به آنچه برشمردیم محدود نیست و همچنان می‌توان این لیست را بلند و بلندتر کرد تا رسید به نقطه بحرانی‌ای که امروز در آن قرار داریم و در طول ماه‌های بعدی به احتمال زیاد وضعیت آن به مراتب بدتر خواهد شد.

اما کجا می‌توان بر این سریال اشتباهات نقطه پایانی گذاشت و از مسیر خطا بازگشت؟ دولت بعد برای این کار فرصتی ارزشمند در اختیار دارد.

النجات فی‌الصدق! این دولت هنوز وعده‌ای به مردم نداده و می‌تواند بدون حیثیتی کردن آنچه با واقعیات سرد و بی‌رحم اقتصاد سروکار دارد، راه سیاستگذاری علمی را پیش بگیرد. مردم باید بدانند که وضعیت معاش‌شان یک‌شبه و یک‌ساله اصلاح نمی‌شود. با فرض عدم تغییر شرایط بین‌المللی، بازگشت به شرایط سال ۹۶ از نظر قدرت خرید، شاید نیاز به بیش از یک دهه زمان داشته باشد.

در این شرایط عقب‌نشینی دولت از مداخله مستقیم در بازار و رفتارهای مخربی همچون اعمال محدودیت در تجارت و قیمت‌گذاری دستوری، نپذیرفتن مسوولیت معاش مردم (که واقعا وظیفه و بضاعت دولت نیست) و همکاری با خبرگان صنعت برای اصلاح فضای کسب‌وکار صنعت آسیب‌دیده دام و طیور، در درجه اول صنعت را از فلاکت و تباهی نجات خواهد داد و در مراحل بعد می‌تواند ثبات را به بازار فرآورده‌های این صنعت بازگرداند. احیای قدرت خرید ملی، اما قصه طولانی دیگری است./ دنیای اقتصاد




ضرورت شکل گیری نهادهای تنظیم گر(رگولاتوری) در نظام حکمرانی کشاورزی کشور

دکتر حسین شیرزاد
دکترای توسعه کشاورزی

مدخلیت محوری کارکردهای نظام حکمرانی، ناظر بر اصول پنجگانه سیاستگذاری، تنظیم گری، تسهیل گری و ارائه کالاهای اساسی و خدمات مشخص است. اما پارامترهایی نظیر عدم کارآیی روشهای دولت محور، شکست بازار، وجود انحصار، کنترل قدرت لابی فعالین پرنفوذ، سود بادآورده، عدم تقارن اطلاعات، سرکوب قیمتی، کلاه برداری، فساد و نابرابری در قدرت چانه زنی، اطاله دادرسی و حل دعاوی، تخصیص بهینه و دستیابی به بهینه پارتو به صورت عادی محقق نمی شود، از این روی؛ نیاز به شکل گیری “نهادهای تنظیم گر” برای بهبود تخصیص منابع جهت جلوگیری از حاکمیت “فضای آنارشیستی” بر مناسبات اقتصادی-بازاری کشاورزی کشور نیاز امروز بخش است.

«تنظیم‌گری» در قالب «نهادهای مستقل تنظیم‌گر» در میان سطوح سیاست‌گذاری و تصدی‌گری قرار میگیرد تا از طریق «ابزارهای تنظیم‌گری»، واگذاری ها؛ بدون ایجاد انحصار و بروز رفتارهای ضدرقابتی موجب تغییر معادلات در روابط بین دولت و بازار( بخش خصوصی) شود.

حال اگر با “نگره فوکویی”، موضوع را به بخش کشاورزی تسری دهیم. در کشاورزی کشورهای توسعه یافته، کنترل ذی نفعان و ذی مدخلان؛ صرفاً از طریق اعمال مستقیم قانون محقق نشده و موضوع کنترل جامعه فعالان کشاورزی، ماهیتی غیرمتمرکز گرفته؛  پایداری حکمرانی کشاورزی با استفاده از نیروهای اجتماعی بخش به جای حکمرانی متمرکز دوام داشته و مبتنی بر نوعی قانون نرم(Soft Law) است که علاوه بر قوانین رسمی، موارد متعددی همچون ارزش های صنفی، خرده فرهنگ دهقانی، استانداردهای عرفی، چارچوبهای قراردادی، مفاهمه در سنت های تاریخی، هنجارهای اجتماعی بهره برداران و به طور کلی هر چیزی که برای شکل دهی و جهت دهی به “رفتار گروداران” کاربرد دارد را شامل می شود.

بنابراین جامعه کشاورزی مرکب از شبکه ای مشتمل بر بهره برداران، تجار، تامین کنندگان مالی و فعالین صنعت غذا(تکمیلی، تبدیلی، فرآوری و انبارش)، فعالین حمل و نقل تخصصی و توزیع کنندگان،می باشند که با تغییر شیوه‌ مداخله دولت در اقتصاد کشاورزی از “تصدی‌گری به تنظیم‌گری”، اعمال نظر تنظیم گر در قالب مکانیسم های پیچیده ای همچون تفاهم نامه ها، قراردادها، صورتجلسات تعهد آور، شروط ضمن قراردادها، انجام ارزیابی ها، اعطای گواهینامه، خودتنظیم گری های داوطلبانه  یا اجباری، راهنماها و فرآیندهای اجرایی استاندارد، ایجاد هنجارهای غالب اجتماعی و نیز استفاده از ابزارهای فرهنگی و رسانه ای جهت تعیین چارچوب منافع عمومی در کنار هم مجموعه پیچیده ای از جایگزین ها؛ ابزارهای مکمل را در اختیار تنظیم گران قرار می دهد که لزوماً محدود به قوانین و مقررات رسمی ابلاغ شده از ناحیه منابع اقتدار سیاسی نیست.

تنظیم گری نوعی تسهیم قدرت  بین دولت و نهادهای گوناگونی همچون اصناف کشاورزی، اتحادیه های تعاون روستایی، تعاونی های تخصصی، سازمانهای مردم نهاد، فعالین صنایع غذایی و حتی بانکها و مؤسسات اعتباری، مؤسسات اعتبارسنجی و بیمه ها هستند. این امر مبین پیچیدگی روزافزون حوزه های سیاستی در بخش کشاورزی و عدم توانایی فنی وزارت جهاد کشاورزی برای ورود به حوزه هایی است که از لحاظ موضوع چند بعدی و  پیچیده هستند و توانایی تخصصی لازم برای حل مسئله به تنهایی در وزارتخانه موجود نیست.

البته “حکمرانی مبتنی بر تنظیم گری” کاملا متعهد به چارچوب مقررات زدایی  و کاهش حضور سلسله مراتبی دولت است بطوری که در برخی از زیر بخشهای کشاورزی پس از تأسیس نهاد تنظیم گر؛ وظایف وزارتخانه تدریجاً به این نهاد واگذار میشود به عنوان مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی وظیفه کنترل بازار برعهده “نهاد تنظیم گر” قرار داده شده است، مثلا در بخش کشاورزی انگلستان و فرانسه، اسپانیا، اتریش و بلژیک  حداقل ۷ نهاد تنظیم گر در بخش کشاورزی فعال هستند که از کنترل برنامه های تنظیم بازار نهاده، نحوه تخصیص یارانه ها، تا کنترل های کیفی نظارت بر سلامت غذا ، انتصاب مدیران اصناف و اتحادیه ها را تحت رگولاتوری قرار می دهند.

بسیاری از این تنظیم گران بدون اینکه نیاز به کسب اجازه از وزارتخانه کشاورزی یا پارلمان داشته باشند؛ حق تعیین قیمت و مقررات گذاری در حوزه محصولات خود را دارند. البته گاهی قدرت برخی از آنها از یک بخش خاص نیز فراتر میرود و کل اقتصاد ملی را تحت تأثیر تصمیمات خود قرار میدهد. تنظیم گران اروپایی به عنوان نهادهای غیروزارتخانه ای طبقه بندی می شوند که ویژگی اساسی آنها “استقلال از دولت” در ابعاد مختلف است. این سازمانها مستقیماً به پارلمان گزارش می دهند، نظام مالی مستقل دارند و مستقل از دولت تصمیم گیری می کنند. چون دخالتهای دولت در امر تنظیم گری، سبب کاهش اعتبار تنظیم گران میشود، در مقابل وجود تنظیم گران مستقل از دولت در حکمرانی کشاورزی، ضمن تخصصی کردن فرآیند تنظیم گری، اعتماد به تصمیمات تنظیم گران را افزایش داده و ریسک سرمایه گذاری در بخش کشاورزی را کاهش می دهد.

از نگاه دیگر، نظامهای تنظیم گری به ویژه با مشارکت فعالین بخش کشاورزی میتواند به نوعی نمایانگر مشارکت سیاسی جامعه کشاورزی در اخذ تصمیمات کلیدی باشد حتی نمادی از ظرفیت های حکمرانی جهت مشارکتی بودن نظام سیاسی محسوب شود. استقرار تنظیم گری با مشارکت بازیگران و فعالین بخش کشاورزی از انزوای اجتماعی تشکل های کشاورزی و به حاشیه رفتن گروه های حرفه ای، دانشگاهی و اصناف بخش جلوگیری میکند. زیرا با درگیر شدن گروه های حرفه ای و تخصصی در سازوکار تنظیم گری، زمینه برای اثرگذاری بیشتر این گروه ها فراهم می شود و موجب ارتقای اعتبار تخصصی و مشروعیت نظام حکمرانی، توحید مساعی و افزایش همگرایی اجتماعی می شود.

وجود نهاد تنظیم گر و به کارگیری گروه های مختلف از یکسوی مشروعیت تصمیمات وزارت کشاورزی را بدون اینکه لزوماً بار مالی جدیدی را بر دولت تحمیل کند در امر حکمرانی کشاورزی بالا میبرد و از سوی دیگر نظام تنظیم گری به نوعی در یک ساختاردهی اجتماعی که مقوم نظام حکمرانی باشد مشارکت می کند و نقش میانجیگرانه و واسط بین حاکمیت و گرو داران بخش کشاورزی را پیدا می کند.

استقرار نظام تنظیم گری و به کارگیری متخصصین فعال اتحادیه ها و اصناف( حضور بازیگران غیرحاکمیتی)، امکان اعمال حاکمیت در کشاورزی کشور را برای دولت فراهم می کند. موضوعی که بدون وجود نظام تنظیم گری تحقق آن به دو دلیل مشکل است: نخست آنکه به کارگیری افراد متخصص(حقوقی، قضائی، فنی، مالی) هزینه زیادی برای وزارت کشاورزی دارد و تأمین این هزینه بار مالی دولت را افزایش میدهد و ثانیاً بسیاری از متخصصین حاضر به فعالیت در بخش دولتی نیستند. اما با استقرار نظام تنظیم گری به معنای نوین خود این مقصود حاصل می شود.

ازسوی دیگر وجود چنین شرایطی تا حدود زیادی ریسک ناشی از تصمیمات غیرتخصصی دولت در رابطه با حوزه های تخصصی بخش کشاورزی را کاهش می دهد.

وضعیت کنونی نظام حکمرانی کشاورزی در ایران نشاندهنده آن است که “استقرار نظام تنظیم گری در کشاورزی کشور” میتواند راهکار مناسبی برای برخی از مهمترین معضلات نظام حکمرانی در بخش کشاورزی باشد. تنظیم گری ابزارهایی همچون مقررات گذاری، تعرفه گذاری، تعیین مشوق و جریمه، امتازات وارداتی-صادراتی، تسهیل پروتکلهای کشت فراسرزمینی، رسیدگی به دعاوی و شکایات، طراحی مکانیسم ها، صورت بندی بازارهای هدف مند و طیف وسیعی از ابزارهای تکنیکی، انگیزشی و اجتماعی را در اختیار بخش کشاورزی می گذارد.

نقش وزارتخانه آن است که فضا و اطلاعات لازم را در اختیار قرار دهد، نسبت به مطالبات فعالان اقتصادی  بخش کشاورزی شفاف و پاسخگو باشد، و در شرایطی که مقررات، آیین نامه ها و حتی اساسنامه های قدیمی نیاز به اصلاح دارند، با پیگیری لازم، بستر تسهیل‌گری برای فعالیت مؤثرتر نهادهای تنظیم‌گر را فراهم آورد.

بطور سنتی چارچوب فکری شکل‌گرفته در حکمرانی کشاورزی ایران معمولا این گونه است که وزارت کشاورزی به تنهایی مرجع تصمیم‌گیری یا سیاست‌گذاری قلمداد شده است. انتقال از این چارچوب فکری به چارچوبی که نقشی به نهادهای تنظیم گر اجتماعی در سیاست‌گذاری یا تصمیم‌گیری بدهد، یکی از مهم‌ترین موانع شکل‌گیری نهاد تنظیم‌گر بخشی و مستقل است.

نهاد رگولاتوری، یک نهاد تنظیم‌کننده مقررات است که به‌دلیل بی‌طرفی و استقلال رأی می‌تواند با حکمرانی واحد، نظرات فعالان خصوصی کشاورزی، نمایندگان کمیسیون تخصصی کشاورزی مجلس، دانشگاهیان و نهاد دولتی را در یک مجموعه بطور توامان داشته باشد و “ثبات رویه و ثبات مقرراتی” ایجاد کند که هر دو این مقوله بر مشارکت سرمایه‌گذاران کشاورزی کشور تأثیر بگذارد.

یکی از وظایف نهاد رگولاتوری مستقل؛ مراقبت از رفتارهای غیررقابتی، ارایه مجوزها و ایجاد شفافیت در فرصت ها برای فعالان ، قیمت‌گذاری، توزیع سهمیه‌ها و رفع انحصارات طبیعی، نظارت و بازرسی و تشخیص اهلیت و شایستگی جهت استفاده از یارانه ها، تسهیلات بانکی، ارزی و حمایت‌هاست که نباید بی‌قید‌و‌ شرط باشند بلکه باید بر اساس توانمندی ها و ظرفیت‌های اشخاص حقوقی و برنامه‌هایشان برای ارتقای ظرفیت‌ها و قابلیت‌های بخش باشد. نهاد تنظیم‌گر باید بتواند از یکسوی به کمک تنظیم یک‌سری مقررات و دستورالعمل‌ها شرایطی ایجاد کند که فعالان بخش احساس کنند متکی بر شایستگی‌هایشان مورد توجه قرار می‌گیرند تا بتواند در عمل به سیاستهای پیش بینی شده و جذب سرمایه‌گذاری مؤثر باشد و از سوی دیگر  ابزار‌های لازم را برای اعمال آن تنظیماتی که خودش مقرر می‌کند،داشته باشد.

بدون ایجاد نهادهای تنظیم‌گری در وزارت کشاورزی؛ برنامه اقتصادی سامان‌یافته‌ای در بخش کشاورزی از طریق اجرای الگوی کشت، مناسبات تنظیم بازاری، تعیین قیمت تمام شده زنجیره محصولات، سیاستهای مالیاتی، بیمه و تامین اجتماعی، واگذاری شرکتهای دولتی بخش کشاورزی، مانع زدایی ها، حل مسایل مربوط به نهاده های کشاورزی و حل مشکل تخصیص آب در فضای بحرانی نخواهیم داشت.

از تمام ظرفیت‌ها و بخش‌های ذی‌نفع و ذی‌ربط باید در حوزه تنظیم‌گری استفاده کرد. از حاکمیت قضایی گرفته تا NGOها و غیره باید در تنظیم‌گری ها استفاده گردد. براساس ماده ۵۹ اصلاحی قانون سیاست‌های کلی اصل ۴۴، منبع تأمین بودجه نهاد رگولاتوری باید توسط نوعی عوارض پرداختی ازجانب شرکت‌های تحت تنظیم تأمین شود که بتواند از اعمال نظر دولت و تشکل‌های خاص بخش خصوصی در امان بماند.

شرکت‌هایی که تحت تنظیم نهادهای تنظیم‌گر قرار می‌گیرند، بسته به سطح فعالیت خود باید بودجه این نهاد را تأمین کنند و دبیرخانه آن میتواند با انتصاب دبیرکل توسط رییس جمهور محترم و واگذاری بخشی از اختیارات وزیر در وزارت جهاد کشاورزی باشد. در حال حاضر سیاست‌های دولت در بخش آب و کشاورزی توسطِ جامعه بهره برداران و بخشِ خصوصی بخوبی اجرا نمی‌شود و ما نیاز به بازتعریفِ مفهومِ تنظیم‌گری در سیاست‌های مانع زدایی ها، پشتیبانی ها، تعیین اولویت های آنی – میان مدت، خصوصی‌سازی، واگذاری و کوچک‌سازیِ وظایف دولت در بخش کشاورزی داریم.

ایجاد نهادهای تنظیم‌گر؛ به مثابه شبکه‌های مشارکتی سیاستگذاری، مکانیزمی ساختاری است که میتواندکنترل عمومی را بر مجموعه‌های دولتی-خصوصی که ارائۀ خدمت می‌دهند، فراهم نموده و در نقش ابزاری باشد که دغدغه‌های ملی “آب و کشاورزی” را به ضوابطی که همۀ فعالینِ حوزۀ کسب و کار کشاورزی می‌توانند در آن حوزه با سهولت کار بکنند، هم راستا(reconciliation ) کند. در واقع مجموعه‌ای از مداخلات حاکمیتی را با استفاده از انواعِ ابزارها بکمک بخش خصوصی و تشکل هابرای تحققِ اهدافِ اقتصادی یا اجتماعی بخش کشاورزی سامان دهد. یعنی هم منویات و سیاستهای وزارت جهاد کشاورزی را به قواعد قابلِ اجرا تبدیل کند و هم با تضمین منفعتِ عمومی( public interest)، تسهیل در کسب و کار فعالان خصوصی؛ تامین امنیت غذایی کشور را که اصلی‌ترین فلسفۀ وجودیِ وزارتخانه است، محقق نماید.




آب های پردازشی راه خلاقانه کم اثر کردن مشکلات بی آبی/ وقتی فناوری به کمک کشاورزی می‌شتابد

در سیستم آب پردازشی تلاش می­ شود تا با عبور دادن آب از یک دستگاه خاص و بدون اضافه کردن هیچ ماده شیمیایی سبب تغییر در خوشه های ملکول های آب شده و تغییراتی را در ساختار جذب آب در گیاهان به وجود می آورند.

دکتر محمد همت
پژوهشگر حوزه آب و فناوری های نوین آبی

این روزها، این واقعیت که کشور ایران در یک منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده است و باید برای مصرف منابع آبی خود بهترین راه ها را انتخاب کند، بر همه آشکار شده است. سیل اخبار تاسف آور درباره خشکی رودخانه ها و تالاب ها، تنش در آب روستاها و شهرها، کاهش سطح مخازن سدها و اخباری از این دست، مواردی هستند که هر روز برای همه بازگو می شود و در کنار آب، ذهن ها را هم درگیر تنش می کند. از یکسو عدم مدیریت صحیح منابع آبی کشور سبب شده بسیاری از هموطنان ما در زمینه تامین شرب و کشاورزی دچار مشکل شوند. از سوی دیگر به گواه آمار تا تاریخ ۷ تیرماه۱۴۰۰، در کشور حدود ۱۳۰ میلی متر بارش وجود داشته است که نسبت به بلندمدت ۴۲٫۱ درصد و نسبت به سال گذشته ۵۳٫۲ درصد افت را نشان می دهد.

مجموع این اتقافات در کنار بی علاقگی بسیاری از متولیان دولتی به مساله دانش روز در  حوزه آب و کشاورزی سبب شده است که روز به روز جنبه های بیشتری از تنش آبی کشور در زندگی مردم ظهور و بروز پیدا کند. در شرایط فعلی، چاره ای نیست جز اینکه با درک صحیح شرایط طبیعی کشور، به سمت ایده ها و فناوری هایی حرکت کنیم که ضمن کاهش مصرف آب، بهره وری را افزایش داده و امور کشاورزی و دامداری را با اختلال روبرو نکند.

 فناوری های مختلفی در دنیا بکارگرفته شدند که بهره­ وری آب را به ویژه در بخش کشاورزی افزایش دهند. یکی از عجیب ترین و جالب ترین این فناوری ها توسعه سیستم های پردازش آب است. در این سیستم ها تلاش می­ شود تا با عبور دادن آب از یک دستگاه خاص و بدون اضافه کردن هیچ ماده شیمیایی سبب تغییر در خوشه های مولکول های آب شده  و تغییراتی را در ساختار جذب آب در گیاهان به وجود می آورند.

این دانش تا آنجا پیش رفته که برخی شرکت های فناور خارجی با تضمین از این آب برای کاهش مصرف آب یا افزایش محصول مزارع کشاورزی استفاده می کنند .

* توسعه فناوری آب پردازش شده در ایران

 اتفاق بسیار خوب این است که در دو سال گذشته تلاش در جهت درک این فناوری و ساخت تجهیزات آن در ایران آغاز شده و فعالیت آزمایشگاهی و پایلوت آن نیز صورت گرفته است. گرچه هنوز کارائی صد درصدی این سامانه ها به اثبات نرسیده است، اما اثرات جالب و نیرومند آن بر روی گیاهان، محققان این حوزه را بسیار امیدوار کرده است. در دو سال گذشته، چندین نوع گیاه با گونه های مختلف توسط آب پردازشی، آبیاری شده اند که موجب تغییرات قابل اعتنایی در ریشه گیاهان و مقاومت آنها در مقابل تنش خشکی(رسیدن آب کمتر به گیاه) شده اند. در حال حاضر این طرح در یکی از مزارع تحقیقاتی تهران درحال اجرا می باشد و تاکنون نتایج امیدوارکننده ای را بالاخص در حوزه تنش خشکی و افزایش کارایی آب(جهت افزایش تحمل گیاه در مقابل کم آبی) در برداشته است.

معنای عمومی این تحقیقات برای کشاورزان آن است که در صورتی که این تحقیقات به نتایج کامل برسد، امکان کاهش مصرف آب از ۱۰ تا ۳۰ درصد بدون تخریب یا کاهش محصول وجود دارد. از سوی دیگر با توجه به وضعیت کم آبی امکان دارد که فرد کشاورز بتواند دوره آبیاری خود را طولانی تر کند، بدون اینکه گیاه بسوزد یا دچار مشکل جدی شود. همچنین هیچ نیازی به تغییر شیوه آبیاری مزارع و لوله چاه ها نخواهد بود و دستگاه به صورت انعطاف پذیر روی لوله های مختلف نصب می گردد.

اما چگونه چنین چیزی امکان دارد؟ آیا ممکن است که گیاه بتواند با آب کمتر به حیات طبیعی خود ادامه دهد؟

هنوز مکانیزم دقیق اثر آب بر روی عملکرد ریشه به اثبات نرسیده است، اما با توجه به شرایط موجود می توان گفت که با استفاده از آب های پردازشی، تغییرات در خوشه ها و نحوه جذب آب، سبب می شود کشش سطحی آب با خاک بیشتر شده و نحوه پخش آب در زمین تغییر می کند.

همانطور که در تصویر مشاهده می کنید، نحوه پخش آب با توجه به نوع آب تغییر می کند. هنگامی که گیاه در معرض این نوع از آبها قرار می گیرد، عملا فیزیولوژی جذب آب در گیاه تغییراتی خواهد داشت و در نوع آبگیری و شکل ریشه، ریشه های فرعی و تارهای کشنده تغییرات محسوسی ایجاد می گردد.

تغییرات در ریشه گیاه و عملا تغییر در نحوه آبرسانی گیاه و رطوبت خاک، موجب می گردد که امکان تغییراتی در میزان آبدهی به گیاه و مقاومت گیاه در مقابل خشکی فراهم شود. همچنین مطالعات اولیه نشان می دهد آبهای پردازشی در خاک، قابلیت کمتری برای تبخیر داشته و رطوبت خاک تا زمان بیشتری حفظ می شود. این مساله یکی دیگر از عواملی است که می توان با بهره گیری از آن، زمان آبدهی به گیاه یا دوره آبیاری را محدودتر و کمتر کرد. چیزی که برای ایران امروز بسیار ضروری است. مصرف آب کمتر در کنار بهره وری خوب کشاورزی.

نمونه واقعی از مقایسه ریشه دو گیاه کاشته شده با آب پردازشی و آب معمولی را در شکل مشاهده می کنید.  همانطور که ملاحظه می کنید تفاوت هایی در ریشه گیاهان وجود دارد که با توجه به کاشت هر دو گیاه در محیط کنترل شده و استفاده از  بذر یکسان، زمین یکسان، حجم آب یکسان و نحوه آبیاری مشابه، می توان صرفا علل این تغییرات را در آب پردازشی جستجو کرد.

از سوی دیگر همانگونه که پیشتر گفته شد، این فناوری سالهاست که در خارج از کشور رواج داشته و شرکت هایی خاص حتی با تضمین وارد ارائه این محصولات شده اند.

خبر خوب دیگر آنکه سامانه های تولید آب پردازشی نه نیاز به برق و نه نیاز به هیچ نوعی از انرژی دیگری ندارند. همچنین هیچ گونه مواد افزودنی به آب اضافه نمی شود. این سامانه ها خرابی یا نیاز به تعمیرات نخواهند داشت و به راحتی و با نگهداری صحیح، می توانند عمر چند ده ساله داشته باشند.

امید می رود دستگاه ها و سازمان های مرتبط، ضمن توجه به طرح های فناورانه مانند آب پردازشی، آبیاری زیر سطحی و …، زمینه و اعتبار لازم جهت آزمایش یا بهره برداری گسترده این جنس از فعالیت های علمی را در کشور فراهم کنند و ضمن افزایش بهره وری، موجب آسودگی خیال مردم و اطمینان آنان گردند.

منبع: فارس




رسالت های رئیس جمهور منتخب برای شکوفائی و رونق تولید

سید مصطفی هاشمی طبا

تجربه تاریخی نشان داده است که اگر حکومت ها و دولت ها بخواهند برمبنای تمامیت خواهی کشور را اداره کنند ناچارند ضوابط واحدی را بکار گیرند و مامورانی را جهت نظارت بر اجرای این ضوابط بگمارند تا عوامل اجرائی در کشور خطا نکرده و ضوابط را باجرا بگذارند. هر چند ممکنست در کوتاه مدت نتایجی حاصل شود اما در بلند مدت ناظران و مجریان مسئولیت های خود را به استهلاک سپرده و نوعی بی تفاوتی در کارها حاصل می شود.

حکومت ها و دولت ها اگر متکی بر مردم هستند سیاست های خود را باید براین اتکا بگذارند و اعتماد به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند و البته نباید راه های سوء استفاده را باز بگذارند چرا که در هر جامعه ای افراد سود جو از این راه ها سوء استفاده می نمایند.

حکومت ها باید بستر فعالیت مردم را تهیه کنند و کار را به آنان بسپرند. شکوفائی و رونق تولید مستلزم آنست که زیربنای مورد نیاز فراهم آید. سخت افزارها و نرم افزارهائی مورد نیاز مانند برق- مخابرات محل احداث واحد تولیدی – راه های دسترسی و امکان استفاده از ارز با نرخ منطقی از طریق ثبت سفارش بانکی (ونه دلال های ارزی و صرافان) و دسترسی به منابع تکنولوژی و ماشین آلات مورد نیاز را فراهم آورد و چنان نباشد که تولید کننده برای هر مورد دچار سرگردانی و کشف و حل معماهای بسیار گردد.

از سوئی رونق تولید (و البته ارتقاء کیفیت تولید) در زمانی ممکنست که تولید کننده بتواند بازار صادراتی را برای خود جستجو و پیدا نماید زیرا زمینه تولید، وجود بازار مصرف و خریدار است . اگر خریدار وجود نداشته باشد تولید کننده مجبور به توقف خط تولید خود می باشد. اینک در همه زمینه ها دچار مشکل هستیم و تاسف آنکه در سال رفع موانع تولید، اولین اقدام برای جبران مصرف زیاد برق قطع برق کارخانجات تولیدی می باشد همانطور که در زمان کمبود گاز اولین اقدام قطع گاز کارخانجات می باشد. حال تصور کنید که اگر سال رفع موانع تولید نبودیم چه بر سر کارخانجات تولیدی می آمد.

رئیس جمهور منتخب در سمت ریاست قوه قضائیه نشان دادند که به تعطیلی کارخانجات حساس هستند و حسب بیانات ایشان تعدادی از کارخانجات تعطیل شده با اقدامات قوه قضائیه بازگشایی گردید. اینک در سمت مدیر اجرائی کشور انتظار می رود نسبت به رفع مشکلات تولید و شکوفائی آن حساسیت ها و دقت های لازم را بکار گیرند. امری که طبعا در شرایط کنونی مشکل و گرانسنگ است.




حفاظت از کشاورزان در مقابل نوسانات قیمت و درآمد؛ مروری بر تجارب سایر کشورها

چون فعالیت های کشاورزی و دامپروری بر خلاف سایر بخش های اقتصادی با انواع بیشتری از ریسک ها مواجه است دولت باید با مرور سیاست های ناکارآمد گذشته، روش های متناسب و تجربه شده موثر در سایر کشورها را برای پشتیبانی بیشتر از این بخش به کار گیرد.

محمد شجاع الدینی
عضو هیات علمی دانشگاه

ماهیت ریسک پذیر تولید در کشاورزی با نوسان شدید قیمت محصولات کشاورزی همراه است. کاهش قیمت محصولات بر انگیزه تولید در کشاورزان اثر می گذارد و توانایی پس انداز و سرمایه گذاری در ارتقای فناوری تولید و افزایش بهره وری را از آنها می گیرد و در مقابل افزایش قیمت تمام شده تولیدات در مرزها، از رقابت پذیری در بازارهای صادراتی می کاهد. علاوه بر ریسک های محیطی ناشی از تغییر اقلیم و خشکسالی، تحریم ها، کاهش ارزش پول ملی و بحران اقتصادی ایجاد شده توسط همه گیری کرونا بر افزایش قیمت جهانی نهاده ها و هزینه های تولید در داخل افزوده است و تهدیدهای بیشتری نیز در آینده مورد انتظار است. ناکامی های داخلی در حفاظت از درآمد کشاورزان و حفظ حداقل استانداردهای معیشت آنها ایجاب می کند تا دولت سیزدهم ضمن تمرکز بر درون زایی به مرور تجارب جامعه بین المللی در این زمینه بپردازد. در این نوشتار، مهمترین تجارب اتحادیه اروپا، ایالات متحده امریکا، برزیل، چین و استرالیا طی چهار دهه اخیر مرور شده است.

اتحادیه اروپا

مجموعه اقدامات ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا (قبل از خروج انگلیس) در قالب بسته حقوقی به نام «سیاست عمومی کشاورزی-CAP» دنبال می شود که هدف آن «حفظ سطح مشخصی از استاندارد معیشت برای خانوار کشاورز اروپایی» است. اروپایی ها در ابتدا از طریق مداخله دولتی برای حفظ قیمت های بالا و ثابت برای محصولات کشاورزی اساسی و اقدامات داخلی (خرید تضمینی) و اقدامات مرزی (مشوق صادراتی و اخذ عوارض از واردات) عمل می کردند. بعد از دو دهه، به دلیل بروز عوارض سوء ناشی از این اقدامات، کمیسیون اتحادیه اروپا بازبینی اساسی را از طریق کاهش سیاست های «مداخله در قیمت ها» و «تغییرات تعرفه» و به جای آنها «پرداخت مستقیم به کشاورز» انجام داد. «پرداخت های مستقیم دولت» تا یک سوم درآمد کشاورزان را تشکیل می دهد و به سه شکل اصلی شامل: ۱- پرداخت خسارت بیمه در زمان حوادث طبیعی و بیماری ها ۲- پرداخت خسارت کاهش عملکرد محصول در اثر عوامل محیطی و ۳- پرداخت تثبیت درآمد در هنگامی است که کشاورز با کاهش درآمد بیش از ۳۰ درصد میانگین سالانه مواجه شود، انجام می شود.

ایالات متحده امریکا

امریکا بزرگترین صادرکننده محصولات کشاورزی در دنیا است. سیاست کشاورزی ایالات متحده از مجموعه ای از ابزارهای بسیار متفاوتی برای مقابله با نوسانات قیمت و درآمد کشاورزان نسبت به اتحادیه اروپا استفاده می کند. در حالی که اتحادیه اروپا برای حمایت از درآمد کشاورزان، «پرداخت مستقیم به تولیدکننده» انجام می دهد، ایالات متحده با ترویج استفاده از بیمه، ریسک درآمدی کشاورزان را کاهش می دهد. سیاست کشاورزی این کشور شامل حداقل ۶۰ درصد «ابزار بیمه» و بدون «پرداخت مستقیم» است اما اتحادیه اروپا کمتر از یک درصد «ابزار بیمه» و ۶۰ درصد از طریق «پرداخت مستقیم» عمل می کند.

برزیل

این کشور بعد از امریکا و اتحادیه اروپا، بزرگترین تامین کننده محصولات کشاورزی محسوب می شود. کشاورزی برزیل به وسیله دو وزارتخانه اداره می شود. «وزارت کشاورزی، دامپروری و پشتیبانی» که بر کشاورزی تجاری تمرکز دارد و «وزارت توسعه روستایی» که با کشاورزان معیشتی (خُرده مالکان) سر و کار دارد. بزریلی ها سه ابزار اصلی را برای کمک به کشاورزان در مقابله با نوسانات قیمت و درآمد ایجاد کرده اند: «اعتبارات توسعه روستایی»، «تضامین حداقل قیمت» و «یارانه های بیمه کشاورزی». کمک به حفظ درآمد کشاورزان از طریق «تضامین حداقل قیمت» شامل «خرید تضمینی به قیمت بازار» و «پرداخت هزینه نگهداری محصول» به تولیدکننده است. دولت برزیل همچنین با ارایه بیمه های ترکیبی و «بیمه عملکرد» نوسانات درآمد کشاورزان را کاهش می دهد به گونه ای که یا سهمی از حق بیمه کشاورزان را پرداخت می کند و یا خسارات به محصول ناشی از بلایای طبیعی را جبران می کند.

چین

چین، همزمان، هم بزرگترین تولید کننده کشاورزی در جهان است و هم بزرگترین واردکننده محصولات کشاورزی است زیرا تقریباً یک پنجم جمعیت جهان را در خود جای داده است. حمایت مالی از بخش کشاورزی در این کشور در دهه گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. ابزار اصلی حمایتی چین شامل «حداقل قیمت تضمینی» برای گندم و برنج و «مداخلات قیمتی» برای سایر کالاهای کشاورزی است. علاوه بر اعمال «تعرفه های واردات و صادرات»، «پرداخت مستقیم» به تولیدکنندگان غلات، یارانه نهاده ها (کودها و انرژی)، بذور اصلاح شده و ماشین آلات و همچنین «تامین طرح های بیمه کشاورزی» از مهمترین اقدامات حمایتی دولت چین از کشاورزان است.

استرالیا

استرالیا تولیدکننده و صادرکننده مهم کالاهای کشاورزی است و تراز تجاری محصولات غذایی آن به تدریج رو به مثبت تر شدن است. دولت در این کشور سیاست «حمایت قیمتی در بازار» را به تدریج کنار گذاشته است و آن را با «یارانه هدفمند به تولیدکننده» جایگزین کرده است. اگرچه تعرفه واردات محصولات کشاورزی و غذایی در استرالیا بسیار پایین است و صنعت کشاورزی استرالیا کاملاً «بازار محور» است اما همزمان مقامات دیپلماتیک و سفرای استرالیا در سایر کشورها نقش بسیار مهمی در تحقق دیپلماسی کشاورزی صادرات-محور به نفع کشاورزان این کشور دارند. دولت استرالیا عمدتا به «مدیریت ریسک­های مختلف تولید» متمرکز است. به عنوان مثال در طرح «ودیعه مدیریت مزرعه-FMD» تولیدکنندگان واجد شرایط اجازه دارند بخشی از درآمد (به صورت معاف از مالیات) در طی سال های با درآمد بالا را کنار بگذارند و آن در سال های بعد در صورت لزوم به عنوان «استراتژی مدیریت ریسک» برداشت و هزینه کنند. نیمی از بودجه دولت در کشاورزی صرف ارایه خدمات عمومی، حفاظت از محیط زیست و تحقیقات کشاورزی می شود. مهمترین ابزار مالی حمایت از تولید، سیاست «جبران مالی درآمد کشاورزان» شامل «کمک هزینه جبران خسارت حوادث طبیعی» و «معافیات­های مالیاتی» است.

در مجموع، چون فعالیت های تولید کشاورزی و دامپروری بر خلاف سایر بخش های اقتصادی با انواع بیشتری از ریسک ها شامل ریسک های محیط اقتصاد (ناشی از تغییر نرخ ارز، بهره بانکی، افزایش جهانی قیمت نهاده ها، نوسانات داخلی قیمت ها و …)، ریسک های بازار و مبادلات (تشدید واسطه گری غیرمفید و گسست زنجیره های تامین و ارزش)، ریسک سیاستگذاری (تغییرات سیاست های یارانه، مالیات، صادرات و واردات و …) و ریسک های تولید (خشکسالی، کاهش عملکرد، خسارت آفات و بیماری ها، حوادث طبیعی و آب و هوایی) روبرو است؛ همه ی کارگزاران حاکمیت موظف اند با مرور سیاست های ناکارآمد گذشته، روش های متناسب و تجربه شده موثر در سایر کشورها را برای پشتیبانی بیشتر و مانع زدایی موثر از تولید به کار گیرند.

منبع: تسنیم




کنسرو ماهی ، ناگهان چه شد؟

مهندس فرهاد اسکندری
مسئول کمیته واردات تن ماهیان سندیکای صنایع کنسرو ایران

از گذشته کنسرو ماهی تن مورد مصرف قشر کم درآمدتر جامعه بود، محصولی که علاوه بر ارزانی، با داشتن ارزش غذایی بالا سهم زیادی در سلامت و ایمنی غذایی جامعه دارد. کالایی استراتژیک برای حمایت از آسیب دیدگان بلایای طبیعی چون سیل، زلزله و خوراکی لذیذ در سفره های دانشجویی.

اما ناگهان چه شد ؟

بهای تمام شده مواد اولیه کنسرو ماهی تن ارتباط مستقیم به تورم و نرخ ارز دارد . اصلی ترین فاکتور خود ماهی است. ماهی مصرفی چند برند محدود و مطرح کشور صد در صد وارداتی است، با فرآیند صید و انجماد بسیار پیشرفته با حفظ کلیه فاکتورهای غذایی ماهی، درست به تازگی لحظه صید.

دیگر برندها اما از ماهی صید داخل استفاده می کنند و با توجه به فصلی بودن صید ماهی در داخل و حجم صید محدود ، تولیدکنندگان اگر نخواهند تن به تعطیلی کارخانه و بیکاری کارگران دهند، ناچار به واردات ماهی تن هستند که البته کیفیتی به مراتب بالاتر از صید داخلی دارد.

نسبت به روزگاری نه چندان دور، زمستان سال نود و پنج، ماهی همان ماهی است و قیمت جهانی آن با نوسان بسیار کمی همراه بوده، اما در همین فاصله پنج ساله همزمان با افت فاحش ارزش پول ملی در برابر ارزهای جهانی، قیمت تمام شده ماهی وارداتی در ایران هشت برابر و قیمت ماهی صید داخل، شانه به شانه هم نوع وارداتی تقریبا ده برابر شده است.

تحریم ها باعث اخذ کارمزد های سنگین ارزی انتقال پول به خارج از کشور شده و کشورهای دیگر برای کمک به ما در دور زدن تحریمها منابع ارزیمان را به یغما می برند.

به دلیل عدم فعالیت کشتیرانی های مطرح خارجی در ایران، برای رساندن ماهی از بنادر دنیا به سواحل کشورمان ، بعد از تعویض چند باره کانتینرهای یخچالی حاوی ماهی منجمد به جهت فرار از تحریم ، تولیدکننده ها و شرکتهای بازرگانی ناچار به پرداخت هزینه ای دقیقا معادل دو برابر قیمت حمل در شرایط غیر تحریمی و عادی هستند. به درازا کشیده شدن زمان حمل و افت کیفیت ماهی هنگام جا به جایی کانتینرها، خود موضوع دردناک دیگریست.

کمبود منابع بانک مرکزی در جهت تخصیص ارز برای واردات، حذف ماهی از لیست مشمول دریافت ارز یارانه ای، روند طولانی و طاقت فرسای عملیات ثبت سفارش در سامانه جامع تجارت ، زخم هایی است که مرهمی برایشان نیست.

افزایش نجومی قیمت روغن و بحران عرضه آن در کشور به دلایل مشابه، افزایش قیمت ورق فولادی جهت تولید قوطی کنسرو به دلایل مشابه، افزایش قیمت دربهای آسان باز شوی مورد استفاده در صنعت کنسروسازی به دلایل مشابه، افزایش قیمت هزینه چاپ قوطی و بسته بندی به دلایل مشابه و ده ها هزینه سربار دیگر ، همه و همه دست به دست هم دادند تا کنسرو ماهی تن که روزگاری بر سفره قشر کم درآمدتر جامعه بود به کالایی لوکس تبدیل شده و با افزایش ششصد درصدی قیمت در مدت پنج سال، این خوراک لذیذ و با ارزش از سبد غذایی مردم آهسته آهسته حذف شود.

با کم شدن حجم تولید ،کارگران بسیاری بیکار شده و تنها در صنعت کنسرو، کارخانه های بسیاری رو به تعطیلی رفته اند و یا با ظرفیتی پایین تر از توان واقعی و استفاده از ماهی بدون کیفیت به سوی کم کردن هزینه تمام شده حرکت کرده اند. مشکلات بر سر راه صادرات، خود داستان غمگین دیگریست که بیشتر آنها در نتیجه اثر تحریم ها هستند.

در انتها

در عصر حاضر هر کشوری برای بقا، ناگزیر به برقراری ارتباط با جامعه جهانی، رفع نیازهای داخلی از طریق واردات و هم چنین صادرات محصول خود برای ارز آوری و رونق اقتصادی است.

زیر سایه سنگین تحریم و عدم الحاق به قرارداهای بین المللی چون FATF ، نبود شفافیت مالی و هزاران هزار محدویت ناشی از تحریم هیچ راهی برای رونق تولید نیست و این نفسهای آخر تولید، روزی برای همیشه قطع خواهد شد.

پایان این مسیر جز سیاهی چیزی نیست.