اهم اخبار

یادداشت/ درنگی بر ساختار جامعه و توزیع شبکه تجارت جهانی محصولات کشاورزی

بدون دیدگاه

نویسنده: حسین شیرزاد ، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی

جهانی شدن در قرن نوزدهم درست در زمانی که کشورها شروع به ایجاد ساختارها و سیاست هایی برای بهره مندی از تجارت بین کشورها کردند، شتاب گرفت. پیشرفت فناوری، همراه با تشکیل نهادهایی مانند صندوق بین المللی پول (IMF)، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی (WTO) در دوران برتون وودز در سال ۱۹۴۴، جهانی شدن را افزایش داد. بیشتر کشورها شروع به تجارت با جهانی شدن کردند، بزودی سیاست های تجاری پیش نویس و موافقت نامه های تجاری منعقد شد. هیچ کشوری نمی خواست از بهره مندی از جهانی شدن کنار گذاشته شود. چون همگان می دانستند تقسیم کار بین المللی اثر ضد تورمی داشته و شرکت‌ها خواهند توانست تا نهاده‌ها و غذای ارزان‌تری را از خارج وارد و هزینه‌های تولید خود را کاهش و باعث کاهش سطح قیمت‌ها در سمت عرضه شوند. جهانی‌سازی شرکت‌ها و نئولیبرالیسم از دهه ۱۹۸۰ بر نیروهای جهانی مسلط شدند و این امر در طول زمان از طریق سیاست‌های دولت حول آزادسازی، مقررات‌زدایی و خصوصی‌سازی عمیق‌تر شد. حتی دولت‌های به ظاهر چپ میانه یا «راه سوم» برنامه‌های نئولیبرالی را ترویج کرده‌اند اما نتیجه آن این شده که راست‌های افراطی و میانه اکنون خود را از این دستور کار جدا کرده‌اند و نسخه‌ای بیگانه‌هراسی از جهانی‌زدایی را ترویج می‌کنند که با دستور کار اصلی رهایی‌بخش آن همخوانی ندارد. ظهور ترامپ و اصولا تفکر ترامپیسم گونه ای از این واقعیات انضمامی است.

نگره تاریخی جهانی شدن تجارت کشاورزی

اگرچه تجارت جهانی در صنایع پس از موافقتنامه عمومی تعرفه ها و تجارت (GATT) در سال ۱۹۴۷ به تدریج آزاد شد، اما فقط تاثیرات مذاکرات دور اروگوئه (۱۹۸۶-۱۹۹۴) و متعاقب آن توافقنامه سازمان تجارت جهانی (WTO) در مورد کشاورزی (AoA) در سال ۱۹۹۵ بود که فرآیند آزادسازی چندجانبه در تجارت جهانی کشاورزی را شامل شد. از سال ۱۹۹۵، تجارت مواد غذایی و کشاورزی از نظر حجم و کالری بیش از دو برابر شده و استفاده از منابع طبیعی برای تولید و صادرات محصولات غذایی و کشاورزی مانند زمین و آب نیز افزایش یافته است. مواد غذایی و محصولات کشاورزی پس از سال ۲۰۰۰ با شدت بیشتری مبادله شدند که نشان دهنده دوره اجرای تعهدات خاص کشور تحت AoA و الحاق چین به WTO در دسامبر ۲۰۰۱ است . سهم صادرات جهانی منشاء کشورهای با درآمد پایین و متوسط ​​از حدود ۳۰ درصد در سال ۱۹۹۵ به ۴۰ درصد در سال ۲۰۱۱ افزایش یافت و از آن زمان به بعد ثابت ماند و کشورهای با درآمد بالا ۶۰ درصد از سهم صادرات را تشکیل دادند. جهانی شدن، گسترش تجارت مواد غذایی و کشاورزی و تکامل زنجیره‌های ارزش جهانی توسط مجموعه‌ای از موافقت‌نامه‌های تجاری در سطوح چندجانبه و منطقه‌ای، تعرفه‌ها و سایر موانع تجاری را کاهش داد، حتی رشد تجارت مواد غذایی و کشاورزی در دهه اول هزاره جدید نیز به دلیل افزایش ارتباط بین کشورها بود. کشورهای بیشتری مشارکت خود را در تجارت جهانی غذا و کشاورزی گسترش دادند و چشم انداز و جغرافیای تجارت تغییر کرد. الگوهای خاصی که در آن کشورها با یکدیگر مبادله می‌کنند، «شبکه» تجارتی خاصی را ایجاد می‌کنند که موقعیت نسبی هر کشور و همچنین ویژگی‌های مهم بازار جهانی را منعکس می‌کند. بدین وجه که کشورهایی که با شرکای تجاری زیادی در ارتباط هستند و با شدت بالا تجارت می کنند، به هسته اصلی این شبکه تجاری نزدیک تر هستند. کشورهای دارای شرکای تجاری کم و شدت تجارت کم در حاشیه شبکه قرار دارند. همانگونه که تجارت مواد غذایی و کشاورزی در دهه ۲۰۰۰ به سرعت گسترش یافت. شبکه تجارت مواد غذایی و کشاورزی متراکم تر شد و کشورهای بیشتری با یکدیگر تجارت کردند در این میان کشورهای کم درآمد و متوسط ​​مشارکت بیشتری داشتند. یکی از کاتالیزورهای این فرآیند جهانی شدن، آزادسازی تجارت در سطوح چندجانبه و منطقه ای بود. ارزش کل مواد غذایی و محصولات کشاورزی تجارت شده بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ به شدت رشد کرد،  اما با بروز بحران مالی در سال ۲۰۰۸، روند جهانی شدن راکد گشت. این روند در سال ۲۰۰۹ به طور ناگهانی در نتیجه بحران مالی قطع شد. اما رشد تجارت در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ از سر گرفته شد و بفاصله کوتاهی ساختار شبکه جهانی تجارت مواد غذایی و کشاورزی تا سال ۲۰۱۹ غیرمتمرکزتر شد. چنانکه در سال ۱۹۹۵، فقط چند مرکز تجاری بزرگ بر شبکه تجارت غذا تسلط داشتند. اما با گذشت زمان، همراه با گسترش تجارت و ظهور بازیگران جدید، تعداد هاب ها افزایش یافت و تسلط هاب های فردی ضعیف شد. با منطقه ای شدن تجارت مواد غذایی و کشاورزی – تمایل کشورها به تجارت بیشتر در داخل یک منطقه نسبت به کشورهای خارج از منطقه – بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۹ افزایش یافته است. در شبکه تجارت جهانی غذا و کشاورزی، کشورها تمایل دارند تا خوشه های تجاری خاصی را تشکیل دهند و در داخل آنها تجارت بیشتری انجام دهند. این خوشه‌ها ممکن است منطقه‌ای باشند یا ممکن است گسترش پیدا کنند تا کشورهایی را در مناطق مختلف شامل شوند. آنها اغلب به دلیل نزدیکی جغرافیایی و یکپارچگی اقتصادی ناشی از توافقات تجاری شکل می گیرند.

جریان واردات یا صادرات یا پیوندها در تجارت بین المللی غذا و خوراک

در دنیای تجارت غذا؛ پیوندها جریان واردات یا صادرات بین کشورها را نشان می دهند. تعداد پیوندها نشان دهنده تعداد کشورهایی است که یک کشور خاص با آنها تجارت می کند در سطح جهانی، تعداد پیوندهای تجاری، یعنی تعداد جریان های تجاری بین کشورها، از حدود ۱۱۰۰۰ در سال ۱۹۹۵ به بیش از ۱۷۰۰۰ در پایان دهه دوم هزاره افزایش یافت با گذشت زمان و افزایش باز بودن بازار جهانی، کشورهای با درآمد پایین و متوسط ​​با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای با درآمد بالا ارتباط خود را افزایش دادند و حدود ۶۲ درصد از پیوندهای تجاری جهانی را در سال ۲۰۲۲ به خود اختصاص دادند.نگاهی به تکامل اتصال از نظر شدت تجارت – یعنی از نظر ارزش مواد غذایی و محصولات کشاورزی که از طریق این پیوندهای تجاری مبادله می شوند – بینش بیشتری را در مورد شبکه جهانی ارائه می دهد. در حالی که بسیاری از کشورهای پردرآمد و اقتصادهای نوظهور بزرگ از سال ۱۹۹۵ به خوبی به شبکه تجارت جهانی متصل شده اند، اکثر کشورهای جهان شدت تجارت خود را تا سال ۲۰۱۹ افزایش دادند. کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی در طول و پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی سابق دچار شکست ناگهانی شبکه تجاری خود شدند. پس از سال ۱۹۹۵، آنها پیوندهای تجاری خود را دوباره برقرار کردند و تا سال ۲۰۱۹ در میان گروه در حال گسترش کشورهای مرتبط در سطح جهان قرار گرفتند. در میان کشورهای خاورمیانه و جنوب صحرای آفریقا، برخی از کشورها همچنان کمتر در ارتباط هستند.

تغییرات ساختاری شبکه تجارت جهانی محصولات کشاورزی

از منظر تاریخی تحولات ساختاری شبکه تجارت جهانی محصولات کشاورزی به چند دوره قابل تقسیم است که هر دوره بیانگر کنشگران درگیر در شبکه تجارت غذا میباشد. تکامل ساختاری جوامع شبکه تجارت کشاورزی جهانی با الگوی افزایش جمعیت جهانی از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۸ همراه شد. آفریقا و خاورمیانه دو “نقطه داغ” رشد جمعیت بودند و چنین افزایش سریعی باعث افزایش مستمر تقاضا برای محصولات کشاورزی شده است. همچنین ظهور جوامع آسیای مرکزی-شمال آفریقا و آفریقای جنوبی را در این مرحله ترویج کرد و تقسیم جوامع تجاری را متنوع تر کرد. به طور همزمان، اقتصادهای پیشرو جهان منابع و مزیت های نسبی خود را در تولید به تجارت کشاورزی آورده اند، بنابراین تبدیل به گره هاب در جوامع مربوطه خود شده و نقش های مسلط را در شبکه های تجاری محلی ایفا می کنند. از قرن بیست و یکم، رشد جمعیت و افزایش سطح درآمد در جنوب جهانی، در کشورهایی مانند چین، منجر به افزایش سریع تقاضای مصرف مواد غذایی شده است و باعث ادغام آن در موج جهانی شدن اقتصادی شده است. قابل ذکر است، اگرچه چین در حال حاضر بزرگترین واردکننده در شبکه تجارت جهانی کشاورزی است، اما همچنان در معرض خطرات تجاری و بی ثباتی قابل توجهی قرار دارد. این تحولات بشرح ذیل عبارتند از:

۱- دوره تسلط جامعه آمریکایی-آسیایی (۱۹۸۶-۱۹۹۷): در سال ۱۹۸۶، شبکه تجارت کشاورزی جهانی عمدتاً به سه جامعه پیشرو تقسیم شد، که در میان آنها جامعه آسیای شرقی-آمریکایی در موقعیت اصلی مطلق قرار داشت جامعه اروپایی-آفریقایی با فرانسه و ایتالیا به عنوان قطب تجاری در رتبه دوم قرار گرفت. در مورد جامعه اروپای شرقی-آسیا، که شامل ۱۸ کشور همسایه به رهبری اتحاد جماهیر شوروی سابق بود، حجم تجارت آن تنها ۱۶ درصد از کل جهان را تشکیل می داد. ساختار کلی جوامع در این دوره با تسلط جامعه شرق آسیا-آمریکایی مشخص شد. ساختار شبکه محلی بر روی ایالات متحده متمرکز بود، در حالی که چین با حجم تجارت کم خود تا آن زمان تنها یک کشور پیرامونی بود. این ساختار هسته-پیرامون به وضوح نقاط قوت و ضعف سیستم اقتصادی کشاورزی را در طول دوره متمایز کرد.

۲- دوره ظهور سریع جامعه اروپایی آفریقایی (۱۹۹۷-۲۰۰۸): با توجه به گسترش تجارت ناشی از تعمیق یکپارچگی جهانی، این دوره شاهد ظهور سریع جامعه اروپایی-آفریقایی بود . همراه با افزایش تعداد کشورها و حجم تجارت، به تدریج نیمی از شبکه تجارت کشاورزی را اشغال کرد و به بخشی ضروری از سیستم غذایی جهانی تبدیل شد. در همان زمان، جامعه سابق اروپای شرقی-آسیا به آرامی از هم پاشید و جامعه جدید آسیا-آمریکای جنوبی ایجاد شد. در مورد خاورمیانه که قبل از دهه ۱۹۹۰ در جامعه آمریکایی-آسیایی فعال بود، به دلیل تنش های فزاینده با ایالات متحده، به تدریج جامعه سابق خود را ترک کرد و به  سمت روابط اقتصادی با صادرکنندگان نوظهور کشاورزی مانند برزیل و آرژانتین گرایش پیدا کرد. بدیهی است که در این دوره تأثیر روابط دولت ها بر پیوندهای اقتصادی کشاورزی تشدید می شود. افزایش جذابیت برخی از کشورهای اصلی کشاورزی، ظهور جوامع جدید را تسهیل کرد.

۳- مرحله شکل گیری تدریجی جوامع سه ستونی (۲۰۰۸-۲۰۱۸): پس از ورود به قرن بیست و یکم، اقتصادهای آسیایی به سرعت در حال توسعه و افزایش سطح درآمد ساکنان آنها منجر به افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی با ارزش بالا شده است. در این دوره، چین به تدریج از جامعه آمریکایی به جامعه آسیایی جدا شد که نشان دهنده پایان تجارت کشاورزی کاملاً وابسته به آمریکا در چین است بحران اقتصادی که در سال ۲۰۰۷ آغاز شد تأثیر قابل توجهی بر بازارهای اروپا و آمریکا گذاشت و در نتیجه بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای آفریقایی به جامعه آسیایی روی آوردند و به توسعه آن کمک کردند. الگوی سه ستونی در شبکه تجارت کشاورزی جهانی، به رهبری جامعه آسیایی-آمریکای جنوبی (با برزیل و چین به عنوان هسته)، جامعه آمریکایی (با ایالات متحده و ژاپن به عنوان هسته)، و جامعه اروپایی (با آلمان و فرانسه به عنوان هسته) شکل گرفت.

۴- توسعه یک جامعه چند قطبی با ساختار پیچیده تر (۲۰۱۸ تاکنون) : امروزه، شبکه تجارت کشاورزی جهانی به طور کلی با “تنوع” و “تثبیت” مشخص می شود. چنانکه جامعه آسیای مرکزی – آفریقای شمالی با تقویت ارتباطات تجاری خود به یک نیروی قوی در این شبکه تبدیل شده است . این در حالی است که با بهره مندی از فضای مناسب تجاری و قابلیت همکاری تجارت کشاورزی، انتظار می رود حجم تجارت این جامعه در آینده رشد بیشتری داشته باشد. تحت تأثیر اصطکاک تجاری بین ایالات متحده و چین در سال ۲۰۱۷، ۲۰۲۵ چین استراتژی تجاری خود را تعدیل کرد و واردات از برزیل، آرژانتین و کشورهای حاشیه کمربند و جاده (مانند روسیه و قزاقستان) را گسترش داد. روابط داخلی جامعه آسیا-آمریکای جنوبی و روابط بین جوامع با آسیای مرکزی و شمال آفریقا را تقویت کرد. تشکیل یک الگوی تجاری چند هسته ای منجر به توسعه پایدارتر و پایدارتر سیستم غذایی جهانی می شود.

تکامل شبکه جهانی تجارت کشاورزی منعکس کننده وابستگی روزافزون کشورها به عرضه خارجی محصولات کشاورزی است و نشان می دهد که با جهانی شدن اقتصادی، منابع کشاورزی در مقیاس های فضایی وسیع تری با جهانی شدن اقتصادی تخصیص مجدد می یابند، تجارت کشاورزی به هم پیوسته تر می شود و کشورهای درگیر در شبکه تجاری با یکدیگر ارتباط نزدیک تری دارند. جهانی شدن کشاورزی به طور فزاینده ای برای امنیت غذایی مهم است و یک شبکه تجارت بین المللی که به خوبی کار می کند می تواند از توسعه پایدار و چالش های مرتبط با تغییرات آب و هوایی در سراسر جهان حمایت کند چون برخی از مناطق کم‌مولد در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی آسیب‌پذیر هستند و جریان آزاد شبکه جهانی تجارت کشاورزی ، با تجارت محصولات کشاورزی که سیستم غذایی جهانی را به هم پیوند می‌دهد،عرضه مواد غذایی به این مناطق را تضمین می‌کند، بنابراین، ثبات شبکه جهانی تجارت کشاورزی  پیامدهای مهمی برای تداوم عرضه جهانی غذا دارد، به ویژه برای کشورهایی با وابستگی خارجی بالا، که ثبات شبکه جهانی تجارت کشاورزی به طور مستقیم بر عرضه آنها تأثیر می گذارد. علاوه بر این، در نتیجه عوامل غیرمنتظره، اگر تولید مواد غذایی مختل شود یا دولت صادرات را محدود کند، روابط تجاری متمرکز ممکن است حساسیت واردکنندگان را نسبت به افزایش قیمت افزایش دهد. از این منظر، شبکه های کشاورزی به سمت یک ساختار “محکم اما شکننده” در حال تکامل هستند بنابراین، بهبود ثبات شبکه جهانی تجارت کشاورزی ، هم برای واردات و هم برای صادرات، به نفع آنها خواهد بود. به عنوان مثال، کشورهای صادرکننده می توانند بازده اقتصادی بیشتری کسب کنند. در مقابل، کشورهای واردکننده عرضه خود را از طریق تجارت تضمین می کنند. مسیرهای نسبی برای تحقق این بهبود، مانند مدیریت اتصال در سیستم غذایی و تغییرات تدریجی که بر سیستم غذایی تأثیر می‌گذارند، نیز باید در مطالعات آینده مورد توجه قرار گیرند. عوامل متعددی بر تجارت محصولات کشاورزی، به ویژه محیط ژئوپلیتیکی و روابط تجاری بلندمدت تأثیر می گذارد. روابط تجاری طولانی مدت در اتحادیه اروپا به جامعه در مقاومت در برابر شوک های خارجی کمک کرده است. با اجرای CAP، جامعه اروپایی به پایدارترین روابط تجاری در سراسر جهان تبدیل شده است. به طور کلی، در مواجهه با روند فعلی تغییر تمرکز تجارت کشاورزی به جوامع ایالات متحده و آسیا، ایجاد روابط پایدار و طولانی مدت با سایر جوامع یک چالش جدید است. به عنوان مثال، تجارت سبزیجات و میوه از راه دور بین جامعه اروپا و چین و تجارت محصولات دامی با قاره آمریکا می تواند راه های مهمی برای رفع کمبود عرضه فعلی در جامعه اتحادیه اروپا باشد. ایجاد چنین روابط تجاری بین قاره ای به نوبه خود نیازمند تلاش های مشترک و دسترسی لجستیکی (مثلاً خطوط کشتیرانی) از هر دو طرف است. بنابراین، ایجاد تدریجی مسیرهای جهانی و افزایش ظرفیت حمل و نقل دریایی و هوایی به تکامل ساختار جامعه شبکه جهانی تجارت کشاورزی کمک کرد و ثبات جهانی آن را تضمین کرد.

اما محیط جهانی در سال های اخیر به طور فزاینده ای متلاطم شده است که عمدتاً به دلیل تغییرات آب و هوایی، تشدید تنش های ژئوپلیتیکی و بی ثباتی اقتصادی است. این چالش ها به طور قابل توجهی بر کیفیت غذا و مدیریت ایمنی تأثیر می گذارد اما شبکه جهانی تجارت مواد غذایی و کشاورزی متعادل تر شده است. چون کشورهای بیشتری به شرکای تجاری بیشتری متصل هستند که می تواند ظرفیت بافر و انعطاف پذیری شبکه را تقویت کند. با این وجود، تنها تعداد کمی از کشورها هنوز بیشترین ارزش مبادلاتی را به خود اختصاص می دهند و تنها برخی کشورها تنوع زیادی از محصولات غذایی و کشاورزی را از صادرکنندگان مختلف تامین می کنند . واردات اکثر کشورها بر روی محصولات معدودی از تعداد محدودی از شرکای تجاری متمرکز است و آنها را در برابر شوک در بازارهای صادرکننده آسیب پذیر می کند. کشورها برای بهبود انعطاف پذیری و تضمین امنیت غذایی و رژیم غذایی سالم، باید تنوع محصولات وارداتی و افزایش تعداد شرکای تجاری خود را هدف قرار دهند. مثلا درمیان پنج کشور واردکننده برتر در شبکه جهانی تجارت غذا  به ویژه، ایالات متحده به دلیل روابط تجاری مطلوب طولانی مدت و نزدیکی به منابع وارداتی قابل توجهی مانند کانادا و مکزیک، وابستگی دارد. آلمان بالاترین ثبات کلی را دارد زیرا بیشتر منابع وارداتی آن در داخل کشورهای اتحادیه اروپا است و بنابراین تجارت آن در دسترس تر، به موقع و امن تر است. ژاپن سیاست نسبتاً متمرکزی را برای تامین منابع وارداتی اتخاذ کرده است، به طوری که بیشتر تجارت کشاورزی آن از ایالات متحده نشات می گیرد که در نتیجه کمترین ثبات را به همراه دارد. با چنین سیاست تجاری بسیار متمرکزی که مستلزم روابط دوستانه و مستحکم بین کشورهای تجاری، محیط خارجی باثبات و ظرفیت صادرات قوی در تمام طول سال در کشورهای صادرکننده است، در شرایط کنونی تغییرات آب و هوایی و دگرگونی جهانی شدن، خطرآفرین است و در زمان اصطکاک تجاری یا اختلالات تجاری، ثبات واردات برای چین، بزرگترین واردکننده محصولات کشاورزی از ۱۰ کشور اصلی در جهان، حیاتی است. یافته‌ها نشان می‌دهد که اگرچه تجارت کشاورزی چین در سال‌های اخیر به تدریج به برزیل، آرژانتین و سایر کشورهای حاشیه «کمربند و جاده» مانند روسیه و قزاقستان گسترش یافته است، اما ایالات متحده به دلیل سطح تولید پایدار و امنیت بالای صادراتی‌اش همچنان یک منبع ضروری برای چین است. علاوه بر این، در مقایسه با سایر واردکنندگان عمده مانند اروپا و ایالات متحده، منحنی ثبات چین پس از اختلالات تجاری سریعتر کاهش می یابد این نشان می دهد که با افزایش مداوم تعداد کشورهای مختل شده، ثبات واردات کشاورزی چین به سرعت کاهش می یابد و این کشور با حساسیت بیشتری نسبت به این تغییرات واکنش نشان می دهد. بهرحال با توسعه عمیق جهانی شدن و یکپارچگی اقتصادی، پیوندهای اقتصادی بین کشورها به طور فزاینده ای تقویت می شود و به تدریج یک همزیستی از وابستگی متقابل و رقابت، و همچنین نفوذ و محدودیت های متقابل را شکل می دهد. اخیراً، کشورهای بیشتری به دنبال سود بیشتر از طریق تجارت جهانی کشاورزی بوده اند، یا از این طریق، شکاف عرضه خود را پر کنند و کانالی بین المللی برای انتقال مازاد و کمبود کشاورزی ایجاد کنند از این رو، تجارت کشاورزی نقش اساسی در ارتقای موج جدید رشد اقتصادی و تخصیص فرامنطقه ای زمین زراعی و منابع آب ایفا می کند. بین سال‌های ۱۹۶۱ و ۱۹۷۰، تجارت جهانی محصولات کشاورزی به میزان ۱۸٫۶ میلیارد دلار افزایش یافت، در حالی که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، با شتاب قابل توجهی در رشد آن، ۴۸۷٫۸ میلیارد دلار افزایش یافت همانطور که ساختار رژیم غذایی کشورهای در حال توسعه تغییر می کند، انتظار می رود شکاف بین عرضه و تقاضای جهانی برای محصولات کشاورزی در آینده به طور مداوم افزایش یابد و تجارت محصولات کشاورزی نیز بیشتر رشد کند بنابراین، تحلیل امنیت غذایی جهانی از منظر تجارت کشاورزی برای بحث توسعه پایدار تامین غذا در سراسر جهان بسیار مهم است.

ترامپیسم و تاثیر آن بر اعوجاج شبکه تجارت جهانی غذا

اما ثبات با ظهور ترامپ، ثبات شبکه تجارت کشاورزی به طور چشمگیری به دلیل تشدید اصطکاک تجاری ژئوپلتیک جهانی و گسترش جهانی تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی به چالش کشیده شده است. از یک سو، کشورهای صادرکننده حیاتی، به رهبری ایالات متحده، کنترل صادرات برخی از کشورهای عمده واردکننده را تقویت کرده اند. از سوی دیگر، سایر صادرکنندگان مهم مانند روسیه و اوکراین تحت تأثیر جنگ، بیماری همه گیر و روابط ملی آنها هستند که مانع مشارکت آنها در بازارهای بین المللی می شود همراه با رشد سریع جنوب جهانی، یکجانبه گرایی و حمایت گرایی تجاری ظاهر شده است، و افزایش اصطکاک تجاری و تشدید درگیری ها باعث افزایش شدید خطرات بالقوه برای تجارت جهانی کشاورزی می شود از سال ۲۰۲۰، صادرکنندگان کلیدی بین‌المللی گندم – قزاقستان و روسیه – و صادرکننده پیشرو برنج – ویتنام – مجموعه‌ای از ممنوعیت‌های صادراتی حمایتی را وضع کرده‌اند که دوباره بازار تجارت جهانی را متزلزل کرده است. از دیدگاه جهانی، پایداری تجارت جهانی کشاورزی برای اطمینان از عملیات کارآمد و قوی در سراسر سیستم کشاورزی مفید است. با این حال، درگیری‌های ایالات متحده، چین و روسیه و اوکراین نه تنها تأثیری محلی بر امنیت غذایی دارد، بلکه یک شوک قابل توجه در مقیاس جهانی است. تجارت کشاورزی برای آن دسته از کشورهایی که منابع داخلی کافی برای کشورها ندارند، به ویژه برای اقتصادهای پرجمعیت و به سرعت در حال رشد مانند چین، بسیار مهم است. ثبات تجارت برای امنیت غذایی منطقه ای و جهانی، رونق اقتصادی و توسعه پایدار ضروری است .دریافت غذای کافی نه تنها برای کشورهای صادرکننده بلکه برای کشورهای واردکننده نیز از نظر اقتصادی مفید است. انتظار می رود در صورت تشدید الگوی تجاری پویا و پرنوسان کنونی، به ویژه با فشار ترامپ در جنگ تعرفه ها، فروپاشی روابط بین کشورهای اصلی، کل شبکه تجاری در معرض خطر قرار می گیرد. بنابراین، مقابله با خطرات بالقوه و ادغام عمیق تر اما پیوسته در اقتصاد کشاورزی جهانی به موضوعی فوری تبدیل شده است که باید برای رفع گرسنگی و دستیابی به توسعه پایدار مواد غذایی مورد توجه قرار گیرد. همچنین، برای حفظ ثبات بالای یک کشور واردکننده کشاورزی ، لازم است روابط تجاری موجود از طریق همکاری‌های بلندمدت بین‌المللی کشاورزی و تلاش‌های دیپلماتیک تثبیت شود. در همین حال، گسترش کانال های تجاری و تقویت روابط تجاری با کشورهای صادرکننده غالب ضروری است.

بعدی

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *