حسین شیرزاد، تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی
هنگامی که رهبران دو اقتصاد بزرگ جهان (و از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی) هر دو آشکارا درباره «جداسازی» اقتصادی و تهدیدات تجاری در مورد نقاط “اشتعال ژئواستراتژیکی” مانند تایوان بحث می کنند، واضح است که نظم جهانی عمیقا وارد دوره ای از عدم اطمینان شده است. رفتار اخیر ترامپ با زلنسکی در کاخ سفید و سکوت سن تزویی چین در این رابطه قابل بحث است. رقابت چین و ایالات متحده منجر به جدا شدن دو اقتصاد بزرگ جهان شده و تنش های ژئوپلیتیکی بین آنها را به طور فزاینده ای تهدید می کند. پیامد این قضایا برای اکوسیستم های جهانی غذا، در سال ۲۰۲۵، جهانی تقسیم شده و بی ثبات است که در آن نفوذ نهادهای جهانی به شدت ضعیف شده است. البته بی ثباتی کنونی تابع عوامل بسیاری است، از تغییر توزیع قدرت اقتصادی جهانی تا تضعیف مداوم نهادهای حاکمیت جهانی اما علیرغم روندهای اخیر به سوی جهانیزدایی و تجزیه ژئوپلیتیکی، انگیزههای اقتصادی قدرتهای پیشرو جهان برای همکاری از بین نرفته است. یکی از این امهات انگیزهها پرداختن به همکاری هایی در زمینه امنیت غذایی است. از این روی، تغییر چشم انداز سیاست داخلی در کشورهای کلیدی می تواند شرایطی مطلوب تر را برای احیای چندجانبه گرایی و بازگشت به نظم اقتصادی بین المللی یکپارچه ایجاد کند. با این حال چشم انداز تشدید تنش، رقابت، و حتی درگیری را نمی توان تخفیف داد. در نتیجه، با نگاه به سال ۲۰۲۵، طیف گسترده ای از نتایج برای چشم انداز ژئوپلیتیکی قابل قبول است. تمام نقاط عدم قطعیت در امتداد این طیف پیامدهای عمیقی برای اکوسیستم های غذایی جهانی و سهامداران درون آنها دارد. از یک سو، چشم انداز تعمیق تنش های ژئوپلیتیکی و تکه تکه شدن اقتصادی، امنیت غذایی را به عامل محوری تری در محاسبات امنیت ملی تبدیل می کند، به ویژه با توجه به توزیع نابرابر ظرفیت تولیدی کشاورزی و وابستگی به تجارت برای عرضه مواد غذایی داخلی در سراسر جهان در آیندهای متناقض، لذا عرضه مواد غذایی و کشاورزی میتواند به ابزارهای تسلیحاتی رقابت استراتژیک ژئواکونومیکی تبدیل شود که در آن کشورها از ابزارهای اقتصادی برای اهداف ژئوپلیتیکی استفاده میکنند. در چنین محیطی، اکوسیستم های غذایی جهانی به حوزه های بسیار مورد بحث و جدلی تبدیل می شوند. از سوی دیگر، در آینده ای که در آن بازگشت به چندجانبه گرایی وجود دارد، ممکن است شاهد ادغام مجدد چشم انداز غذا و کشاورزی جهانی باشیم که توسط انگیزه های اقتصادی و سیاسی تجارت در بخشی که زندگی همه شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد، هدایت می شود. خاورمیانه منطقه ای است که در خط مقدم تغییرات اقلیمی قرار دارد و علیرغم افزایش شوری خاک و وخامت شرایط کشاورزی به طور همزمان با افزایش دمای شدید و خشکسالی مبارزه می کند . شدت خشکسالی کشاورزی در شمال، شمال غرب و مرکز ایران در دوره ۱۹۸۰-۲۰۱۳ به طور قابل توجهی افزایش یافته است علاوه بر این، پیشبینیهای تغییرات اقلیمی نشان میدهد که تفاوت در مجموع بارندگی سالانه بین مناطق خشک و مرطوب ایران بیشتر خواهد شد. اصولا، در خاورمیانه، ما با طیف کاملی از نتایج قابل قبول روبرو هستیم و اگرچه توافقنامههای اخیر پتانسیل ثبات منطقهای بیشتری را ارائه میدهد، اما تنشهای مداوم بین ایران- آمریکا و متحدان خلیجفارس، تداوم تعامل بازیگران خارجی و رواج تعدادی از دولتهای شکننده همگی محرکهای عدم اطمینان عمیق هستند. بهبود روابط اقتصادی و سیاسی ایران با روسیه و چین پس از سالها با رویکرد سیاسی «نگاه به شرق» که در سال ۲۰۰۶ توسط تهران تعریف شد، اخیرا تقویت شده است. تجارت کشاورزی و مواد غذایی بین دو کشور تحریم شده از سال ۲۰۱۷ به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ایران در سال ۲۰۱۸ به ارزش ۸۵۶ میلیون دلار محصولات غذایی از روسیه وارد کرده است، در حالی که صادرات مواد غذایی به روسیه ۴۵۰ میلیون دلار بوده است..به این ترتیب، تجارت مواد غذایی روسیه و ایران حدود دو سوم کل تجارت بین سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ را تشکیل میداد. در حالی که ایرانی ها به اندازه بسیاری از همسایگان خود در خاورمیانه به غذاهای خارجی وابسته نیستند، اما هنوز هم برای بیش از یک سوم کالری مصرفی در روز به واردات وابسته میباشند. ایران بیش از نیمی از برنج و ذرت مصرفی خود و همچنین سویا و سایر محصولات روغنی یا فرآورده های روغن خام را وارد می کند . بیشتر ذرت و سویا به عنوان خوراک دام استفاده می شود، اما بر قیمت و در دسترس بودن گوشت و لبنیات تأثیر می گذارد. ایران همچنین به جو خارجی وابسته است، با این حال، ایران دارای آب و هوای خشک تا نیمه خشک است و با مشکلات شدید کمبود آب مواجه است. علیرغم این واقعیت، ایران سیاستهای خودکفایی را بهویژه برای تولید غلات داخلی خود که تحتتاثیر سطوح مختلف بارندگی است، اجرا کرده است. از آنجایی که روسیه به یک صادرکننده عمده غلات تبدیل شده است، ایران شروع به تنوع بخشیدن به سبد واردات غلات خود با تکیه بیشتر به روسیه کرده است، در حالی که واردات از سایر کشورها نیز همچنان قابل توجه است. در سال ۲۰۱۸، ذرت اولین واردات مواد غذایی ایران از روسیه بود و پس از آن روغن آفتابگردان و جو قرار گرفتند. بیشترین صادرات مواد غذایی از ایران به روسیه میوه، آجیل و سبزیجات است. باید اضافه کرد که “الگوی نوسان دار” در واردات گندم ایران از روسیه وجود دارد که عمدتاً به تولید گندم داخلی در ایران و در نتیجه به سطوح بارندگی سالانه بستگی دارد. از سوی دیگر، رویکرد فعلی کشاورزی که بیشتر تحت تأثیر مشوقهای اقتصادی و سیاستهای کشاورزی (تأثیر بر تصمیمهای کشاورزان از طریق کمکهای مالی و تضمین های قیمتی) برای تولید چندین محصول اساسی با اعتقاد به تولید حداکثری تک کشتی رایج به جای سیستمهای کشاورزی متنوع و یکی از رویکردهای غالب کشاورزی است. از موانع پیشبرد استراتژی افزایش انعطاف پذیری سیستم های کشاورزی بشمار می رود. این رویکرد به بهانه افزایش نرخ جمعیت و غذای مورد نیاز کشور، تناقضات اساسی از جمله تغییر تخصیص، توزیع پتانسیل رشد مواد غذایی، کاهش تنوع زیستی، تغییرات زیست محیطی در کیفیت آب و خاک، و تغییر در ابزارها را در پی داشته است. تولید، تخصیص زمین به مالکان کمتر، تغییر در ساختار طبقاتی و تضعیف فرهنگ روستانشینی، کشاورزی فشرده و تککشتی با تغییر چرخه آب، افزایش آلودگی و مشارکت در تغییرات اقلیمی، تمامی پایههای بسیار مهم و مؤثری را که اجازه انقلاب نوین دیگری در کشاورزی را میدهد، را تهدید میکند. بنابراین، این تضادها، همراه با تغییرات آب و هوایی طی دهههای آینده، علاوه بر تهدید حاکمیت های ملی، امنیت و دانش مردمان بومی و دهقانان، و امنیت فرهنگهای مدرن وابسته به غذا، منجر به کاهش کیفیت غذا، کمبود مواد غذایی و… افزایش قیمت غذا در آتیه نزدیک خواهد بود. البته در مقیاس جهانی، تنوع محصولات به صورت خطی در دهه های اخیر افزایش یافته است و این افزایش با اقتصاد کشاورزی و رژیم غذایی جهانی مرتبط است. به طور خاص، برنامه های تعدیل ساختاری و آزادسازی تجارت کشاورزی در دهه ۱۹۸۰ منجر به تولید و صادرات چندین محصول یا ژنوتیپ منتخب شد که تأثیر عمده ای بر انتخاب و مدیریت محصول در سطوح منطقه ای یا ملی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه داشت . در دهههای اخیر، انتظار میرود الگوهای تغییر تنوع محصولات در مناطق مختلف به دلیل محدودیتهای اقلیمی برای رشد محصولات متفاوت باشد. به عنوان مثال، سیستم های کشت در ایران بر پایه گندم و برنج است. طی ۱۰ سال گذشته، تولید برنج آبی زیربنای تولید کشاورزی در پهنه های شمالی و میکرو اقلیم های مرکزی و جنوب کشوربوده و ثبات قیمت مواد غذایی در ایران را فراهم کرده است. سیستم مبتنی بر برنج محدود به اراضی نزدیک دریای خزر است، در حالی که سیستم مبتنی بر گندم در سایر مناطق ایران غالب است. غلبه گندم و برنج در این مناطق باعث کاهش تنوع محصول شده است. در ایران، سطح زیر کشت گندم در ۵۰ سال گذشته ۸۰ درصد و تولید ۳۴۷ درصد افزایش یافته است. طرفه اینکه در دهه های اخیر به دنبال تاکید مسئولان بر خودکفایی در کشت استراتژیک، تمایل به کشت گندم در ایران افزایش یافته است. افزایش سیاست های حمایتی دولت از بخش کشاورزی از جمله خرید تضمینی، یارانه سموم و کودهای شیمیایی باعث افزایش سطح گندم در کشور شد اما این امر منجر به بی توجهی به برخی از محصولات نیز در ایران شده است مثلا سیستمهای کشت ایران عمدتاً تحت سلطه گندم و برنج است. در حالی که گندم در اکثر نقاط ایران و برنج بیشتر در حاشیه دریای خزر کشت می شود. از سوی دیگر بیشترین سطح زیر کشت در ایران مربوط به غلات زمستانه است و دلیل توسعه کشت این محصولات سازگاری با تنش های محیطی و هزینه های پایین تولید است. از طرفی سبد غذایی خانوارهای ایرانی به شدت به تولید داخلی و در دسترس بودن مواد غذایی بستگی دارد، به طوری که ۵۰ درصد انرژی موجود در سبد غذایی از غلات و عمدتاً گندم و برنج تامین می شود. . حبوبات، به ویژه عدس، بعد از گندم و برنج برای رژیم غذایی مهم هستند. در مجموع، نظام کشاورزی ایران مبتنی بر کشت گندم است که محصول اصلی در اکثر تناوبهای زراعی به شمار می رود. همچنین تفاوت معنی داری بین تنوع محصول در اراضی دیم و آبی که تحت تأثیر شرایط اقلیمی حاکم بر ایران است، مشاهده می شود. آب و هوای خشک و نیمه خشک، کشت انواع جدیدی از محصولات دیم را تعیین می کند و کشاورزان را برای کشت مجموعه خاصی از گیاهان دیگر محدود می سازد. همچنین، پتانسیل تولید محصول در بیشتر اراضی مرکز، شرق و جنوب شرق ایران به دلیل کربن آلی کم خاک و شوری بالا محدود شده است. ایران دارای الگوی دمایی بسیار متنوعی است که از میانگین دمای سالانه ۵ درجه سانتی گراد در شمال غرب تا ۲۷ درجه سانتی گراد در مناطق جنوبی کشور متغیر است . مجموع بارندگی سالانه بین ۶۲ میلی متر در سال در بیابان های مرکزی و ۶۰۰ میلی متر در سال در شمال و شمال غرب متغیر است. بارش همچنین دینامیک زمانی بالاتری را نسبت به دما نشان می دهد.در نهایت، نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از تنوع کم محصولات زراعی و روند تقریباً ثابت تنوع محصولات در اکوسیستمهای کشاورزی ایران است که پیامدهای مهم آنها میتواند ناپایداری و افزایش خطر تولید و ناپایداری امنیت غذایی در آینده باشد. تا کنون، ایران برای تقویت امنیت غذایی ملی و خوداتکایی کشاورزی، برنامهای چندجانبه از یارانهها و حمایت از تجارت خوراک و غذا را به کار گرفته است. با این استراتژیها، ایران در واقع تولید و مصرف مواد غذایی را به طور یکسان افزایش داده است. با این حال، افزایش تولید با رشد جمعیت و افزایش تقاضا همگام نبوده است. کشور نیاز به سرمایهگذاریهایی در لجستیک و کارایی زنجیره تامین کشاورزی دارد تا به کاهش قیمت غذا کمک کند. با توجه به تفاسیر فوق، برای ارزیابی ثبات امنیت غذایی در ایران، شاخصهای کلیدی را میتوان انتخاب نمود مثلا، درصد اراضی زراعی مجهز به سیستم های آبیاری، نسبت وابستگی به واردات غلات، ارزش واردات مواد غذایی نسبت به کل صادرات کالا، سرانه غذا،ترکیب و تنوع تولید ملی و تنوع عرضه سرانه غذا در کشور که میتوانند ذهن پرسشگر را به موضوع ثبات در امنیت غذایی کشور رهنمون سازند. به عنوان نمونه بررسی های سال ۱۴۰۰ نشان داده که اراضی زراعی مجهز برای آبیاری در ایران ۵۰٫۱ درصد از کل اراضی زیر کشت کشور را در بر میگیرد. این شاخص اگرچه بالاتر از میانگین جهانی است اما کشاورزی کشور را بیش از پیش به آب نیازمند نشان می دهد. از این رو با توجه به تغییرات اقلیمی موجود، به دلیل تنش آبی و شوک های اقلیمی باید عنوان کرد که این شاخص، چالشی جدی برای ثبات امنیت غذایی سیستم غذایی در ایران است و تولید کشاورزی را آسیب پذیر میکند. همچنین شاخص نسبت وابستگی به واردات غلات برای ایران ۳۶ درصد است که نه تنها جایگاه خوبی در بین همسایگان نداریم، بلکه چالشی برای ثبات امنیت غذایی ایران است. همچنین شاخص ارزش واردات مواد غذایی نسبت به کل صادرات کالا، برای ایران ۱۰ است که هر چند از نظر کفایت ذخایر ارزی ایران در مقایسه با کشورهای همسایه و میانگین جهانی رشد، جایگاه خوبی را نشان می دهد. اما این شاخص در دهه دوم قرن بیست و یکم نسبت به دهه اول برای ثبات امنیت غذایی ایران چالش برانگیز خواهد بود زیرا سیستم غذایی ایران به دلیل وابستگی به تجارت خارجی در برابر تغییرات نرخ ارز آسیب پذیر است. ایران یکی از متنوعترین اقلیمهای مختلف را در بین کشورهای دنیا دارد که شرایط کشاورزی آن نیز بسیار متفاوت است . بنابراین، درک بهتر محدودیتهای تولید محصول، که میتواند استراتژیهای سازگاری و در نتیجه امنیت غذایی را بهبود بخشد، اساسی است. دو شاخص دیگر نیز تنوع سرانه تولید و عرضه مواد غذایی در ایران را نشان می دهد. این شاخص ها نشان می دهند که روند ثبات تولید و عرضه مواد غذایی در طول زمان برای ایران بهتر از میانگین جهانی و میانگین کشورهای همسایه ایران بوده است. در نتیجه این دو شاخص نشان دهنده ثبات امنیت غذایی ایران می باشد. در نهایت، میتوان استدلال نمود که ایران نسبت به زمینهای زراعی مجهز به آبیاری، واردات مواد غذایی بیش از کل صادرات کالا، و نسبت وابستگی به واردات غلات آسیبپذیر است، در حالی که در شاخص های تنوع تولید و عرضه سرانه مواد غذایی انعطافپذیر است. همچنین، اگرچه ثبات امنیت غذایی ایران در مقایسه با کشورهای همسایه در حد متوسط است، اما اثرات تغییرات اقلیمی، نگرانیهای قابل توجهی را برای ثبات امنیت غذایی ایران نشان میدهد که رفع آنها نیازمند بسته جامع راهکارهای فناورانه و عملیاتی است که باید در برنامه ریزی های ۵ سال آتی وزارت جهاد کشاورزی لحاظ گردد.